عبادتت در پایان برای توست نه خدا.....
مرد بنائی سال های زیادی در یکی از شرکت ها کار میکرد وسنش به مقداری رسید که خواست استعفایش را تقدیم کند تا درخدمت خانواده باشد
رئیسش گفت استعفایت را می پذیرم بشرط اینکه آخرین منزل را بسازی. مرد بناء شرط را با سختی وفشار پذیرفت وبدون دقت ومحکم کاری به تمام کردن منزل شتافت
سپس کلیدها را به رئیس داد ورئیسش لبخندی زد وگفت این منزل هدیه پایان خدمت تو در این شرکت است ،مردبناء شوکه شد واز اینکه در خانه عمرش دقت نکرده بسیار پشیمان شد
***عبادتی که با فشار وشتاب باشد اینگونه هست نه آرامشی دارد ونه دقتی…
“بدان که عبادتت در پایان برای توست نه برای خدا….
آخرین نظرات