شرمنده ی ایثار شهدایم
چند روز بعد از عملیات ، یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار گرفته بود دستش … هر جا می رفت همراه خودش می برد از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟ گفت: آرپی جی زن بوده توی عملیات اونقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه باید براش بنویسی تا بفهمه برايش نوشتم: گوشهایت را دادی تا ما چشم و گوشمان باز شود ” چشم و گوشمان که باز نشد هیچ، بماند! ” شرمنده ی ایثارتم شديم جوانمرد.
آخرین نظرات