در اين مقطع، در ميان ياران امام، به طور شاخص مى توان يمانى و خراسانى را مشاهده نمود كه از دو منطقه خاورميانه با سپاهيان خويش به يارى امام مى شتابند. بنابر روايات، يمانى از حقّانيتى بيش از خراسانى برخوردار است و خراسانى و فرمانده سپاه خويش، شعيب بن صالح براى اتمام حجّت بر ديگر سپاهيان و همراهان از امام (ع) تقاضاى معجزه و كرامت مى كند. امام هم جلوه اى از اعجاز خويش را به ايرانيان مى نمايند و پس از آن، ايشان با حضرتش بيعت مى كنند. سفيانى كه علاوه بر «شام»، «عراق» و «شبه جزيره عربستان» به بخش هايى از ايران نيز لشكر كشى كرده است، اوّلين شكست خود را از خراسانى و در منطقه استخر (حوالى شيراز) از خراسانى تجربه مى كند و اندكى پس از ظهور، (تنها پنج روز) بخش قابل توجّهى از سپاه خود را در بيابانى ميان مكّه و مدينه از دست مى دهد. اين سپاه براى مبارزه با امام و ممانعت از اقدامات پس از ظهور، از مدينه به مكّه گسيل داشته شده بودند. جبرئيل (ع) مأمور نابود كردن و در زمين فروفرستادن اين لشكر است. از اين سپاه، تنها دو يا سه نفر ملقّب به بشير و نذير زنده مى مانند كه شرح ماجرا را به اطّلاع امام زمان (ع) و سفيانى مى رسانند.
پس از اين دو شكست، سپاه سفيانى به طور مداوم از سپاهيان امام (ع) كه هر لحظه بر تعدادشان افزوده مى شود، شكست مى خورد تا اينكه در حوالى «درياچه طبريّه» امام زمان (ع) و سفيانى در مقابل هم قرار مى گيرند. به رغم تمام جنايات و فجايعى كه در اين مدّت به بار آورده بود، امام زمان (ع) كه مظهر رحمت الهى و بسان رسول اكرم (ص) ملقّب به عنوان ممتاز «رحمة للعالمين» است، سفيانى را به خيمه خويش فراخوانده و با چنان ملايمت و مهربانى با او ملاقات و صحبت مىكنند كه او از كرده خويش پشيمان شده و تصميم به تسليم شدن مى گيرد. او با يك دنيا ندامت به خيمه و خرگاه خويش باز مى گردد؛ امّا فرماندهان سپاهش او را دوباره وادار به نبرد با سپاهيان امام (ع) مى كنند و او را به بدفرجامى بازمى گردانند.
آخرین نظرات