لطف زهراست که ایوان طلا مےچسبد

چاےنذرےحرم ڪرب وبلا مےچسبد

مژه ام سبزشدازبس که دوچشمم خیس است

شب جمعہ چقدر گریہ به ما مےچسبد

السلام علیڪ یااباعبدالله

شعر در دســـت ندارم ولے از روے “ادب”

الســـلام اے همہ ے دار و نــدار زینـــب

حنانہ ترین دختر این کاشانہ

درکودکیش مادر بابا مےشد

وقتےکہ بہ دیدن عمویش مےرفت

عباس به احترام او پامےشد

صدحیف نشد بماند و رشد کند

مےماند اگر زینب کبرے مےشد/

شامیان! من داغدارم، هلهله کمتر کنید

خارجی نه! زاده ی پیغمبرم باور کنید

کف زدن پایِ سر فرزند زهرا خوب نیست

نامسلمانان! حیا از دخت پیغمبر کنید

ادامه »

وقت باران داغ چشم تر عذابم می‌دهد

آب می‌نوشم غم حنجر عذابم می‌دهد

شیرخواره سیر باشد زود خوابش می‌برد

از عطش بی‌خوابی اصغر عذابم می‌دهد

ادامه »