هزار شب استغفار براي يك گمان نادرست
آقا سيد محمد باقر حجت الاسلام، مرجع بزرگي بود. ايشان بيش از هزار شب در اصفهان صورت روي خاك گذاشت و با محاسن سفيد اشك ريخت و تا سحر گفت خدايا مرا ببخش. به او گفتند: تو كه اينگونه خودت را ميكشي؟ مگر چكار كردهاي؟ آقا فرمود: من يك قدم خلاف در مدرسه طلبهها برداشتم و بدون دليل يك مرتبه پيش خودم فكر كردم كه فلان طلبه اشتباهكار است. از اتاق درسم به طرف حجره او به قصد نصيحتش قدم زدم ولي كارم درست نبود و پس از اين دو سه قدمي كه برداشتم و به آخر هم نرساندم سخت در وحشت افتادم كه اگر همين كار من در قيامت سبب شود كه مرا به جهنم بكشند چكار كنم؟ شما از اول تكليف تا الان حساب كنيد همه ما چقدر غيبت كردهايم و چه قدمهايي براي ريختن آبروي آبروداران برداشتهايم و گاهي اشك مردم از دست ما درآمده است!
هزار شب استغفار برای یک گمان نادرست
آخرین نظرات