الف) دلیل عقلى:
همه علتها و فلسفههایى که براى ضرورت و لزوم وجود پیامبر گفتهاند، براى ضرورت وجود جانشین و وصى پیغمبر نیز صادق است. بنابراین پس از وفات آن حضرت لازم است تا مردم به جانشین پیغمبر در شۆون مختلف زندگى خود مراجعه کنند، همانگونه که به پیغمبر مراجعه مىکردند.
پس بر خداوند لازم است که او را نصب فرماید و بر مردم نیز واجب است آن امام را بشناسند؛ زیرا که پیروى کردن بدون معرفت و شناخت امکان ندارد.
سوال: پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله از جانب خداوند قواعد و احکامى را که مردم در امور معاش و شیون زندگى مادى و جنبههاى اخروى و امور مربوط به معاد نیاز داشتند براى مردم بیان نمود، دیگر چه نیازى به وجود امامعلیه السلام است؟
جواب: پیغمبرصلى الله علیه وآله قواعد را به طور «کلى» بیان فرموده و دستورات دین را به مقدار مورد نیاز عموم در «آن زمان» تشریح کرده است، و این مطلب با مراجعه به احادیث پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله روشن مىگردد.
بنابراین احتیاج مردم با آن مقدار از بیان برطرف نشده، بلکه پارهاىاز مسایل حتى بر علما و دانشمندان بزرگ پوشیده مىماند – تا چه رسد به دیگران – پس افراد بشر از وجود امام و پیشواى معصوم بىنیاز نبوده و ناگزیر هستند تا به او مراجعه کنند و مطالب مورد نیاز خویش را از او بیاموزند.
تردیدى نیست که پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله تمام احکام و علوم را به وصى خود سپرده که پس از ایشان، رهبرى مردم را – از طرف خداوند – به عهده داشته باشند، و هر امامى به امام بعد از خودش سپرده تا اینکه نوبت به امام زمان ما – عجل الله فرجه الشریف – رسیده است.
علاوه بر این، اگر فرض کنیم تمام علما و دانشمندان به تمام احکام عمل کنند، باز هم وجود ایشان ما را از وجود امام بىنیاز نمىسازد، زیرا که آنان از سهو و اشتباه معصوم نیستند. پس در هر زمان به وجود شخص معصومى که از خطا و اشتباه محفوظ باشد نیاز هست، تا مرجع و پناه مردم بوده، حقایق احکام را برایشان بیان فرماید. و آن شخص معصوم هیچ کس جز امام نیست.
سوال: نبودن امام با بودنش در حالى که از دیدگان مردم پنهان و غایب باشد چه فرق مىکند؟
جواب: اولا: مانع ظهور و آشکار بودن امامعلیه السلام، ناشى از خود مردم است، وغیبت آن حضرت دلیل نمىشود بر اینکه احتیاجى به وجود آن حضرت نیست، بلکه بر مردم واجب است که موانع ظهور را برطرف سازند تا از نور مقدسش بهرهمند شوند و از انواع علوم و معارفش استفاده کنند.
امام باقر علیه السلام فرمود: «قله و بلندى مقام و کلید آن و راه اشیاء و رضایت پروردگار اطاعت از امام است. اگر شخصى شبها به عبادت برخیزد و روزها را روزه بدارد و تمام مالش را صدقه دهد و همه سالهاى عمرش حج خانه کعبه را انجام دهد، اما ولایت ولى خدا را نشناسد تا از او پیروى کند و تمام اعمالش با راهنمایى او انجام پذیرد، براى او حق ثواب نزد خداوند نیست و او از اهل ایمان نمىباشد»
ثانیا: غیبت آن حضرت در همه زمانها و از همه انسانهاى مومن نیست، بلکه براى بسیارى از بزرگان مومنین اتفاق افتاده است که به خدمت حضرتش شرفیاب شده و به محضر مقدسش راه یافتهاند. جریانات آنان در کتابهاى علماى بزرگوار ما ضبط است، و بیان آنها فعلا از بحث ما خارج است.
