در قسمت گذشته در ضمن حدیثی از حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) عنوان شد که ایشان در تحلیل وتعلیل این پدیده (قتل وکشتار ونسل کُشی آل محمد بویژه پدران امام مهدی علیهم السلام ) در ضمن حدیثی فرمودند: امویان وعباسیان، به دو سبب، شمشیرهای خود را برای نابودی ما به کار گرفتند: سبب یکم، این است که آنان می دانستند که در خلافت، حقّی ندارند وبه همین جهت، از این که ما - اهل بیت - مبادا ادعای خلافت را کنیم وخلافت پیامبر، به مرکز اصلی خود بازگردد، ودست آنان از این منصب کوتاه شود، ترس و واهمه داشتند. سبب دوم، این است که آنان از راه خبرهای قطعی ومتواتر، می دانستند که نابودی حکومت ستمگران جبّار به دست قائم از ما است وهیچ گونه شکی نداشتند که خودشان از جبّاران وستمگران هستند. به همین جهت، بدون وقفه، برای قتل ونابودی نسل رسول الله، تلاش کردند به طمع این که از تولّد قائم جلوگیری کنند ویا آن که او را به قتل برسانند، ولی خداوند، از فاش شدن امر او برای آنان جلوگیری کرد، تا این که نور خود را تمام بگرداند (و حجّت وولیّ خود را ظاهر کند) هر چند که مشرکان کراهت داشته وناخشنود باشند. (1) در تحیل حدیث فوق گذری کوتاه داشتیم بر چگونگی برخورد امویان و عباسیان با اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) خصوصا مسأله مهدویت و جلوگیری از ولادت حضرت قائم (عج). پدران این امامان برای جا انداختن امامت فرزندان غیر معروف خود، تلاشی پیوسته وگسترده آغاز می کردند تا این که شخصیّت آنان را برای شیعیان خود آشکار کنند و زمینه را برای امامت آنان هموار کنند و مشکل رقابت سایر فرزندانِ خود را با آنان حل کنند و نظر مثبتِ شیعیان خود را به آنان معطوف دارند، تا پایگاه اعتقادی ومردمی آنان را به طور طبیعی ومنطقی تشکیل دهند در ادامه عرض می کنیم که: حبس های به ظاهر محترمانه ى امام رضاعلیه السلام - تحت عنوانِ ولایت عهدی - آن هم در مرو، وبه عقد درآوردن دختر مأمون برای امام جوادعلیه السلام که در تمام سال های زندگیِ امام، همراه امام بود وتا رساندن او به مرحله شهادت، لحظه ای او را تنها نگذاشت،
وسپس زندانی کردن امام هادی علیه السلام همراه فرزند دو ساله اش امام حسن عسکری علیه السلام آن هم در پادگان نظامی سامرا - ودارالخلافه ى عبّاسیان - وبه شهادت رساندن آن دو امام بزرگوار در سنّ جوانی، همه ى این تلاش ها وجنایت های هول ناک برای جلوگیری از ولادت امام زمان علیه السلام بود. با خواست واراده ى خدا، این تلاش ها ناکام بود ونتوانستند از تولّد آن یگانه امام ویادگار علی وفاطمه جلوگیری کنند. تلاش گسترده ى دستگاه جبّار بنی عباس برای دست رسی به حضرت مهدی علیه السلام پس از تولّد او(2)، بهترین گواه بر ناکام بودن تلاش های آنان، در جلوگیری از تولّد او است ونیز اهمیّت فوق العاده ى وجود امام مهدی علیه السلام در نظر حاکمان، وخطرناک بودن وجود ونام او برای ستمگران بنی عباس را نشان می دهد. تلاش جبّاران برای جلوگیری از ولادت حضرت مهدی علیه السلام چندین شاهد وگواه قابل توجّه نیز دارد: الف) امامان معصوم علیهم السلام، پس از امام صادق علیه السلام از لحاظ ارتباطات خانوادگی نیز تحت نظر بودند به گونه ای که ازدواج های آنان نیز کنترل می شده است. شاهد این مدّعا، این است که مادران شش امام معصوم، همگی، کنیز بوده اند، در حالی که وضعیّت اجتماعی امامان معصوم، وضعیّتی شاخص وقابل توجّه بود. مادران این شش امام معصوم، از زنان مورد توجّه مردم ودستگاه حاکم نبودند، بلکه از کنیزان پاکدامن وعفیف بودند. چنین پدیده ای، گویای این است که وجود این امامان، از بدو تولد تا مدّتی، جلب توجّه نمی کرده وزمانی که متوجّه آنان می شدند، شرایط لازم برای نابود کردن آنان فراهم نبوده است. در حقیقت، فرصت طلایی از حاکمان ربوده می شد. پدران این امامان برای جا انداختن امامت فرزندان غیر معروف خود، تلاشی پیوسته وگسترده آغاز می کردند تا این که شخصیّت آنان را برای شیعیان خود آشکار کنند و زمینه را برای امامت آنان هموار کنند و مشکل رقابت سایر فرزندانِ خود را با آنان حل کنند و نظر مثبتِ شیعیان خود را به آنان معطوف دارند، تا پایگاه اعتقادی ومردمی آنان را به طور طبیعی ومنطقی تشکیل دهند. امام زمان ب) تولّد امام مهدی علیه السلام از نرجس خاتون، به