طلب مرگ با اختیار یا در انتظار مرگ؟
●سوال:
سوالی که من دارم چرا انسان هیچ وقت نمی تواند با استفاده از اختیار خود مرگ را طلب کند
و همیشه باید منتظر رسیدن این روز باشد که بتواند از این دنیا فانی و پوچ خارج شود
●پاسخ:
با سلام و عرض ادب دوست گرامی نگاه به دنیا اگر نگاه صحیحی باشد نه تنها طلب خروج از دنیا نخواهیم کرد بلکه از خدا می خواهیم که لحظه ای بیشتر به ما مجال زیست در این دنیا را به ما بدهد. دنیا در لسان روایات به مزرعه آخرت تعبیر شده است امام علی (ع) الاخره” یک کشاورز خوب آنگاه می تواند وقت برداشت محصول خوبی داشته باشد که در طول زراعت خود وقت کافی و امکانات کشت داشته باشد. در سیره اهلبیت می بینیم که از خدا طلب می کردند که عمرشان را برای عبادت طولانی قرار داده و حتی در واقعه عاشورا امام حسین (ع) شب عاشورا را از دشمن وقت می گیرد تا به عبادت و راز و نیاز با خدا بپردازد این واقعا برای ما یک درس بزرگ است و گرنه چه فیضی بالاتر از شهادت در راه خدا و چه مقامی بالا تر از شهادت آن هم برای امام حسین که سید الشهداست. او که می داند که با شهادت به بالاترین مرتبه قرب الهی رسیده و به مقام نفس مطمئنه می رسد ولی با این حال از دشمن یک شب دیگر را مهلت می گیرد تا به راز و نیاز بپردازد. امام سجاد علیه السلام این مهم را تکمیل می کند و از خدا می خواهد که ” مادامی که زندگی ام مرتع شیطان شود مرا مهلت نده و جان مرا بگیر” آری دنیا سرای عمل است و انسان بایستی در این دنیا ابدیتی برای خود بسازد که شالوده آن در این دنیا ریخته می شود. پس دنیا را باید وسله قرار داد برای آخرت و هیچ عاملی وسیله عمل خود را زوالش را نمی خواهد. فلسفه دعا برای طول در لسان ائمه نیز همین است طول عمر برای عبادت بیشتر و تقرب بیششتر به خدا. وبرای ما این است که اول اینکه عبادت بیشتری بکنیم و ثانیا اگر گناهی کرده ایم توبه کنیم. اما این که در ادبیات دینی داریم که منتظر مرگ باشید نه با این معنا است مرگ را طلب کنید و نه به این معنا که دست روی دست بگذارید تا مرگ شما برسد بلکه منتظر آمدنش باشید به این صورت که وسایل را برای این سفر فراهم کنید و زاد و توشه برگیرید . انتظار دو گونه است یک انتظار مثل انتظار انسان در ایستگاه اتوبوس برای سوار شده بر آن . و دیگری انتظار انسان برای پذیرایی از یک میهمان مهم . در اولی انسان باید دست روی دست بگذارد تا اتوبوس برسد و در دومی باید مقدمات را فراهم کند غذا بپزد خانه را مرتب کند اسفند را آماده سازدو … انتظار مرگ از نوع دوم است انتظار پویا نه انتظار میرا. اگر نگاه انسان به دنیا اینگونه شد و نگاه انسان به مرگ آنگونه، دیگر زندگی در این دنیا بیهوده و پست جلوه نمی کند بلکه مقدس و لازم می نمایاند. و از خدا می خواهد اگر لحظه ای هم شده او را در دنیا بیشتر نگه دارد .
موضوع جالبیه!