(وحدت) يك ارزش اجتماعى و قبل از آن يك ضرورت و نياز اجتماعى است بخصوص در جامعه اى
كه راه تحول را ميرود. اما ديديم و شنيديم كه حتى قبل از پيروزى انقلاب نيز شعار)روحانى دانشجو پيوندتان
مبارك( در راهپيما ىيهاى عظيم و ميليونى مردم انقلابى كشور ما ىكي از شعارهاى اصلى و اساسى بود . اينكه
چرا توده هاى عظيم ملت وحدت بين اين دو قشر را اين چنين صريح و پرخروش ميطلبيدند در خور سخن
مستقلى است . و من اكنون به اشاراتى كوتاه بسنده م كينم . طلب وحدت بين حوزه و دانشگاه از سوى مردم و
ابراز شادمانى و حمايت آنان در لحظاتى كه بارق هی اين عمل انسانى و اجتماعى را مشاهده م كيردند ناشى از
چندعامل بوده و هست :
-1 نقش ارزنده در روند تحول فکری و فرهنگی
نخست آنكه اين دو قشر در حركتهاى اجتماعى و در روند تحول فكرى و فرهنگى جامعه ما نقشى ارزنده
و والا داشته اند و دارند . در برهوتى كه رژيم طاغوتى به جامعه تحميل كرده بود و در انجماد خفقان حاكم
در آن لحظات سكوت و سكون در زير نگاه ريز بين ميرغض بها و جلادان رژيم و در زير چكمه ى مزدوران و
دژخيمان پهلوى دم گرم روحانيون و دانشگاهيان متعهد و مسئول بود كه آتش مبارزه را گرم نگه ميداشت
و فرياد اينان بود كه از فيضيه و دانشگاه صلاى مقاومت و مبارزه سر ميداد . چه بسيار فرياد كه از سر منابر
برخاست و قبل از انتشار در سطح جامعه به صفير گلوله ى مزدوران خاموش شد . و چه بسيار دانشجوهاى
مبارز كه در خون خود تپيدند و گل وجودشان پژمرد و كسى از آنان با خبر نگرديد . اين مناديان آزادى با همه
ى اهداف مشتر ىك كه داشتند دريغا كه چه دير همديگررا باز يافتند و خوشا بانگ پرخروش مردم كه آواى
وحدت سرداد و نقشه ى دشمنان را نقش برآب كرد .
-2 وجود دشمن مشترک هوشیار
دوم آنكه عليرغم هدف مشترك، دشمن مشتركِ اين دو قشر مبارز و انقلابى در بسيارى از لحظات تاريخ
هشيارتر از آنان عمل كرد و به برنامه خويش كه ايجاد شكاف و افتراق بين اين دو قشر بود جامه ى عمل
پوشاند. در دورترين مقاطع تاريخ اسلام نيز آثارى از اين سياست )تفرقه بينداز و حكومت كن( به چشم
ميخورد مغولان مساجد را بيهوده عرصه ى سم ستوران نكردند . دژخيمان ميدانند از كه و از كجا بايد ترسيد
در انقلاب مشروطيت نيز مساجد هدف بود . نهضت ملى در بيست و هشتم مرداد نشكست مگر در اثر ايجاد
شكاف و افتراق بين روحانيت و آنان كه علم روشنفكرى بر سر دست ميبردند . چه بسيار مهر جهل و خرافه
پرستى كه بر پيشانى حوزه هاى علميه كوفتند و چه فراوان تهمت بى دينى و بد دينى كه به دانشگاهيان
زدند . چنين شد كه هركس به راه خويش رفت و دژخيم بر سر هر دو راه كه غايت و هدف آن ىكي بود چنان
آسان و كم ضرر هر دو قشر را ساليان دراز گرفت و بست و شكست و كشت و جز ناله اى برنخاست و دستهاى
ياران و همرزمان بهم نرسيد . و اينك اوراق تاريخ در پيش روى ما گشوده است .
وحدت، نه با شعار بدست مى آيد و نه با امريه و فرمان
اما اكنون مجال چون و چرا نيست كه “حرم در پيش است و حرامى درپس” صلاى وحدت خلق را به گوش
جان بشنويم و از شكست هاى تاريخى كه نتيجه ى قهرى اختلاف و افتراق بوده است بپرهيزيم . از حوادث
تاريخ شكست هاى بزرگ ناكامى هاى گذشته و از همه مهمتر از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى درس
عبرت بگيريم و بشنويم كه توده هاى عظيم و ميليونى ملتى مبارزه و مصمم و مقاوم و ايثارگر بانگ وحدت
سرداده اند . با اين سرود الهى و انسانى ه مآوايى كنيم و با هم كيپارچه و متحد به درياى مواج و خروشان
خلق بپيونديم و به شعار بر حق آنان كه “وحدت حوزه و دانشگاه” است پاسخى شايسته و سزاوار بدهيم و اين
شدنى و امكان پذير است اگر : فرهنگ اصيل حاكم بر جامعه ى خويش را بدرستى بشناسيم و بدان مسلح
شويم . كه با شناخت اين فرهنگ اصيل و پويا كه منشاء در سرچشمه ى تعاليم الهى دارد هر كارى از آن جمله
“وحدت” آسان تر و معنى دارتر ميشود . چرا كه “وحدت” نه با شعار بدست مى آيد و نه با امريه و فرمان. و
اگر امروز در جامعه ى انقلابى وحدت حوزه و دانشگاه و وحدت روحانى و دانشجو مطرح ميشود ناشى از اين
واقعيت است كه تاكنون و حداقل تا قبل از انقلاب اين وحدت وجود نداشته است .
