? ناشاد بودن، یعنی ناسلامتی و بیماری/ آدم فقط در صورت شادی و نشاط -از نظر روحی- سالم است.
? ناشاد بودن، هم علامت بیماری است و هم بیماریزاست
?شاخص ایمان رسیدن به نهایت سرور و نشاط است
? اگر آدم از تهِ دل واقعاً شاد باشد، از تظاهرات توخالی و بیموردِ شادی، مستغنی میشود
? مریضی روحی موجب میشود انسان شیرینی عبادت را نچشد
? برای رسیدن به نشاط و شادی عمیق باید خیلی از بیماریهای روحی را در خودمان ریشهکن کنیم
?جالب است که ما به دلائل مختلف به ناشاد بودن خو میکنیم
________________________
#راه_های_رسیدن به #حال_خوش_معنوی و #نشاط_زندگی-ج4
#استاد_پناهیان:
? ما وقتی از نشاط و سرور عمیق قلبی صحبت میکنیم، باید تکلیف خودمان را با شادی و سرور ظاهری معلوم کنیم. نشاط ظاهری خوب است و در اسلام سفارش شده که خوشبرخورد و اهل لبخند و مزاح باشیم، ولی نشاط ظاهری اصلا به اندازۀ نشاط باطنی اهمیت ندارد.
? متاسفانه خیلی از مؤمنین از سرور قلبی محرومند و اصلاً دین، به این سرور، معرفی نشده. درحالی که امیرالمؤمنین(ع) میفرماید ایمان، انسان را ارتقا میدهد و به نهایت سرور میرساند (غررالحکم/4323) شاخص ایمان این است که انسان به نهایت سرور برسد و عمیقاً شاد باشد. اگر ته دلِ آدم خیلی شاد باشد، آدم از تظاهرات توخالی و بیموردِ شادی، مستغنی میشود.
? نشاط و شادی را-علاوه بر قدرت و حیات همهجانبه- میتوان به «سلامتی» هم ترجمه کرد. ناشاد بودن، یعنی ناسلامتی و بیماری. آدم فقط در صورت شادی و نشاط -از نظر روحی- سالم است. آدم در اثر شادی و نشاط عمیقی که در جانش وجود داشته باشد، میتواند استرسها و غمها را رد بکند. وقتی انسان شاد نباشد دچار بیماری میشود؛ این بیماری اینقدر مزمن است خیلیها متوجهش نمیشوند
? حضرت عیسی(ع) میفرماید: همانطور که یک مریض به غذا نگاه میکند ولی میل ندارد و نمیتواند بخورد-با اینکه به شدت به این غذا احتیاج دارد- کسی که اهل دنیاست، لذت و سرور عبادت را نمیچشد و نمیفهمد که این عبادت خیلی شیرین است (تحفالعقول/507) این مریضی روحی است که موجب میشود انسان شیرینی عبادت را متوجه نشود. کسی که میخواهد به شیرینی و لذت برسد، باید از یک سلامتی برخوردار باشد.
? برخی عادتهای روحی مانند ترسهای نابجا، حسادتها، غصهخوردنها و فکر کردن دربارۀ نگرانیها-که بعضیها به آن عادت میکنند- در واقع بیماریها روحی هستند. بعضیها مدام دنبال یک موضوع نگرانکننده میگردند که به آن فکر کنند؛ این یک بیماری روحی است.
? آدمهایی که به هرکدام از این ویژگیهای منفی، عادت کنند، هیچوقت نمیتوانند شاد بشوند! ناشاد بودن بیماریزاست، علامت بیماری است و محل بیماری است.
? متأسفانه خیلی از مادرها، خصلتهای بد خودشان را به بچههایشان منتقل میکنند. مادرها خیلی راحت احساسات منفیشان را بروز میدهند، مثلا وقتی ناراحت میشوند به راحتی سخن منفی مبالغهآمیز بر زبان جاری میکنند-چون میخواهند خودشان را از این ناراحتی تخلیه کنند- اما این بچهای که سخن آنها را میشنود، واقعاً باور میکند و تأثیر میپذیرد.
? هرکدام از ما اگر عمیقاً شاد نیستیم یعنی دچار بیماری روحی هستیم، لذا نمیتوانیم شادی و شیرینی چیزهایی که خیلی شادیآور هستند- مثل عبادت- را بچشیم. مثل مریضی که ذائقهاش خراب شده و نمیتواند طعم شیرینی را بچشد. مثلاً کسی که حسود شد، با هیچ چیزی شاد نمیشود، مگر اینکه محسود او نابود شود!
? شاد نبودن و سرور نداشتن را «نداشتن یک مهارت یا یک صفت خوب» تلقی نکنیم! بلکه شاد نبودن را علامت این بگیریم که «من یک بیماری روحی دارم و عمیقاً دچار یک عادت غلط هستم!» لذا برای شاد بودن، باید این بیماریها را در خودمان ریشهکن کنیم.
?در روانشناسی، بیماریهای روحی یکمقدار دستهبندی شده؛ اما روانشناسان همینکه یک کسی رفتار ناهنجاری نشان ندهد میگویند: «حالش خوب است!» درحالیکه این اصلاً حرف صحیحی نیست. او تا وقتی که بمب انرژی نبود، حتماً بیمار است و یک مشکل اساسی دارد- مخصوصاً کسی که سنی از او گذشته باشد- حتماً یک سلسله عادات بد، روح او را درگیر کرده است.
#مسجد_امام_صادق(ع)-96.3.9
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ کانال رسمی #استاد_پناهیان
@Panahian_ir
آخرین نظرات