ثالثا: منافع وجود مبارک آن حضرت منحصر در بیان علوم نیست، بلکه همهآنچه از مبدا و سرچشمه فیض الهى به مخلوقات مىرسد، از برکات وجود او مىباشد که در بخش دیگر این موضوع را بیان خواهیم کرد،
ب) دلیل نقلى:
روایات بسیارى – که در حد تواتر است – در این باره وارد شده که ما به خاطر رعایت اختصار به ذکر قسمتى از آنها اکتفا مىکنیم:
1 – امام صادق علیه السلام درباره آیه مبارکه «ولله الاسْمآء الحسْنى فادْعوه بها»؛ و براى خداوند نیکوترین نامها است، پس او را با آنها بخوانید. فرمود: «به خدا قسم، ما آن اسماء حسنى (نیکوترین نامها) هستیم که خداوند هیچ عملى را از بندگان نمىپذیرد، مگر با شناخت و معرفت ما».
پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله تمام احکام و علوم را به وصى خود سپرده که پس از ایشان، رهبرى مردم را – از طرف خداوند – به عهده داشته باشند، و هر امامى به امام بعد از خودش سپرده تا اینکه نوبت به امام زمان ما – عجل الله فرجه الشریف – رسیده است
2 – امام باقر علیه السلام فرمود: «قله و بلندى مقام و کلید آن و راه اشیاء و رضایت پروردگار اطاعت از امام است. اگر شخصى شبها به عبادت برخیزد و روزها را روزه بدارد و تمام مالش را صدقه دهد و همه سالهاى عمرش حج خانه کعبه را انجام دهد، اما ولایت ولى خدا را نشناسد تا از او پیروى کند و تمام اعمالش با راهنمایى او انجام پذیرد، براى او حق ثواب نزد خداوند نیست و او از اهل ایمان نمىباشد».
3 – حارث بن مغیره گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا پیامبر صلى الله علیه وآله فرموده: «هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟!».
فرمود: آرى. عرضه داشتم: این کدام جاهلیت است، آیا جاهلیت مطلق یا جاهلیت کسى که امامش را نشناخته؟ فرمود: «جاهلیت کفر و نفاق و ضلال».
4 – امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله روایت کرده که فرمود: «هرکس منکر قایم از فرزندانم شود، مرا انکار کرده است».
البته اخبار بسیار دیگرى از ایمه اطهارعلیهم السلام در این باب آمده است.
اما منظور از معرفت و شناخت:
اولا: شناختن شخص امام با اسم و نسب او است.
ثانیا: شناخت صفات و خصوصیات او که با آنها از دیگران امتیاز مىیابد. که ان شاء الله در اول باب هشتم خواهد آمد.
موضوع: "امام موعود"
11- سبب دفع بلا
«انا خاتم الاوصیاء و بی یدفع الله عزوجل البلاء عن اهلی و شیعتی»؛ «من، آخرین وصیام و خداوند، به واسطه من بلا، را از اهل و شیعیان من دور میسازد.» (32)
12- پیام
امام زمان(عج)، در فرازهای مهمی از تاریخ، پیامهایی برای جامعه شیعه یا برخی افراد میفرستد.
داستان فتوای حرمت استعمال تنباکو به میرزای شیرازی (33) و پیام به سید ابوالحسن اصفهانی و امام راحل(ره) در واقعه بیست و یکم بهمن، نمونههای خوبی است. (34)
13- مساجد و مقامها
(مسجد سهله، جمکران، امام حسن مجتبی علیه السلام، …)
امام زمان علیه السلام، جایگاههایی را برای عبادت و توجه به خود میگزیند و با نشانهها و کراماتی، همراه میکند و همگان را به آنجا فرا میخواند تا خدا را بخوانند و متوجه امام خود باشند و فرج او را که فرج خود آنان است، بخواهند. در ایران اسلامی، مسجد جمکران، از اهمیت ویژهای برخوردار است . (35)
14- نیابت
قرار دادن نایبی از طرف خود امام زمان علیه السلام برای خود، در ایام غیبت، یکی از مهمترین جلوههای محبت حضرت به شیعیان است: «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا.» (36)
15- تعلیم
امام زمان(عج)، دعاها (37)، زیارات، پرسشهای علمی برخی علما (38)، را … تعلیم میدهد. از جمله دعاها، زیارت آل یاسین، عظم البلاء (39)، زیارت رجبیه است که هر یک، دارای مضامین بسیار بلندیاند .
