عذاب شرمندگی
بزرگی را تصور کنید که از کودکی پشتوانه شمابوده و همه مخارج شما را تامین کرده و همیشه امورتان را تدبیر نموده است و چون فرد بسیار مهربانی هم هست همیشه خیال شمااز او راحت بوده و فقط هروقت کاری داشتید سراغش را گرفته اید.اما هیچوقت برایش وقت خاصی نگذاشته یا حتی گاه کمکهای او راهدر داده اید.اما هر بار که متوجه اشتباهاتتان شده اید از کنارش راحت گذشته اید و لزومی به عذرخواهی ندیده اید چون به محبت آن بزرگ اطمینان دارید! حال اگر شرایطی پیش آید که پس از همه این کوتاهیها و اشتباهات مقابلش قرار بگیرید شرمندگی همه وجودشما را فرا میگیرد و همین بزرگترین عذاب است حتی اگر او بشما چیزی نگوید و بروی شما نیاورد! و اینست ماجرای ما وخداوند! ما هرچه داریم از اوست.و هر خیری هم که از ما سر میزند باز از توفیقات اوست اما باندازه ای که به مجاری لطف او توجه داریم و برای آنها وقت و همت صرف میکنیم به خود او توجه نمیکنیم چون خیال ما از او راحت است(بل لانک خیر الساترین) چون میدانیم او اصلا بروی ماهم نمیآورد! ولی بهرحال آن شرمندگی سرجای خودش هست.از یکسو شرمندگی دوری و از سوی دیگر حسرت و افسوس از دست دادن فرصتهای ناب با او بودن! وقتی باخودت میاندیشی که چقدر میتوانستم با رفتن بنزد او و بااو نشستن از همراهی و هم صحبتی اش توشه بردارم ولی همه این اوقات و فرصتها را صرف مجاری بی اعتبار و گذرا و بی خاصیتی کردم که هیچ نشانی از آنها باقی نمانده است!آری حقیقت اینست که تنها و تنها لحظات و فرصتهایی برای ما ماندنی و شیرین است که با او سپری شود .مهم نیست که چگونه و کجا فقط مهم اینست که با او باشد! قدر این لحظات رابدانیم .خداوند را بحق کریمه اهلبیت امام مجتبی ع که در زادروز میلاد حضرتش قرار گرفته ایم میخوانیم که همه اوقات ما را در توجه و تذکر بخودش قرار دهد.
اوقات خوش آن بود که با دوست بسرشد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
ازیمن دعای شب و ورد سحری بود.
@namazesobh
عذاب شرمندگی
آخرین نظرات