رنج شیعیان او را میآزارد. او، فرزند همان کسی است که میفرمود: «صبر کردم، در حالی که استخوان در گلو و خار در چشم بودم (10) او، از تبار صابرانی است که در زیارت جامعه کبیره درباره آنان میخوانیم: شما برای تحصیل رضای خدا، بر آنچه در این راه بر شما وارد شد، صبر پیشه کردید. جابر، در حدیث طولانی درباره آن حضرت میفرماید: او، برای همه مردم جهان رحمت است. برای او کمالات موسی، شرف عیسی، و صبر ایوب است.(11)
وقتی روایت، صبر حضرت را به صبر ایوب تشبیه میکند، فهمیده میشود که مصائب وارد آمده بر آن حضرت، از مصائب یوسف علیه السلام نیز بیشتر است. چه رنجی بزرگتر از این است که بزرگمردی از خاندان رسالت و کرامت و شجاعت، فریاد مظلومان را بشنود و نشستن تازیانههای ستمگران بر مظلومان را در هر نقطه جهان به ویژه بر مسلمانان، ببیند؛ ولی به خویشتنداری مأمور باشد، در حالی که فرزند امیر مۆمنان و شیر میدان جنگ است
آری، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه صبر ایوب را دارد که هزار و دویست و اندی سال تنهایی و غربت و دوری از شیعیان و عاشقانش را تحمل کرده است و به انتظار اذن الهی برای ظهور خود نشسته است. وقتی روایت، صبر حضرت را به صبر ایوب تشبیه میکند، فهمیده میشود که مصائب وارد آمده بر آن حضرت، از مصائب یوسف علیه السلام نیز بیشتر است. چه رنجی بزرگتر از این است که بزرگمردی از خاندان رسالت و کرامت و شجاعت، فریاد مظلومان را بشنود و نشستن تازیانههای ستمگران بر مظلومان را در هر نقطه جهان به ویژه بر مسلمانان، ببیند؛ ولی به خویشتنداری مأمور باشد، در حالی که فرزند امیر مۆمنان و شیر میدان جنگ است. اینجا است که باید اذعان کرد مصائب او از مصائب یوسف صدیق، گرانتر بوده و صبر او جمیلتر است.
تنهایی و غربت
یوسف یعقوب علیه السلام در جامعه آن روز مصر، آنچنان تنها و غریب و ناشناخته بود و مردم از اصل و نسبش بیخبر بودند که وقتی برادرانش نیز به مصر رفتند و او را دیدند و از اکرامش بهره بردند و او را نیكوكار خطاب كردند. نمیدانستند این جوانمرد نیکوکار؛ همان برادر آنها است؛ همان برادری که در چاه جفا پنهانش کردند، تا برده کاروانیان شود. یوسف در سرزمین مصر، تنها و غریب بود، تا آن روز که خودش خویشتن را به برادرانش معرفی کرد.(12)
یوسف زهرا عجل الله تعالی فرجه هم هزار و دویست و اندی سال است که در این عرصه گیتی همچنان تنها و غریب و ناشناخته زندگی می کند و کسی او را نمی شناسد و جایگاه او را نمی داند.
آری؛ چه بسا مهدی فاطمه علیها السلام در گرفتاریها و شداید دستمان را بگیرد، گمراهان را راه نماید، درماندگان را مدد رساند؛ ولی كسی او را نشناسند، تا آن روز که به تقدیر الهی ظاهر شود.(13)
پی نوشت:
1- نحل (16) : 89.
2- یوسف (12) : 31.
3- المهدی رجل من ولدی وجهه کوکب درّی اللّون لون عربی و الجسم جسم اسرائیلی یملاء الارض عدلاً کما مُلئت جوراً.» بحارالانوار، ج51، ص80.
4- هو رجل من ولدی کأنه من رجال بنی اسرائیل علیه عباء تان قطوا نیتان، کأن وجهه الکوکب الدّری فی اللون فی خدّه الایمن خال اسود ابن اربعین سنةٍ.» كشف الغمة، ج2، ص487.
5- این روایت در اسد الغابة (ج 5، ص 154) و الاصابة (ج6، ص 89 و 90) از طریق مستور ابن جیلان (یا غیلان) نیز نقل شده است.
6- رک: المیزان، ج9، ص 423.
7- فتح القدیر، ج1، ص953.
8- الصدیق مبالغة الصادق و هو ملازم الصدق فی الاقوال و الافعال و القصود و العهد مع الله و مع الخلق» پاورقی اسفار، ج6، ص13.
9- قد من الله علینا انه من یتقِ و یصبر فان الله لایضیع اجر المحسنین) همان، 90.
10- رك: نهجالبلاغه، خطبه3.
11- رحمة للعالمین، علیه کمال موسی، و بهاء عیسی، و صبر ایوب» طوسی، الغیبه، ص146.
12- یوسف (12) : 99.
13- رك: طوسی، الغیبه، 254 ـ280.
آخرین نظرات