عید خوب است و خجسته. هر عیدی که باشد توفیر نمیکند.
عید دیگران باشد که به تن و جان ما وصله پینه شده باشد و ما چراغانی شادمانی آنها را کنیم.
سالروز تولد بهار از تقویم روی دیوار خانه پدری باشد توفیری نمیکند. عید است و خوب است.
عید غدیر به شهادت اتفاقی بر آمده از دل تاریخ باشد که نشان و نشانه ی حقانیت من باشد و تو، عید خوب است و خجسته.
لباس هایمان نو میشود. حرف هایمان خوب میشود … برای هم از سر زبان آرزوی خوب داریم.
و شاید از ته دل … کسی چه میداند …!؟
عید خوب است …
مرا یاد مهمانی های تا آخر شب میاندازد و مادر بزرگ. مرا یاد حرف های نگفته و نگاه های فرو خورده ای می اندازد که استجابت میشود، آخر عید زمان فرو خوردن بغض ها که نه،
زمان بخشیدن است.
عید خوب است و مبارک …
وقتی تن و جانمان بوی عزا گرفته است و بغض هایمان کهنه شده اند، عید میآید و مردمی که برایمان رخت سپید می آورند که نو شویم.
عید مرا یاد پدرم میاندازد که مبارک خانواده است و خجسته دوستان.
عید خوب است …
برای هر کسی که باشد، سهم من تبریک و شادباش و آرزوی سلامت است برای شما …
مبارک شمایید …
چراغهای خیابان ها روشن است.
عید خوب است و خجسته.
عیدتان مبارک.
عید خوب است و خجسته.
عیدتان مبارک