نام دجال
یکی از نشانه هایی که درباره آن، مطالب زیادی مطرح شده و جزء علائم غیرحتمی است، خروج دجال است. آنچه در توصیف دجال معروف است، این است که وی مردی است کافر (برعکس سفیانی که ادعای مسلمانی می کند و ذکر یارب یارب می گوید و…) یک چشم بیشتر ندارد، آن هم در پیشانی اش واقع شده و مانند ستاره ای می درخشد.
عده ای می گویند: نام دجال “صائد ابن صید"یا “ابن صیاد” است؛ و برخی مخالف رأی ایشان را گفته اند. (1)
خروج دجال
در روایات متعددی بر گریز ناپذیر بودن خروج دجال، به عنوان یکی از رویدادهای آخرالزمان، تأکید شده است. امام علی (علیه السلام) در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند: پیش از ساعت (قیامت) ده رویداد گریز ناپذیر است؛ خروج سفیانی، خروج دجال، و…. (2)
فتنه دجال، فتنه ای بزرگ و بی مانند است و چنان گسترده و ویرانگر است که همه پیامبران الهی درباره آن هشدار داده و پیروان خود را از او بر حذر داشته اند. مانند روایتی از خاتم الأنبیاء (صلی الله علیه و آله) که فرمودند: هر پیامبری که بعد از نوح آمده، قومش را از دجال ترسانید و من هم شما را از او می ترسانم. سپس فرمود: شاید بعضی از کسانی که مرا می بینند یا سخنم را می شنوند، او را درک کنند. گفتند: ای رسول خدا! قلوب ما در آن روز چگونه خواهد بود؟ فرمود: مثل آن، یعنی روشن تر از آن. (3)
علاوه بر این روایات فراوانی وجود دارد که همه ما را به پناه بردن از شر فتنه دجال سفارش می کند. و توصیه هایی به ما در این باره شده است؛ یکی از آن توصیه ها این است که، هر کس ده آیه ابتدایی سوره کهف را حفظ کند، از فتنه دجال در امان خواهد بود.
در برخی از روایات حتمی بودن خروج دجال، به مانند حتمی بودن ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) دانسته شده و انکار آن کفر به شمار آمده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هر کس خروج مهدی را منکر شود، به آنچه بر محمد (صلی الله علیه و آله) نازل گشته، کافر شده است و هر کس نزول عیسی (علیه السلام) را منکر شود، کافر شده و هر کس خروج دجال را انکار کند، کافر شده است.
مکان خروج دجال
محدث قمی(رحمة الله) می گوید: در روایت است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هر مۆمنی كه دجال را ببیند، آب دهان خود را بر روی او بیندازد و سوره مباركه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نكند. چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید، و میان او و لشگر حضرت قائم (علیه السلام) جنگ واقع شود، و بالاخره آن ملعون به دست مبارك حضرت حجت (علیه السلام) یا به دست عیسی ابن مریم (علیه السلام) كشته شود. (4)
سرانجام دجال
در مورد سرانجام دجال و اینکه او به دست چه کسی نابود می شود، با دو گونه روایت رو به رو هستیم. در گونه اول از روایات تأکید شده است، که دجال به دست حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) کشته می شود و در گونه دیگر از روایات از حضرت عیسی (علیه السلام) به عنوان کشنده دجال یاد شده است.
روایتی درباره اینکه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) دجال را می کشد، از امیرمۆمنان علی (علیه السلام) نقل شده است، در این زمینه چنین می خوانیم:
آگاه باشید که بیشتر پیروان او، فرزندان نامشروع و اصحاب طیلسان (جامه های) سبز (یا یهودیان) هستند. خداوند او را در گردنه افیق به دست کسی که عیسی ابن مریم (علیه السلام) پشت سر او نماز می خواند، سه ساعت گذشته از روز جمعه به هلاکت می رساند. (5)
در روایات گونه دوم به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است که: در همین حالت که وی بدین گونه می گذراند، خدای عزَّ و جلَّ مسیح پسر مریم (علیه السلام) را برمی انگیزد و او نزد مناره سفید سمت شرقی دمشق در پوششی زرد نازل می شود، در حالی که دستش را بر شانه های دو فرشته گذاشته است، دنبال او می رود تا اینکه او را درنزدیکی دروازه لدٌ شرقی می یابد و او را می کشد. (6)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در حدیثی در مورد شورش دجال و روستایی که از آن قیام می کند و بعضی از اوصافش و اینکه ادعای خدایی می کند و در اولین روز قیامش هفتاد هزار نفر از یهودیان، زنا زاده ها، مشروب خواران، غنا کننده ها، اصحاب لهو، عرب ها و زنان از او پیروی می کنند، فرمود: زنا، لواط و سایر گناهان مباح می شود تا اینکه مردان با زنان و جوانان در کنار خیابان ها به صورت عریان و علنی، عمل نا مشروع انجام می دهند و یارانش در خوردن گوشت خوک، شراب خواری و مرتکب شدن انواع زشتی و بدی ها زیاده روی می کنند و دجال تمام نقاط زمین را به جز مکه، مدینه و مرقدهای امامان (علیهم السلام) به تسخیر خود در می آورد. زمانی که طغیانش را زیاد کند و زمین از ستم او ویارانش پر شود، کسی که عیسی ابن مریم (علیه السلام) پشت سر او نماز می خواند. (7)
نتیجه
با توجه به مطالب فوق، در می یابیم که فتنه دجال فتنه ای بزرگ، سهمگین، پیچیده و بسیار گمراه کننده است که باید برای در امان ماندن از آن تنها به خدا بزرگ پناه برد و از حضرت (عجل الله تعالی فرجه) عاجزانه تقاضای مدد نموده و از ایشان عنایات خاصه شان را طلب کنیم.
پی نوشت:
1. بحارالانوار، جلد13،صفحه482.
2. بحار الأنوار، جلد52، صفحه209.
3. تلخیص و ترجمه منتخب الأثر، صفحه193.
4. منتهی الآمال، جلد2، صفحه336.
5. بحارالانوار، جلد 52، صفحه194.
6. بحار الانوار، جلد51،صفحه 98.
7. تلخیص و ترجمه منتخب الأثر، صفحه205.
آخرین نظرات