(1). تفسیر نور، قرائتی، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، 1384 ش، چ 11، ج 2، ص 156.
(2). «اولین دانشگاه، آخرین پیامبر»، دکتر سید رضا پاکنژاد، انتشارات اسلامیه، تهران، 1361 ش، ج 3، ص 80.
(3). سلامتی و طول عمر در احکام اسلام، مهدی طاهری، انتشارات عصر جوان، قم، 1385 ش، ص 196.
(4). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمیدرضا شیخی، دار الحدیث، قم، 1384 ش، چ 5، ج 8، ص 3834، ح 13184.
(5). آل عمران/ 134.
(6). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دار الکتب الاسلامیه، 1385 ش، چ 37، ج 3، ص 130؛ تفسیر نور، قرائتی، ج 2، ص 156.
(7). اصول کافی، شیخ کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، دفتر نشر فرهنگ اهلبیتعلیهمالسلام، تهران، 1345 ش، ج 4، ص 4، ح 7.
(8). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 4، ص 1702، ح 5815.
(9). بقره/ 212.
(10). تفسیرنمونه، قرائتی، ج 1، ص 331.
(11). آفتاب خوبان، سید علی اکبر صداقت، نشر بکا، قم، 1387 ش، چ 1، ص 44.
(12). میزان الحکمه، ری شهری، ج 4، ص 1932، ح 6759.
(13). یونس/ 64.
(14). تفسیر نور، قرائتی، ج 5، ص 235.
(15). مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ترجمه الهی قمشهای، مؤسّسه جهانی خدمات اسلامی، تهران، 1369 ش، زیارت جامعه کبیره، ص998.
(16). اصول کافی، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 2، ص 40.
(17). نساء / 59.
(18). تفسیر نور، قرائتی، ج 2، ص 311.
(19). تو برای من، به منزلة هارونی برای موسیعلیهالسلام.
(20). احکام جوانان، محمود اکبری، بوستان کتاب، قم، 1382 ش، ص 140.
(21). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 5، ص 2392، ح 8302.
(22). بقره / 43.
(23). تفسیر نمونه، مکارم، ج 1، ص 253؛ تفسیر نور، قرائتی، ج 1، ص 102.
(24). تفسیر نمونه، مکارم، ج 22، ص 186.
(25). میزان الحکمة، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 5، ص 2422، ح 8348.
(26). حجرات / 11.
(27). تفسیر نور، قرائتی، ج 11، ص 182.
(28). «خنده، شوخی، شادمانی»، احمد لقمانی، نشر سابقون، قم، 1380 ش، ص 38.
(29). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 11، ص 5206، ح 17727.
(30). نجم / 43 و 42.
(31). تفسیر نور، قرائتی، ج 11، ص 334.
(32). فروع کافی، کلینی، دار الکتب اسلامیه، تهران، 1362 ش، چ 2، ج 5، ص 380.
(33). میزان الحکمه، ری شهری، ج 10، ص 4814، ح 16458.
(34). بقره / 185.
(35). تفسیر نور، قرائتی، ج 1، ص 287.
(36). مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ترجمه الهی قمشهای، مناجات خمس عشر، مناجات الشّاکین، ص 219.
(37). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 1، ص 58، ح 124.
(38). یوسف / 53.
(39). تفسیر نور، قرائتی، ج 6، ص 99.
(40). کشکول شیخ بهایی، ترجمه عزیز الله کاسب، انتشارات گلی، تهران، 1374 ش، چ 1، ص104.
(41). سلمان ساوهای، متوفی 778 ق.
(42). خواجه نصیر طوسی، 597 ـ 672 ق.
(43). اصول کافی، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 5، باب التوبه، ص 508، ح 1.
(44). تحریم / 8.
(45). تفسیر نور، قرائتی، چ 1، ج 12، ص 133.
(46). ضرب المثلهای مشهور ایرانی، محمد ملکیفر، نشر عصر غیبت، قم، 1383 ش، چ 1، ص 155.
(47). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 5، ص 2484، ح 8597.
(48). عنکبوت / 20.
(49). تفسیر نور، قرائتی، ج 9، ص 127.
(50). قرآن و طبیعت، سعید حمیدی کلیجی، انتشارات حلم، قم، 1386 ش، چ 2، ص 54.
(51). کافی، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، نشر مسجد، تهران، 1345 ش، ج 3، باب الذنوب، ص 373، ح 15.
(52). مؤمنون / 18.
(53). تفسیر نور، قرائتی، ج 8، ص 89.
(54). نهج البلاغه، ترجمه دشتی، نامه 31، نشر طلوع مهر، قم، 1384 ش، چ 3، ص 370.
(55). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 5، ص 2492، ح 8639.
(56). لقمان / 16.
(57). تفسیر نور، قرائتی، ج 9، ص 259.
(58). داستانهایی از قضاوت و عدالت امام علیعلیهالسلام، عباس عزیزی، انتشارات سلسله، قم، 1379 ش، چ 1، ص 68.
(59). نساء / 11.