حکایت سید رشتی و سفارش امام عصر (عج) بر خواندن نافله و عاشورا و جامعه، بسیار شنیدنی است . (40)
آن چه که ذکرش در اینجا ضروری است، این است که از ما، عمل به تکلیف را خواستهاند و دیدن امام زمان (علیه السلام)، تکلیف نیست. دیدار حضرت، گرچه بدون شک، توفیق بزرگی است، اما ما مکلف به آن نشدهایم. در داستانهای متعددی، حضرت خود، به همین نکته اشاره میفرماید و تقوا و دینمداری را از شیعیان و دوستداران خود میخواهد، نه جست و جوی ملاقات با آن حضرت را.
امام زمان علیه السلام به قرائت قرآن و ادعیه و زیارات سفارش فرمودند. (42)
16- درس آموزی
داستان شیعیان بحرین و این که ما آمادهایم، پس چرا امام زمان(عج) نمیآید و انتخاب یک نفر از میان خود به عنوان بهترین فرد و برخورد حضرت با آن فرد و فرستادن پیام به این که در فلان روز و فلان مکان، همه شیعیان جمع شوند و درس مهمی که حضرت به آنان میدهد … . (43)
17- از غربت تا حکومت
در هنگام شهادت امام عسکری علیه السلام شیعه، در غربت است و در حیرتی جانکاه به سر میبرد، اما امروزه، ایران اسلامی، با نام و یاد امام زمان(عج) قیام میکند و با رهبری نایب او پیروز میشود. آیا این چیزی جز عنایات و امداد حضرت است؟
خدای تعالی به پیامبرش میگوید:
«به یاد بیاور آن زمانی که در غربت بودید و از این که شما را نربایند، در هراس بودید(44) و امروزه … .»
مقایسه وضع گذشته و امروز ما، درسهای زیادی از جلوههای محبت یار را با خود به همراه دارد.
در این زمینه، کلام حضرت به مرحوم میرزای نایینی نمونهی گویایی است: «اینجا (ایران) شیعه خانهی ما است . میشکند، خم میشود، خطر هست، ولی ما نمیگذاریم سقوط کند. ما نگهاش میداریم .» (45)
18- فریادرسی(دستگیری درماندگان و راهیابی گمشدگان)
داستانهای متعددی وجود دارد در مورد این که چگونه حضرت به فریاد برخی از مستضعفان جهان و دوستداران خود میرسند:
داستان مرحوم آقای نمازی شاهرودی که چگونه کاروان آنان، راه را در مکه گم کرد و … (46)
سرخ پوستان سه قبیله از قبائل داکوتای شمالی و منطقه قطب، در هنگام نیاز و نیز گم کردن راه در یخهای قطبی و جنگل، از فردی به نام «مهدی» کمک میطلبند که تا این اواخر از ارتباط این نام با اسلام و یا اصولا مکتب اسلام نیز اطلاعی نداشتند پس از اطلاع از این موضوع، تعدادی از دانشجویان سرخپوست به اسلام گرویدند.
