هراس رژیم صهونیستی از بیداری اسلامی
میدانید که اسرائیلیها از چند ناحیه مورد اعتراض قرار گرفتهاند. یک ناحیه حرکت بیداری اسلامی است. در حرکت بیداری اسلامی، ملتها خواستار احقاق حقوق خود از نظامهای ظالم و مستبد هستند. این حرکتی که از تونس آغاز شد و بعد مصر و کشورهای دیگر را تحتتأثیر قرار داد، میتواند تأثیری برجسته و اساسی بر مردم فلسطین نیز داشته باشد. میدانید بیداری اسلامی از تونس زمانی آغاز شد که جوانان تونسی گفتند سیدحسن نصرالله در لبنان اعلام کرده است اگر شش لشکر اسرائیلی وارد لبنان شود، لبنان را به قبرستانی برای اسرائیلیها تبدیل خواهیم کرد؛ یعنی اسرائیلیها را در همانجا دفن خواهیم کرد. جوانان تونسی گفتند اگر جوانان لبنانی میتوانند این کار را انجام دهند، پس سرنگونی بنعلی نیز کار سادهای خواهد بود. در نتیجه، قیام کردند و بنعلی را سرنگون کردند. وقتی جوانان مصری این وضع را دیدند، گفتند وضعیت اقتصادی مصریها بسیار بدتر از شرایط تونسیهاست. حال که تونسیها توانستهاند بنعلی را سرنگون کنند، ما مصریها نیز مبارک را سرنگون خواهیم کرد. لذا قیام کردند و هجدهروزه مبارک را سرنگون کردند.
در نتیجه، حرکت بیداری اسلامی که در واقع هدف اصلی آن، احقاق حقوق مردم و حفظ کرامت انسانی و اسلامی ملتهای این منطقه است، ایجاد شد. این امر باعث شد تا ملت فلسطین نیز بگوید که حق مردم فلسطین بیشتر از همهی این کشورها ضایع شده است. بنابراین اگر انقلاب و انتفاضهی خود را ادامه دهیم، میتوانیم به حقوقمان دست پیدا کنیم. این مسئله باعث نگرانی شدید اسرائیلیها شد، زیرا حرکت بیداری اسلامی که در کشورهای دیگر آغاز شده، تأثیر مستقیمی بر مسائل مربوط به فلسطین داشته است
موضوعات: "ویژه نامه ها(موضوعات پیشنهادی)" یا "محرم" یا "فاطمیه" یا "ماه رمضان"
انحراف افکار عمومی از مسئلهی فلسطین
رژیم صهیونیستی با تمرکز بر بحث سوریه و هدف قرار دادن جبههی مقاومت بهعنوان یکی از ارکان مهم و جدی، تلاش کردند تا با حمایت آمریکاییها و کشورهای غربی، توجه افکار عمومی جهان و جریانهایی که برای آزادی فلسطین از اشغال در تلاش هستند، منحرف کنند تا آنها به هر مسئلهای جز مسئلهی فلسطین فکر کنند.
بعد از اینکه حرکت بیداری اسلامی از تونس و مصر آغاز شد، رژیم صهیونیستی شدیداً احساس خطر کرد. در واقع قلعهی محکم حافظ امنیت رژیم صهیونیستی فروریخت. لذا اسرائیلیها به فکر افتادند این مشکل اساسی را که برای آنها مسئلهی مرگ و زندگی بود، بهنحوی درمان و معالجه کنند. در نتیجه، با تمرکز بر بحث سوریه و هدف قرار دادن جبههی مقاومت بهعنوان یکی از ارکان مهم و جدی، تلاش کردند تا با حمایت آمریکاییها و کشورهای غربی، توجه افکار عمومی جهان و جریانهایی که برای آزادی فلسطین از اشغال در تلاش هستند، منحرف کنند تا آنها به هر مسئلهای جز مسئلهی فلسطین فکر کنند.