(60). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 14، ص 7086، ح 22649.
(61). شوری / 49.
(62). تفسیر نور، قرائتی، ج 10، ص 425.
(63). برگرفته از سایت: aty news، کد خبر: 7922، هشتم فروردین 1389.
(64). سایت سازمان تبلیغات اسلامی استان تهران، 7/2/1390، www.tebyan – Tehran.ir.
(65). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 1، ص 282، ح 1098.
(66). سوره کوثر.
(67). تفسیر نور، قرائتی، ج 12، ص 610.
قبله
قال الصادق - عليه السلام - :
اذا استقبلت القبلة فانس من الدنيا و ما فيها و الخلق و ما هم فيه و استفرغ قلبك عن كل شاغل يشغلك عن الله ؛
هنگامي كه براي نماز به جانب قبله ايستادي ، دنيا و آن چه در آن است را فراموش كن و قلب خود را از هر گونه سرگرم كننده اي كه تو را از خدا بازدارد ، فارغ ساز .
(ميزان الحكمه ، ج 5 ، ص 396)
1. کدام نماز است که باید به جماعت خوانده شود؟ نماز جمعه.
2. کدام نماز است که میتوان آنرا به جماعت خواند؟ نماز یومیه.
3. کدام نماز است که نمیتوان آنرا به جماعت خواند؟ نماز مستحبی.
حدیث:
«مَن مَشَی اِلَی مَسجِدٍ یَطلُبُ فِیهِ الجَمَاعَةَ کَانَ لَهُ بِکُلِّ خُطوَةٍ سَبعُونَ اَلفَ حَسَنَةٍ وَ یَرفَعُ لَهُ مِن الدَّرَجَاتِ مِثلُ َلِکَ؛ (21) هر که برای شرکت در نماز جماعت به مسجدی رود، برای هر قدمی که برمیدارد، هفتاد هزار حسنه برایش منظور میشود و به همان اندازه، درجاتش بالا رود.»
آیه:
«وَ أَقِیمُوا الصلَوةَ وَ ءَاتُوا الزَّکَوةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّکِعِینَ»؛ (22) «و نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و همراه رکوعکنندگان، رکوع کنید [و نماز را با جماعت بگزارید].»
پیامهای آیه (23):
1. با اینکه دستور اخیر، اشاره به مسئله نماز جماعت است؛ ولی، از میان تمام افعال نماز، تنها «رکوع» را بیان کرده و میگوید: «با رکوعکنندگان، رکوع کنید» این تعبیر، شاید به خاطر آن باشد که نماز یهود، مطلقا دارای رکوع نبود؛ این نماز مسلمانان است که یکی از ارکان اصلی آن، رکوع محسوب میشود.
2. رابطه با خدا، از طریق نماز و کمک به خلق خدا، از طریق زکات و همراهی با دیگران، یک مثلّث مقدّس است؛ «أقِیمُوا»، «آتُوا»، «ارکَعُوا».
انواع مرگ
انواع مرگ از ديدگاه فرادرماني سه نوع مرگ وجود دارد كه عبارت است از: 1. مرگ نامحسوس 2. مرگ فيزيكي 3. مرگ قطعي - مرگ نامحسوس زماني اتفاق ميافتد كه هالهي انرژي منفي افسردگي همهي وجود انسان را فرا ميگيرد(ش-25). در آن صورت همهي ارتباط معرفتي انسان قطع شده و او ضمن اينكه معني همهچيز را ميفهمد، اما هيچ انگيزشيدر او ايجاد نشده، فرد مانند يك مردهي متحرك شده و دچار مرگ نامحسوس ميشود. - مرگ فيزيكي زماني رخ ميدهد كه ايست قلبي اتفاق ميافتد. دراينصورتاز نظر پزشكي فرد، مرده محسوب و براي او جواز دفن صادر ميشود. اما از ديدگاه فرادرماني هنوز مرگ قطعي رخ نداده است. زيرا يك صد تريليون سلول وهمچنين كالبد ذهني، رواني، اختري و… هنوز زنده هستند. - مرگ قطعي وقتي به وقوع ميپيوندد كه كالبد اختري ميميرد. مرگ كالبد اختري معمولاً از دقايقي بعد از ايست قلبي شروع شده و ممكن است كه حتي تا چند روز بعد نيز اين كالبد زنده باشد و تا كالبد اختري زنده است، هنوز مرگ قطعي نيست و امكان زنده شدن و برگشت وجود دارد. بنابراين، مرگ قطعي زماني اتفاق ميافتد كه كالبد اختري بميرد. به همين دليل در طول تاريخ و در سرتاسر دنيا، افراد زيادي بعد از مرگ فيزيكي، دوباره زنده شدهاند حتي با وجود اينكه چند روز از مرگ آنها گذشته و يا بعد از مدتي ماندن در سردخانه نگهداري شدهاند. اين موضوع از نقطهنظر پزشكي، بايد امر محالي باشد ولي درصورتي كه كالبد اختري هنوز زنده باشد هر شوكي كه موجب تحريك آن شود، ميتواند دوباره باعث جاري شدن نيروي حيات در جسم شود و دوباره قلب پس از مدتها توقف شروع بهكار كرده و خون بدون لخته شدن در رگها جريان پيدا كند. امروز موضوع زنده شدن افراد بعد از صدور جواز دفن بهعنوان يك مسأله در دنيا مطرح است كه دليل علمي نيز براي آن نتوانستهاند ارائه كنند، ولي به علت تعدد اين گزارشها، بهدنبال تجديد نظر در قوانين صدور جواز دفن هستند كه با وضع مقرارت جديد، از جمله نگهداري اجساد در اتاق انتظار دفن، طبق شرايط تعريف شدهي قانوني، امكان كنترل بيشتر آن را فراهم كنند. پس از مرگ قطعي ، فقط كالبد ذهني زنده ميماند و اين كالبد است كه به زندگي در دنياي لامكان ادامه ميدهد. كالبد ذهني همان بخشي است كه از آن بهعنوان « روح » نام برده ميشود و در طي كارهايي مانند ارتباط با ارواح درواقع همين كالبد ذهني فرد است كه باآن ارتباط برقرار ميشود. در اين قسمتاست كه تمام اطلاعات وتجارب فرد با دقت زيادي ثبت و ضبط شده است كه در هيپنوتيزم با نفوذ به سطوح خيلي عميق به آن دسترسي پيدا ميشود.
