هر جا که نام حیدر کرار می آید
“اشهد” ز نای گنبد دوار می آید
هر وقت می گویم: “علی عشق خداوند است”
کوه و دَر و دریاچه به اقرار می آید
گشتن پی ِ معنای سِرُّالله لازم نیست
تو “هو” بکش گنجینه ی اسرار می آید
مست زمین نِی جفم اینجا که می آیم
دست خود من نیست… این اشعار می آید
در این زمین هرچه بریزی سود می بخشد
اینجا گدا بکـّار، سلطان بار می آید
دنبال تاکی؟ بی گمان آنرا نخواهی یافت
انگور، اینجا از در و دیوار می آید
دیگر غم فردا نخور ای جعفِر بی دل
فردا “قسیم الجنتِ و النار” می آید
ای منکر حیدر بترس از گفته ات دارد
خیل ملک با گرز آتشبار می آید
مولا تن بی سر دلت می خواهد انگاری
لب تر کنی از شهر “الانبار” می آید….
#جعفر_ابوالفتحی
_______________________________
آخرین نظرات