یکى از تهمتهاى زشت و صد البته خندهدارى که برخى از علماى سنى و وهابىها به پیروان اهل بیت علیهم السلام زدهاند، این است که گفتهاند: شیعیان معتقدند حضرت مهدى ع در سردابى غائب شده و از آن جا هم ظهور خواهد کرد…
سپس به شروع به تمسخر کرده و گفتهاند که شیعیان هر روز همراه با مرکبهایشان جلوى در این سردابها مىایستند و آن حضرت را صدا مىزنند، در این مدت نماز نمىخوانند و.
ابن تیمیه در منهاج السنة مىنویسد:ومن حماقتهم أیضا أنهم یجعلون للمنتظر عدة مشاهد ینتظرونه فیها کالسرادب الذی بسامرا الذی یزعمون أنه غاب فیه ومشاهد أخر وقد یقیمون هناک دابة إما بغلة وإما فرسا وإما غیر ذلک لیرکبها إذا خرج ویقیمون هناک إما فی طرفی النهار وإما فی أوقات أخر من ینادی علیه بالخروج یا مولانا أخرج یا مولانا أخرج ویشهرون السلاح ولا أحد هناک یقاتلهم وفیهم من یقول فی أوقات الصلاة دائما لا یصلى خشیة أن یخرج وهو فی الصلاة فیشتغل بها عن خروجه وخدمته وهم فی أماکن بعیدة عن مشهده کمدینة النبی(ص) إما فی العشر الأواخر من شهر رمضان وإما فی غیر ذلک یتوجهون إلى المشرق وینادونه بأصوات عالیة یطلبون خروجه.
از حماقتهاى شیعیان این است که براى منتظر (حضرت مهدی) مکانهاى را قرار دادهاند که انتظار او را در آن جا مىکشند؛ همانند سردابى که در سامرا است، آنها خیال مىکنند که او در آن جا غائب شده است و مکانهاى دیگر.شیعیان در این مکانها چهارپایانى مثل قاطر، اسب و… را مىبندند تا وقتى (حضرت) خارج شد، سوار این چهار پا بشوند.آنها صبح و عصر و دیگر اوقات در این مکانها جمع مىشوند و فریاد مىزنند که اى مولاى ما بیرون بیا، اى مولاى ما بیرون بیا. سلاحهایشان را از غلاف بیرون مىآورند؛ بدون این که کسى در آن جا باشد تا با او بجنگند. در میان آنها کسانى هستند که نماز نمىخوانند از ترس این که مبادا او در حال نماز باشد و (حضرت) مهدى خروج کند و این نماز او را از قیام و خدمت به آن حضرت باز دارد.آنها در شهرهاى دورى همانند مدینه هستند.و یا در اواخر ماه رمضان و غیر آن رو به مشرق مىکنند و با صداى بلند فریاد مىزنند و خروج او را درخواست مىکنند. ????????(منهاج السنة النبویة، ج1، ص44ـ 45، محمد رشاد)
شمس الدین ذهبى دیگر عالم سنی هم بعد از تصریح به ولادت امام مهدى ع، این گونه به شیعیان تهمت مىزند:وتلقبه بصاحب الزمان وهو خاتمة الاثنى عشر وضلال الرافضة ما علیه مزید فإنهم یزعمون أنه دخل السرداب الذی بسامرا فاختفى وإلى الآن.او را «صاحب الزمان» لقب دادهاند، او آخرین امام از ائمه دوازدگانه است، گمراهان بیش از این است؛ چرا که آنها خیال مىکند که او داخل سردابى در سامرا شده و تا این زمان در آن جا مخفى است. ????????(العبر فی خبر من غبر، ج2، ص37 مطبعة حکومة الکویت)
اما پاسخ شیعه نسبت به این حرفها چیست؟
علامه امینى رضوان الله تعالى علیه در جواب این دروغ مىگوید:
و فریة السرداب أشنع وإن سبقه إلیها غیره من مؤلفی أهل السنة لکنه زاد فی الطمور نغمات بضم الحمیر إلى الخیول وادعائه اطراد العادة فی کل لیلة واتصالها منذ أکثر من ألف عام، والشیعة لا ترى أن غیبة الإمام فی السرداب، ولاهم غیبوه فیه ولا إنه یظهر منه، وإنما اعتقادهم المدعوم بأحادیثهم أنه یظهر بمکة المعظمة تجاه البیت، ولم یقل أحد فی السرداب: إنه مغیب ذلک النور، وإنما هو سرداب دار الأئمة بسامراء، وإن من المطرد إیجاد السرادیب فی الدور وقایة من قایظ الحر، وإنما اکتسب هذا السرداب بخصوصه الشرف الباذخ لانتسابه إلى أئمة الدین، وإنه کان مبوء لثلاثة منهم کبقیة مساکن هذه الدار المبارکة، وهذا هو الشأن فی بیوت الأئمة علیهم السلام ومشرفهم النبی الأعظم فی أی حاضرة کانت، فقد أذن الله أن ترفع ویذکر فیها اسمه.ولیت هؤلاء المتقولون فی أمر السرداب اتفقوا على رأی واحد فی الأکذوبة حتى لا تلوح علیها لوائح الافتعال فتفضحهم…
افتراء سرداب، زشتتر از دیگر تهمتهاى آنان است، اگرچه پیش از او دیگر مؤلفان اهل سنت نیز همین مطلب را گفتهاند؛ ولى او در طومار خود گفتارهاى دیگرى مثل همراه آوردن الاغ و این که این عمل هر شب تکرار مىشود و بیش از هزار سال است که ادامه دارد را اضافه کرده است؛ در حالى که شیعه اعتقاد به غیبت امام در سرداب و این که از آن جا ظهور مىکند، ندارد. شیعیان با پیروى از روایات شان، اعتقاد دارند که آن حضرت از مکه و کنار خانه خدا ظهور مىکند و هیچ یک از آنها در باره سرادب نگفتهاند که آن نور در سرداب غائب شده است؛ بلکه سرداب خانه ائمه علیهم السلام در سامرا بوده، و در آن زمان ساختن سرداب در خانهها به منظور حفاظت از گرما شایع بوده است، اگر این سرداب به طور خصوص شرف پیدا کرده از آن جهت است که به سه نفر از امامان دین منسوب است، همانند دیگر مکانهاى این
آخرین نظرات