نخستین گام در وحدت حوزه و دانشگاه
اين دو قلمرو علم و روحانيت بايد نخست از هر آنچه با فرهنگ اصيل جامعه ى اسلامى ما بيگانه است تطهير و
پاك شوند و نخستين گام در راه وحدت را از اينجا بردارند . حاكميت دو فرهنگ با مميزات و مشخصات متفاوت
بر اين دو حوزه تاكنون خسارات فراوانى به جامعهى ما تحميل كرده است : علم را محور هر چيز قرار دادن
و از علم نيز تنها به جنبه هاى مصرفى آن دل بستن و در نهايت كارگزار قدرتهای علمى جهانى شدن و بازار
مصرف را براى توليد كنندگان خارجى گرم و داغ نگهداشتن ضايعه اى است تلخ و دردناك كه دانشگاه بايد
هر چه سريعتر به جبران آن قيام كند و نقصان و خللى را كه از اين راه به جامعه ى ما وارد آمده است . ترميم
نمايد . از آن سوى در حوزه ها نيز نيازهاى ملموس جامعه و مردم و واقعيت هاى زمانه بايد مطرح شود . چرا
كه اگر “دين عين سياست است” كه هست پس بايد قدم در واقعيت هاى عصر و دوران نهاد و از حيطه ى
ذهنيت هاى مجرد رها شد .
تبادل امتیازات حوزه و دانشگاه
با اينهمه امتيازات حوزه و دانشگاه نيز بايد تبادل شود : اخلاص صفا ايثار معنويت زهد احترام به سنتهاى
اصيل و ارزشمند از كيسو و توجه به واقعيات؟ ديد باز و گسترده وسعت بينش نوگرايى مفيد نگرش سازنده و
پويا و استفاده از روشهاى جديد و كارساز از سوى ديگر ميتواند و بايد كه مكمل هم شوند . آن سخت كوشى
در آموختن كه از مميزات حوزه هاى علميه است بايد در دانشگاه بعنوان سنت اصيل دانش آموزى بكار گرفته
چرایی نیاز به وحدت حوزه و دانشگاه
شود و آن آينده نگرى همراه با طرح و برنامه كه از مشخصات محيط دانشگاهى است بايد در حوزه ها پذيرفته
شود . آن هماهنگى و اختلاط سازنده با مردم جامعه كه از روشهاى سازنده و سالم و از مميزات بارز حوزه هاى
علميه است بايد در دانشگاه ملحوظ باشد . دانشجو بايد مردم جامعه ى خود را عملا و از نزد كي بشناسد و
آموختن دانش نبايد او را از ارتباط مستقيم با مردم محروم كند . همچنانكه ارتباط دائم و پيوسته با مردم و
آگاهى از دردها نيازها و خواستهاى روزمره مردم نبايد طلبه و دانشجو را از كسب علم كه چراغ راه جامعه است
باز دارد . سخن در زمينه ى ضرورت وحدت و روشهاى ايجاد آن بين حوزه و دانشگاه بسيار است .اما در اين
فرصت كوتاه اين قدر هست كه از مسؤولان و محققان و دانشگاهيان و روحانيون بخواهم كه اين مقوله ى عظيم
را با رعايت جوانب متنوع آن به بحث و بررسى بگذارند و راهها و شيوه هاى ايجاد آن را در فرصت هاى گوناگون
بيابند و بشناسانند .
توصی ههایی به اساتید دانشگاه و طلاب متعهد
در نخستين گام بها ستادان و دانشجويان و روحانيون و طلاب متعهد ومسؤول پيشنهاد م كينم كه :
لزوم شناخت محیط حوزه برای اساتید و دانشجویان
1 - اساتيد و دانشجويان عزيز و ارجمند دانشگاهها عليرغم توطئه ها و تبليغات دشمنان شناخت محيط
طلبگى را در برنامه كار خود قرار دهند . متجاوز از هزار سال است كه كار تعليم و تعلم و تحقيق در حوزه هاى
علميه جريان دارد . شناخت واقعى اين محيط از دور ميسر نيست . اين محيط قطعا نكات جالب و آموزنده اى
بهمراه دارد كه دريغ است دانشگاهيان از آن ب ىخبر بمانند و بدون مشاهده كه نخستين مرحله تحقيق است
در اين باب نظر دهند.