توضیح خبرنامه: زبانشناسان و محققان زبانهای بومی آمریکای شمالی کشف کردهاند که ریشه «مهد» و «مهدی» در زبانهای بومی اولیه، در کشورهای شمالی و جنوبی آمریکا، از جنبه بسیار مذهبی و اسرارآمیزی برخوردار است. (47)
19- دفاع (فردی و جمعی)
موارد متعددی مبنی بر این است که حضرت، از برخی دوستداران خود دفاع میکند (داستان ضربه صفین (48) و دفاع از وحید بهبهانی (49) .) این دفاع، منحصر به موارد شخصی و فردی نیست، بلکه در مواردی، از جامعه شیعه دفاع میکند و باعث حفظ آنان میشود (داستان انار که مربوط به شیعیان بحرین و وزیر آن که دست نشانده انگلیسیها بوده است و) … (50)
20- هدایت
افراد متعددی، به دست امام زمان(عج) هدایت شدند. از آن جمله است بحرالعلوم یمنی. (51)
21- برآوردن حاجات و رفع مشکلات
داستانهای متعددی نقل شده که امام زمان(عج)، برآورنده حاجات و مشکلگشای بسیاری از افراد بودهاند. (52)
22- شفا
داستانهای فراوانی وجود دارد که امام زمان علیه السلام، بسیاری از بیماران لاعلاج را که به آن حضرت متوسل شدهاند به اذن خدا شفا داده است. (53)
23- همسفره شدن
شیخ اسدالله زنجانی فرمود: «این قضیه را دوازده نفر از بزرگان، از شخصی که در محضر سید بحرالعلوم(ره) بود، نقل کردند. آن شخص میگوید:
هنگامی که جناب آقای شیخ حسین نجفی، از زیارت بیت الله الحرام به نجف اشرف مراجعت کرد، بزرگان دین و علما، برای تبریک و تهنیت، به حضور او رسیدند و در منزل ایشان جمع شدند.
سید بحرالعلوم(ره) چون با جناب آقا شیخ حسین، کمال رفاقت و صمیمیت را داشت، در اثنای صحبت، روی مبارک خویش را به طرف او گرداند و فرمود: «شیخ حسین! تو، آن قدر سربلند و بزرگ گشتهای، که باید با حضرت صاحب الزمان علیه السلام هم کاسه و هم غذا شوی!» شیخ، متغیر و حالش دگرگون شد. حضار مجلس، از شنیدن سخن سید بحرالعلوم، اصل قضیه را از ایشان سؤال کردند.
سید فرمود: «آقا شیخ حسین! آیا به یاد نداری که بعد از مراجعت از حج در فلان منزل بودی، در خیمه خود نشسته و کاسهای که در آن آبگوشت بود؛ برای ناهار خود آماده کرده بودی، ناگاه، از دامنه بیابان، جوانی خوشرو و خوشبو در لباس اعراب، وارد گردید و از غذای تو تناول فرمود؟ همان آقا، روح همه عوالم امکان، حضرت صاحب الامر و الزمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف، بودهاند.» (54)
چهارشنبهها به مسجد سهله میرفتم و مراقب خود بودم و غذای اندک و غیر حیوانی میخوردم . در حدود چهارشنبه 34 یا 35 بود که شبی در مسجد به هنگام دعا و عبادت، دیدم مرد عربی آمد در کنارم نشست، ابتدا قرآن خواند و سپس مرا به سخن گرفت. من پاسخ او را با اکراه میدادم و نخواستم با او حرف بزنم، زیرا او را مانع کارم میدانستم، در این هنگام، سفره باز کرد و به خوردن غذای چرب و پر از گوشت (پلو تهچین) پرداخت و به من نیز اصرار میکرد که بیا با من از این غذا بخور . از او اصرار بود و از من امتناع، سرانجام به او گفتم من در شرایطی هستم که غذای حیوانی نمیخورم.