گونه ای بود که هیچ کس متوجّه حاملگی او نبود و حتّی حکیمه خاتون نیز با تعجّب به حامله بودن او، آن هم در ساعت های واپسین، متوجّه می شود که دیگر زمان تولّد فرا رسیده است. در نهایت خفا وپنهانی، آن تولّد مبارک انجام گرفت وامام مهدی علیه السلام به سرعت، از دیدگاه حاضران پنهان شد وحتّی حکیمه خاتون نیز متوجّه کیفیّت ومکان پنهان شدن این مولود مبارک نشد. ج) از امام حسن عسکری علیه السلام چند روایت در این باره رسیده است. یک روایت، به روزهای به زندان انداختن امام حسن عسکری علیه السلام ارتباط دارد وچند روایت نیز به روزهای پس از آزادی او از زندان بر می گردد. در این چند روایت، تصریح شده است که دستگاه غاصب وجبّار عباسی برای نابود کردن امام حسن عسکری علیه السلام ودر حقیقت، برای نسل کشی آل محمدعلیهم السلام وجلوگیری از فرزند دار شدن او، تلاش وسیع وجدّی ای داشته اند، ولی خداوند، آن را خنثی کرده است. روایت یکم - معتز عباسی که امام هادی علیه السلام را به شهادت رساند، خواهان قتل امام حسن عسکری علیه السلام نیز بود ودستور قتل را صادر کرد، ولی خداوند، او را به دست ترکان نابود ساخت. امام حسن عسکری علیه السلام در توقیعی به شیعیان خود فرمودند: هذا جزاء مَنِ اجْتَرَأ علی الله فی أولیائه، یزعم أنَّه یقتلنی ولیس لی عقب، فکیف رای قدرة الله فیه؟!؛ این نوع کشته شدن با خواری وذلّت، جزای کسی است که بر خدا تجرّی کرد وبه نابودی اولیای خدا همّت بست. او ادّعا می کرد، در حالی مرا می کشد که فرزندی نداشته باشم، ولی قدرت خدا را در حق اش دید؟! (3) روایت دوم - در توقیعی دیگر آمده است که: زعموا أنّهم یریدون قتلی لیقطعوا هذا النسل، وقد کذّب الله عزّوجلّ قولهم والحمدللّه؛ خیال کردند وهمّت کردند که مرا بکشند تا این نسلِ (فاطمه) را ریشه کن کنند، در حالی که خداوند، خواسته ى آنان را باطل ساخت. ستایش، از آنِ خدا است. (4) عبّاسیان، تلاشی گسترده را برای جلوگیری از تولّد فرزندی برای امام حسن عسکری علیه السلام داشته اند وخواهان قطع نسل آل محمدعلیهم السلام بوده اند. حال، با چنین شرایطی، ظهور مهدی آل محمدعلیهم السلام وبر ملا شدن وجود او وحضور علنی او در جامعه ى آن روز، بسیار غیر منطقی بود روایت سوم - حضرت، در این روایت، خداوند را بر تولّد فرزندش، سپاس می گزارد: الحمدللّه الذی لم یخرجنی من الدنیا حتی أرانی الخلف من بعدی. أشبه الناس برسول الله … (5) بنابراین، عبّاسیان، تلاشی گسترده را برای جلوگیری از تولّد فرزندی برای امام حسن عسکری علیه السلام داشته اند وخواهان قطع نسل آل محمدعلیهم السلام بوده اند. حال، با چنین شرایطی، ظهور مهدی آل محمدعلیهم السلام وبر ملا شدن وجود او وحضور علنی او در جامعه ى آن روز، بسیار غیر منطقی بود. حوادث تاریخی سال های دویست وپنجاه وپنج تا دویست وشصت هجری، به گونه ای بسیار روشن، خفقان حاکم بر آن برهه را نشان می دهد وضرورت تولّد مهدی آل محمدعلیهم السلام در شرایطی بسیار مخفیانه توجیه می کند. تولّدی که همراه وهمزادِ اختفا وزندگی پنهانی است، چه گونه ممکن است نابود کننده ى ستمگران را در آن شرایطِ نامناسب، به صحنه ى ظهور ومبارزه بکشاند؟ آیا چنین فرضی، جز از دست رفتن ونابودی آن یگانه منجی بشریّت، رهاورد دیگری می تواند داشته باشد؟! با توجّه به سه نکته ى زیر، ضرورت غیبت برای حضرت مهدی علیه السلام امری بدیهی به نظر می رسد: نکته ى یکم - فرض، این است که حضرت مهدی آل محمّدعلیهم السلام دوازدهمین وآخرین اختر تابناک آسمان ولایت وامامت است، وپس از او، امامِ معصوم وحجتِ الهی دیگری وجود ندارد تا بار سنگینِ امامت را در جامعه ى اسلامی وانسانی بر دوش داشته باشد. نکته ى دوم - این امام معصوم ویگانه منجی بشریّت، برای اِصلاح جهانی وگسترده، ذخیره شده است. نکته ى سوم - در زمان تولّد، بلکه پس از تولّد او، شرایط لازم برای یک قیام ونهضت واصلاح جهانی فراهم نشده بود. بنابراین، به جز غیبت و پنهان شدن از دیده ها تا زمان تحقّق شرایط لازم برای قیام جهانی او راه دیگری وجود دارد یا می تواند وجود داشته باشد؟ پاورقى: 1- اثبات الهداة، ج 3، ص 570. 2- ر.ک: تاریخ غیبت صغرى، شهید سیّد محمّد صدر، ص 369 - 370 و549 - 566. 3 کافی، ج 1، ص 329. 4- بحار الأنوار، ج 51، ص 160-161. 5- کمال الدین، ج 2، ص 409.
آخرین نظرات