????نگین ری????
از بوستان فاطمه، عطر و شمیم داشت
با دوستان فاطمه، لطف عمیم داشت
خواندند اهل معرفت او را «نگین ری»
با آنكه نام و شهرت «عبدالعظیم» داشت
از شهربند رنج و غم، آزاد میشود
هر كس كه پاس بندگی آن حریم داشت
این یاس گلشن «حسن»، این عاشق «حسین»
با مهر و عشق و عاطفه عهدی قدیم داشت
گلواژۀ حدیث از آن لعل جانفزا
عطر بهار وحی و صفای نسیم داشت
از محضر سه حجّت معصوم فیض برد
یعنی كه ره به چشمۀ فوز عظیم داشت
مثل كبوتران حرمخانۀ «رضا»
روحی در آستان ولایت مقیم داشت
شاگرد پاکباختۀ مكتب «جواد»
دستی پر از كرامت و طبعی كریم داشت
از پرتو هدایت «هادی» اهل بیت
راهی به آستان خدای رحیم داشت
ایمان خویش را به امامش ارائه كرد
با آنكه جان روشن و قلب سلیم داشت…
طور تجلّی سه امام هُمام را
او درک كرده بود و مقام كلیم داشت
شب تا به صبح شعر «شفق» را مرور كرد
مرغ سحر كه زمزمۀ «یا كریم» داشت
شاعر:محمدجواد غفورزاده
آخرین نظرات