تقدیم به شهدای مدافعان حرم:

دل از هوی وهوس ها بریده انداینان

شراب لم یزلی را چشیده اند اینان

تمام هستی شان را به کف گرفتند و

متاع جنتشان را خریده اند اینان 

مدافعان حریم ولایت عشقند

حماسه های بزرگ آفریده اند اینان

کبوترانه از این آشیانه ی خاکی

بدون وحشت و ترسی پریده اند اینان

برای کشتن خصم بی حیای زمان 

به اوج قله ایمان رسیده اند اینان

توان و مردیشان بر سر زبان همه

در آسمان شجاعت پدیده اند اینان

تمام هیبتشان را دریده اند از هم

غرور و ظلمت شب را سپیده اند اینان

شبیه حلقه ی طوفان مهلکی از دور

به سمت ارتش دشمن وزیده اند اینان

نشانشان همه سربند زینب کبراست

خطوط قرمزشان را کشیده اند اینان

من الغریب به آنان رسیده نامه ی عشق

ندای عمه ی خود را شنیده اند اینان

شبیه غنچه ی زخمی به خاک و خون خفتند

شبیه قطره به دریا چکیده اند اینان

شهادت و لب خشک و عروجشان یعنی

به پای سر به حرم ها دویده اند اینان

اگرچه شد همه سرهایشان جدا لیکن

تنور و تشت طلا را ندیده اند اینان