مسئله فلسطین مهم است
از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز، مسئلهی فلسطین یکی از مسائل اساسی مورد اهتمام نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. البته همانطور که میدانید، این موضوع از سالها پیش از انقلاب مورد توجه حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه بوده است. در واقع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت امام رحمهاللهعلیه با استفاده از ظرفیت دولت، بهصورت اساسی تمرکز جمهوری اسلامی ایران را متوجه فلسطین بهعنوان مهمترین مسئلهی عادلانه در جهان کردند.
در این راستا، ایران اولین کشوری بود که سفارت اسرائیل را تعطیل کرد. در واقع میتوان گفت ایران اولین کشور در دنیاست که موضع بسیار پیشرفتهای نسبت به مسئلهی فلسطین دارد؛ یعنی بر ضرورت آزادی کلیهی اراضی اشغالی فلسطین، اعم از ۱۹۴۸تا ۶۷، یعنی از بحر تا نهر، تأکید دارد. بر همین اساس نیز مسئلهی فلسطین فرازونشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته است. بهموازات گروههای مختلف، جریانهای فکری مختلفی نیز در صحنهی فلسطین مشاهده شدهاند. اتفاقهایی رخ داده است که موجبات نگرانی کسانی را که دلسوز جریان مقاومت و رفع اشغالگری هستند، فراهم کرده است
در دعاى ابوحمزه ثمالى امام سجاد (ع) مى فرمايد: «به جهت بيرون آمدن جانم، گريه مى كنم»؛ به چه دليل ما و حتى بندگان خوب خدا از مرگ مى ترسيم! چه كنيم؟
«ترس از مرگ»، علت هاى گوناگون دارد. در يك نگاه كلى مى توان انسان ها را از اين جهت به سه گروه ـ ناقصان، متوسّطان و كاملان ـ تقسيم كرد.
دليل وحشت از مرگ در انسان هاى ناقص، اين است كه انسان به حكم فطرت خود، حب به بقا و ميل به جاودانگى دارد و از فنا، زوال و نيستى متنفر است و از آنجا كه مرگ را نيستى مى پندارد، از مرگ تنفر دارد.
خداوند متعال، عقيده اين گروه از انسان ها را چنين بيان مى كند: «إِنْ هِيَ إِلاّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ»[1]؛ «جز اين زندگانى دنياى ما چيزى نيست، مى ميريم و زندگى مى كنيم و ديگر برانگيخته نخواهيم شد».
متوسطان ـ كه ايمانشان به عالم آخرت كامل نيست ـ به دليل غفلت از حيات اخروى و توجّه به امور دنيوى و تلاش در آبادانى آنها، از مرگ مى ترسند. امام صادق عليه السلاممى فرمايد: «روزى مردى به سوى ابوذر آمد و پرسيد: چرا ما از مرگ كراهت داريم؟ ابوذر در پاسخ گفت: به دليل آنكه شما دنيا را آباد كرديد و آخرت را خراب؛ پس مى ترسيد كه از آبادانى به سوى خرابى انتقال يابيد»[2].
در دعاى ابوحمزه ثمالى از «نكير و منكر» و درباره دو فرشته شب اول قبر گفته شده است؛ لطفا درباره شب اول قبر و حقيقت برزخ و مدت آن برايم توضيح دهيد؟
يك. مرگ
مرگ، نخستين منزل برزخ است. همه موجودات امكانى، داراى اجل معيّنى هستند كه با مرگ فرا مى رسد. منظور از اجل، «فنا و نيستى» نيست؛ بلكه زمان و موعدى است كه موجودات به آن منتهى مى شوند. به عبارت روشن تر، زمانى است كه موجودات سفر خود را به سوى خداوند متعال ـ پس از اندكى درنگ در دنيا ـ آغاز مى كنند تا در آن مقام جاى گيرند و استقرار يابند. پس مرگ نخستين منزلگاه سفر طولانى ما است: «ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ»[1] ؛ «سپس او را مى ميراند و در قبر پنهان مى كند».
آخرین نظرات