به گوش من رسونده بودند که سجاد (شهيد سجاد طاهرنيا) لب تشنه در تاسوعاي حسيني شهيد شده، موقعي که مجروح شده بود، داشت ازش خون مي رفت، درخواست آب کرد، ولي همرزمانش مانع شدند و بهش گفتند که اگه بهت آب بديم، تو سريع جون ميدي و فعلا آب واسه جسمت خوب نيست، لذا بهش ندادند و سجاد لحظات بعد به شهادت رسيد. وقتي اين موضوع رو شنيدم خيلي غمگين شدم، همش به خودم مي گفتم که پسرم لب تشنه شهيد شده و کاش بهش آب مي دادند.
خواب ديدم که تو يک مکان بزرگي هستم و يک کوه در مقابل منه، سجاد من بالاي کوه افتاده بود و منم داشتم مي رفتم سمتش که بهش آب بدم. تا يه کم رفتم جلو ديدم که يک خانم چادري با عصا داره ميره سمتش. حضرت زهرا(س) بود ايستادم و نگاه کردم ديدم سر سجاد رو گذاشت رو دستانش و داره به سجاد آب ميده.
من خواستم برم پيشش ازش تشکر کنم که يه وقت ديدم واسم دست تکون داد که برگردم، (منظورش اين بود که بچه ات رو سيراب کردم و نگران نباش و برگرد)
از وقتي که اين خواب رو ديدم، خيالم راحت شده که سجاد من سيراب شده است..…
راوي: مادر شهيد مدافع حرم
آخرین نظرات