امشب نصیب ما کن آن یار دل پذیرم
امشب نصیب ما کن آن یار دل پذیرم
موجی به دل نشسته تاگوهری بگیرم
یارب بتاب نوری در کلبه حقیرم
چشم انتظارم ای جان در کنج این خرابه
امشب نصیب ما کن آن یار دل پذیرم
ای احمدُحمیدم ای حی لایزالم
رحمی که دامنش را بادست خود بگیرم
لطفت همیشه هر جا از ما گسستنی نیست
خواه از توزنده گردم ان لحظه ای بمیرم
اینها ترانه گفتم خود صاحب اختیاری
خواهی ببر به بالا خواهی بکش به زیرم
شاعر: رضا تیموری طالب
مطلب زیبایی بود