وضويي كه هر دفعه باطل مي شد.
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ …
[الحج : 10]
اين در برابر چيزي است كه دستهايتان از پيش براي شما فرستاده …
با هر دست دادي با همان دست مي گيري
مثلا :
اگر جنسي را گران فروختيم ، جنس را به ما گران مي فروشند
اگر در شب عروسي جلوي ماشينها را گرفتيم ، در زندگي جلويمان گرفته مي شود
اگر به ناحق در گوش ديگران زديم ، به ناحق در گوشمان زده مي شود
و …
*****
داستانك:
آيت الله العظمي بروجردي رفتند مشهد، آيت الله نهاوندي در مسجد گوهرشاد پيشنماز بودند، سجاده خود را به آقاي بروجردي دادند. آن چند روز را آقاي بروجردي در مسجد گوهرشاد امام جماعت بودند.
بعد آيت الله نهاوندي رفتند به نجف اشرف. در صحن نجف، امام جماعت يكي از علماي بزرگ بود. آن عالم بزرگ سجادهاش را داد به آقاي نهاوندي. آيت الله نهاوندي ميگفت: رفتم داخل حرم، از علي ابن ابيطالب (عليه السلام) اينگونه شنيدم: جا دادي، جا داديم [حجت الاسلام قرائتي دربرنامه درسهايي از قرآن 2/ 11/ 76]
******
لطيفه:
شخصي يك حلب شير را كه موش در آن افتاده بود به شخصي داد و گفت براي مرحوم پدرم نماز قضا بخوان!
و بعد از مدتي براي حلاليت طلبي نزد او رفت و اعتراف كرد كه آن حلب شير، نجس بوده است و طرف با تعجب گفت؛ عجب! پس بگو چرا هر وقت وضو مي گرفتم كه براي مرحوم پدرت نماز بخوانم، بي اختيار باطل مي شد!!
آخرین نظرات