آن مرد گفت: بیا بخور، آنچه را شنیدی معنایش آن است که مثل حیوان نخور نه آن که حیوانی نخور . (55)
24- تذکر
امام زمان علیه السلام به او فرمودند: برای از دست دادن مال و ضرری که امسال دیدهای غم مخور؛ زیرا خداوند میخواهد بدین وسیله تو را امتحان کند. مال میآید و میرود. آنچه ضرر کردهای به زودی جبران خواهد شد و قرضهایت را پرداخت خواهی کرد. (56)
25- زیارت و حج نیابی
حضرت ولیعصر علیه السلام فرمودند: بیا با هم به زیارت قبر حاج سیدعلی مفسر برویم، وقتی در خدمتشان به آنجا رفتم دیدم روح آن مرحوم کنار قبرش ایستاده است و به آن حضرت، اظهار ارادت میکند. بعد سیدعلی به من گفت: سید کریم! به حاج شیخ مرتضی زاهد سلام مرا برسان و بگو: چرا حق رفاقت و دوستی را رعایت نمیکند و به دیدن ما نمیآیی و ما را فراموش کردهای؟
حضرت ولیعصر علیه السلام به سیدعلی فرموند: حاج شیخ مرتضی گرفتار و معذور است، من به جای او خواهم آمد. (57)
این قضیه توسط حضرت آیةالله العظمی میلانی(ره) نقل شده است: … زیر فشار عذاب طاقتفرسا، دست توسل به سوی مادرم حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام گشودم و گفتم: مادر جان! درست است که من فریضهای را ترک نمودهام، اما من عمری از حسین عزیزت سخن گفتهام، شما مرا نجات بدهید . و پس از این توسل خالصانه، در زندانم گشوده شد و گفتند: مادرت فاطمه علیهاالسلام تو را خواسته است. مرا نزد مادرم بردند و او از امیرمؤمنان علیه السلام درخواست کرد که مرا ببخشاید و نجاتم را از خدا بخواهد. اما امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: دختر گرامی پیامبر! ایشان بارها روی منبر به مردم گفته است که اگر کسی فریضه حج را در صورت امکان و توان ترک کند، به هنگام مرگ به او گفته میشود: یهودی یا نصرانی یا مجوسی بمیر! اکنون او خودش ترک کرده است! من چه کنم؟! مادرم فرمود: راهی برای نجات او بیابید. امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: تنها یک راه به نظر میرسد که خدا او را ببخشاید. و آن این است که از فرزندت مهدی علیه السلام بخواهی امسال به نیابت او حج کند، و مادرم چنین کرد و فرزندش مهدی علیه السلام پذیرفت و من نجات یافتم، و آنگاه مرا به این باغ زیبا و پر طراوت آوردند. (58)
26- دیدار
داستانهای معتبر و ارزنده و درسآموز فراوانی مبنی بر این که حضرت با برخی از دوستداران خود دیدار دارد؛ روایت شده است. در میان آنها داستانهای خوبی از بزرگان هست که میتواند بسیار درسآموز و تاثیرگذار و احساس برانگیز باشد .
ناگفته نماند که در این مورد، هر ادعایی را از هر کسی نمیتوان پذیرفت؛ چه آن را که خبر شد، خبری باز نیاورد. هزار نکته باریکتر ز مو اینجا است .
آن چه که ذکرش در اینجا ضروری است، این است که از ما، عمل به تکلیف را خواستهاند و دیدن امام زمان (علیه السلام)، تکلیف نیست. دیدار حضرت، گرچه بدون شک، توفیق بزرگی است، اما ما مکلف به آن نشدهایم. در داستانهای متعددی، حضرت خود، به همین نکته اشاره میفرماید و تقوا و دینمداری را از شیعیان و دوستداران خود میخواهد، نه جست و جوی ملاقات با آن حضرت را. عاشق راحتی معشوق را میخواهد، و زمینه آمدن او را فراهم میسازد و خواستههایش را که هدایت انسانها و بهبود وضع جامعه است، گردن مینهد . آن کس كه فقط میخواهد امام را ببیند، عاشق نیست، خودخواه است!
از اینها که بگذریم موارد ذکر شده در این مقاله(59) را در سه عنوان یاد و مدد و دیدار میتوان جمع کرد .
