جراحي پاي حضرت علي (ع) در نماز
وصف نماز علي را كه همگي شنيدهايد. تير به پاي او فرو رفته بود و از بس درد داشت نميگذاشت از پايش درآورند. پزشك پيش پيامبر آمد و گفت بايد تير را در آوريد چون پا را ناقص ميكند. پيامبرفرمود: عجله نكن! صبر كن موقع نماز شود. علي يك سفر دارد كه يكي دو ساعت ديگر شروع ميشود، در اين سفر تير را از پايش در بياور!
امام حسن (ع) وقتي وضو ميگرفت، رنگ صورتش زرد ميشد و بدنش ميلرزيد. ميپرسيدند: شما را چه شده است؟
ميفرمود: وقت ملاقات است.
چقدر خدا علي را دوست داشت و چقدر علي خدا را دوست داشت! خدا وجودي است كه معناي بينهايت دارد. علي به واسطه خدا خودش را معني كرده است:
عليٌّ مع الحق و الحق مع العليٍّ يدور حيثما دار.
خدا معناي بينهايت دارد و علي غرق در اين معناي بينهايت است. او فاني في الله و باقي بالله است. علي بعد از نماز چشمش به من افتاد، سلام كرد، مرا بغل گرفت وگفت كي از مدينه آمدهاي؟ گفتم: تازه آمدهام، فرمود: امروز بيا به خانه ما برويم. من هم كه از خدا ميخواستم راهم دهند، به راه افتادم. مرحوم كافي اين شعر را زياد ميخواند:
گو برو و آستين به خون جگر شوي
هر كـه در اين آستانـه راه نـدارد
همه را كه راه نميدهند، آدم بايد خودش را درست كند تا او را راه بدهند.
دنبال او آمدم، خانهاش يك در چوبي كوچك داشت. در را باز كرد، بايد خم ميشديم تا بتوانيم وارد شويم. وارد شديم و يك دالان گلي و دو اتاق و يك آشپزخانه و يك حياط كوچك بود. غذايش را كه آوردند يك سيني چوبي بود كه يك كاسه دوغ در آن بود و يك نان جو. وقتي جلويش گذاشتند نگاه به نان جو و دوغ ميكرد و زير لب ميگفت: علي! مگر تو براي خدا چكار كردهاي كه اينگونه به تو محبت كرده است؟!
لقمه اول را كه برداشت به دوغ بزند من عصباني شدم و فرياد كشيدم كه اي اهل خانه! خجالت نميكشيد براي يك پيرمرد شصت و سه ساله كه شب و روز و خواب ندارد و اينهمه زحمت ميكشد، يك مقدار دوغ، آن هم براي چهار روز قبل با يك تكه نان جو ميآوريد؟ اين چه خانهاي است؟ خودش هم آرام نشسته بود. آنهايي كه پشت در بودند گفتند: تمام غذاهاي اين خانه به دستور خود آقاست و ما اجازه نداريم چيز ديگري بياوريم.
با اين تفصيل شما ببينيد كه علي (ع) خود را چگونه معنا كرده بود و دشمنانش چگونه! شما هم اگر ميخواهيد خودتان را درست معنا كنيد نعمتها را بشناسيد و مسئوليت خود را در برابر نعمتها بفهميد. اگر خودتان را درست معنا كنيد آدم و كيميا ميشويد.
آخرین نظرات