استفاده از اساتید دانشگا هها در حوزه
2 - روحانيون با حضور در دانشگاهها عملى متقابل انجام دهند . در دانشگاهها نكات بسيارى براى آموختن
وجود دارد و ذهن هاى آماده اى براى ياد گرفتن . روحانيون ميتوانند در دانشگاه بياموزند و بياموزانند . و متقابلا
از اساتيد دانشگاهها براى تدريس در حوزه ها دعوت كنند .
شناختن نظا مطلبگى براى دانشگاه و آگاهى از نظام دانشگاه براى حوزه
3 - نظام طلبگى نظام كشف نشد هاى است . در رژيم گذشته از هر نظام موفق و ناموفق آموزشى جهانى در
برنام هريز ىهاى دانشگاهى استفاده كرده اند . اما طراحان و برنامه ريزانى كه از سنت هاى آموزشى جامعه
ى خويش كوچكترين اطلاعى نداشتند و يا داشتند و مأمور اجراى برنامه هاى غربى بودند هيچگاه از خود
نپرسيدند بر حوز ههاى علميه چه عواملى حاكم است كه چراغ آموزش و تحقيق در آنها عليرغم توطئ ههاى
حكام و فرمانروايان و با همه كار شكنى هاى عوامل آنان سالهاى سال روشن مانده است؟ شناختن نظام
طلبگى براى دانشگاهيان و متقابلا آگاهى از نظام آموزش دانشگاهى براى مدرسان حوزه هاى علميه بدون
ترديد آموزنده و الهام بخش خواهد بود .
روحانيون و دانشگاهيان، مبشر و مبلغ معنويت
4 - انقلاب اسلامى ايران قبل از هر چيز كي انقلاب معنوى است . اگر اين انقلاب كه خود حاصل فداكارى ها
و ايثارهاى همه ى مردم از جمله روحانيون و دانشگاهيان است توانسته باشد كه مبشر و مبلغ معنويت و مروج
آن در جامعه شود به بخش عمده اى از اهداف خود دست يافته است . حضور و رسوخ معنويت در جامع هی
به وضوح ديده ميشود و در همه ابعاد آن از جنگ كه اولين مسأله است تا كارخانه، خانه، مدرسه و حتى در
نحوهى مصرف و راه و روش زندگى روزمره مردم به چشم ميخورد . بديهى است كه هم در دانشگاه و هم در
حوز ههاى علميه نبايد جز اين باشد . خلأ معنويت از آفات اجتماعى در رژيم گذشته بوده است.
دانشگاهها و حوزه ها براى دفع اين آفت در خود و در جامعه نقش مهم و مسؤوليت عمده بر عهده دارند .
لزوم توجه به غایت علم در دانشگاه و حوزه
5 – نظريه “علم براى علم” افسانه كهنه اى است كه بخصوص در كي جامعه ى انقلابى پذيرفتنى نيست . علم
اگر براى انسان براى آرمانهاى انسانى براى بشريت كه غايت آن رسيدن به خدا است باشد معنى پيدا م كيند .
و حوزه هاى علميه و دانشگاهها را به تفكر درا ين باب دعوت م كينم .
رد و خنثی کردن نظریه ” ناهماهنگی حوزه و دانشگاه”
6 - فلسفه ى ناهماهنگى و ناهمگونى دانشگاه و حوزه علميه از القائات دشمنان خدا و خلق است “:متصل
جانهاى مردان خداست” آنان كه اين فلسفه را تبليغ و القاء م كينند البته درپى فراهم آوردن وسائل و اسباب و
علل آن نيز هستند . دانشگاهيان و روحانيون براى رد اين نظر و خنثى كردن نقشه دشمنان بايد با هوشيارى
عمل كنند و عملا نادرستى آن را به اثبات برسانند.
ايجاد و تقويت عوامل وحدت بين حوزه و دانشگاه
7 - تش يكل سمينارها و ايجاد گردهمائى ها در زمينه وحدت بين حوزه و دانشگاه تا روزى كه اين وحدت عملا
و بنحو گسترده حاصل شود ضرورى است . اميدوارم كه اين گردهمائى ها مبارزه با عوامل تفرقه و ايجاد و
تقويت عوامل وحدت را در رأس برنامه هاى خود قرار دهند و در كشف و ايجاد راههاى عملى وحدت كوشا
باشند و مسؤولان امر تا رسيدن به هدف كه نيل به وحدت واقعى است از پاىننشينند . موفقيت همه ى
خدمتگزاران به اسلام و انقلاب اسلامى را مسألت دارم
صفحات: 1· 2
آخرین نظرات