1- یاد:
1- نامیدن، 2- سلام، 3- عیادت، 4- نظارت، 5- شریک غم و شادی، 6- دعا بر دوستداران خود، 7- آمین بر دعاهای دوستداران خود، 8- نامه، 9- عبادت، 10- تشییع، 11- دفع بلا، 12- پیام، 13- مسجدها و مقامها، 14- هم سفره شدن، 15- تذکر، 16- زیارت و حج نیابی .
2- مدد:
1- نیابت، 2- تعلیم، 3- درس آموزی، 4- از غربت تا حکومت، 5- فریادرسی، 6- دفاع، 7- هدایت، 8- برآوردن حاجات و رفع مشکلات، 9- شفا .
3- دیدار
(داستانهایی معتبر، ارزنده و سازنده.)
پینوشتها:
32- الغیبة، شیخ طوسی، ص 246 .
33- شیفتگان حضرت مهدی (عج)، ج 2، ص 355/ عنایات حضرت مهدی(عج) و … ص 48 .
34- ر . ک . مجله انتظار، شماره 1، ص 31 .
35- النجم الثاقب، ص 383 .
36- احتجاج، طبرسی، ج 2.
37- عنایات حضرت مهدی … ، ص 75- 74 .
38- ر . ک: عنایات حضرت مهدی (عج) …، ص 15- 28 .
39- مکیال المکارم، ج 1، ص 334 .
40- النجم الثاقب، ص 602/ مفاتیح الجنان (پس از زیارت جامعه .)
42- عنایات حضرت مهدی … ، ص 146- 153 .
43- ر . ک: تاریخ الغیبة الکبری، سید محمد صدر، ص 116- 117 .
44- واذکروا اذ انتم قلیل مستضعفون فی الارض تخافون ان یتخطفکم الناس. انفال: 26 .
45- ر . ک: عنایات حضرت مهدی … ، ص 315 .
46- ر . ک: پادشه خوبان، ص 100 . برای آگاهی از موارد دیگر، ر . ک: تشرف یافتگان، ص 49 و عنایات حضرت مهدی (عج) …، ص 305- 345 و 413- 438/ مکیال المکارم، ج 1، ص 332- 335 .
47- خبرنامه فرهنگی اجتماعی سازمان تبلیغات اسلامی، ش منبع 13 خرداد 1366، ص 6 (به نقل از صبح امید، صدر الدین هاشمی دانا، ص 126)
48- برکات حضرت ولی عصر (حکایات العبقری الحسان) ص 124 .
49- ر . ک: عنایات حضرت مهدی (عج)، ص 93 .
50- نجم ثاقب، حکایت 49، ص 556 .
51- ر . ک: عنایات حضرت مهدی (عج) ص 91 . و همچنین است حکایت شیخ ابوالقاسم حاسمی و رفیع الدین حسین . همان، ص 89، و حکایت یاقوت روغن فروش، مکیالالمکارم، ص 107 .
52- ر . ک: عنایات حضرت مهدی (عج) …، ص 273- 284/ شمیم عرش (تشرف یافتگان) ص 150 .
53- ر . ک: عنایات حضرت مهدی (عج) …، ص 177- 194 و کرامات المهدی (عج).
54- برکات حضرت ولی عصر علیه السلام، ص 288/ العبقری الحسان، ج 1، ص 118.
55- توجهات ولی عصر به علما و مراجعه تقلید، عبدالرحمان باقرزاده بابلی، ص 162 و 163 .
56- تاریخ الغیبة الکبری، سید محمد صدر، ج 2، ص 125(به نقل از النجم الثاقب، ص 366).
57- عنایات حضرت مهدی علیه السلام … ، ص 368 .
58- عنایات حضرت مهدی علیه السلام … ، ص 369 و 370 .
59- ناگفته نماند، موارد دیگری نیز از جلوههای محبت امام، را میتوان بر شمارد، اما به همین اندازه اکتفا میشود؛ چه این که ما، در صدد استقصای تمامی موارد نبودیم. آن چه در این جا ارائه شد، برخی از جلوههای محبت امام زمان علیه السلام است .