طلب مرگ با اختیار یا در انتظار مرگ؟
●سوال:
سوالی که من دارم چرا انسان هیچ وقت نمی تواند با استفاده از اختیار خود مرگ را طلب کند
و همیشه باید منتظر رسیدن این روز باشد که بتواند از این دنیا فانی و پوچ خارج شود
●پاسخ:
با سلام و عرض ادب دوست گرامی نگاه به دنیا اگر نگاه صحیحی باشد نه تنها طلب خروج از دنیا نخواهیم کرد بلکه از خدا می خواهیم که لحظه ای بیشتر به ما مجال زیست در این دنیا را به ما بدهد. دنیا در لسان روایات به مزرعه آخرت تعبیر شده است امام علی (ع) الاخره” یک کشاورز خوب آنگاه می تواند وقت برداشت محصول خوبی داشته باشد که در طول زراعت خود وقت کافی و امکانات کشت داشته باشد. در سیره اهلبیت می بینیم که از خدا طلب می کردند که عمرشان را برای عبادت طولانی قرار داده و حتی در واقعه عاشورا امام حسین (ع) شب عاشورا را از دشمن وقت می گیرد تا به عبادت و راز و نیاز با خدا بپردازد این واقعا برای ما یک درس بزرگ است و گرنه چه فیضی بالاتر از شهادت در راه خدا و چه مقامی بالا تر از شهادت آن هم برای امام حسین که سید الشهداست. او که می داند که با شهادت به بالاترین مرتبه قرب الهی رسیده و به مقام نفس مطمئنه می رسد ولی با این حال از دشمن یک شب دیگر را مهلت می گیرد تا به راز و نیاز بپردازد. امام سجاد علیه السلام این مهم را تکمیل می کند و از خدا می خواهد که ” مادامی که زندگی ام مرتع شیطان شود مرا مهلت نده و جان مرا بگیر” آری دنیا سرای عمل است و انسان بایستی در این دنیا ابدیتی برای خود بسازد که شالوده آن در این دنیا ریخته می شود. پس دنیا را باید وسله قرار داد برای آخرت و هیچ عاملی وسیله عمل خود را زوالش را نمی خواهد. فلسفه دعا برای طول در لسان ائمه نیز همین است طول عمر برای عبادت بیشتر و تقرب بیششتر به خدا. وبرای ما این است که اول اینکه عبادت بیشتری بکنیم و ثانیا اگر گناهی کرده ایم توبه کنیم. اما این که در ادبیات دینی داریم که منتظر مرگ باشید نه با این معنا است مرگ را طلب کنید و نه به این معنا که دست روی دست بگذارید تا مرگ شما برسد بلکه منتظر آمدنش باشید به این صورت که وسایل را برای این سفر فراهم کنید و زاد و توشه برگیرید . انتظار دو گونه است یک انتظار مثل انتظار انسان در ایستگاه اتوبوس برای سوار شده بر آن . و دیگری انتظار انسان برای پذیرایی از یک میهمان مهم . در اولی انسان باید دست روی دست بگذارد تا اتوبوس برسد و در دومی باید مقدمات را فراهم کند غذا بپزد خانه را مرتب کند اسفند را آماده سازدو … انتظار مرگ از نوع دوم است انتظار پویا نه انتظار میرا. اگر نگاه انسان به دنیا اینگونه شد و نگاه انسان به مرگ آنگونه، دیگر زندگی در این دنیا بیهوده و پست جلوه نمی کند بلکه مقدس و لازم می نمایاند. و از خدا می خواهد اگر لحظه ای هم شده او را در دنیا بیشتر نگه دارد .
آخرین نظرات