امام عصر(عج) تجلی رحمت واسعه حق است. باید نمودها و جلوههای محبت و مهر او را به همه انسانها، به ویژه دوستداران آن امام نشان داد.
بررسی این نمونهها، در شرایط امروز و برای انسان خسته معاصر، از اهمیت مضاعفی برخوردار است؛ چه این که بسیاری، به جای مهر، بر قهر آن امام همام تاکید ورزیدهاند .
در یک بررسی کوتاه، بیست و شش نمونه از محبتهای آن کاروان سالار قبیله مهر را برشمردهایم و آنها را در سه عنوان «یاد» و «مدد» و «دیدار»، جمعبندی کردهایم .
السلام علیک ایها الرحمة الواسعة. (1) ان رحمة ربکم وسعت کل شئ و انا تلک الرحمة. (2)
اللهم هب لنا رافته و رحمته و دعاءه و خیره.(3) و اشفق علیهم من آبائهم و امهاتهم. (4)
امام، مظهر اسمای حسنای الهی و تجلی رحمت واسع حق است. کسی که تربیت شده خدای رحمان باشد، مظهر رحمت بیکران الهی است. در وسعت سینه او که دریاها هم به چشم نمیآید، کران، تا به کران عشق به همه انسانها موج میزند .
دریغا! در گوش ما همواره، از قهر مهدی علیه السلام گفتهاند و ما را از شمشیر و جوی خون او ترساندهاند و از مهر و عشق او به انسانها و تلاش و فریادرسی او به عاشقان و منتظران خود کمتر گفتهاند! هیچ کس به ما نگفت که اگر او بیاید، فقیران را دستگیری، بی خانمانها را سامان، بی کسان را همدم، بی همسران را همراه، غافلان را تذکر، گم گشتگان را راه، دردمندان را درمان و در یک کلام، خاک نشینان عالم را تاک نشین خواهد کرد.
امام، پدری مهربان، همدمی شفیق و همراهی خیرخواه است. (5) در حجم نگاه سبز او، افق هم، رنگ میبازد. حضرت مهدی علیه السلام، شاهد همه دردها و آلام انسانها است. دل او، دل بیداری است که همراه هر تازیانه و هر قطره خون و هر فریاد، حضور دارد و درد و رنج مرا از من بهتر و بیشتر احساس میکند و برای من بیش از خود من میسوزد، چرا که معرفت و محبت من، محدود و غریزی است، در حالی که معرفت او، حضوری و محبت او به وسعت وجودی او باز میگردد و تجلی رحمت واسعه حق است.(6)
دریغا! در گوش ما همواره، از قهر مهدی علیه السلام گفتهاند و ما را از شمشیر و جوی خون او ترساندهاند و از مهر و عشق او به انسانها و تلاش و فریادرسی او به عاشقان و منتظران خود کمتر گفتهاند! هیچ کس به ما نگفت که اگر او بیاید، فقیران را دستگیری، بی خانمانها را سامان، بی کسان را همدم، بی همسران را همراه، غافلان را تذکر، گم گشتگان را راه، دردمندان را درمان و در یک کلام، خاک نشینان عالم را تاک نشین خواهد کرد.
قهر او نیز جلوه محبت او است، چه این که قهر او بر جماعتی اندک و ناچیز از معاندان و نژادپرستانی خواهد بود که علیرغم رشد فکری انسانها در آن عصر، و هدایتها و معجزات آن حضرت و نزول مسیح (علیه السلام) از آسمان و اقتدایش به وی، باز هم به او کفر میورزند و حکومت عدلش را گردن نمیگذارند و در زمین فساد میکنند، کسانی مانند صهیونیستها که دشمن انسانیتاند و جز زبان زور، هیچ زبانی نمیفهمند، و این، یعنی خارها را از سر راه انسان و انسانیت برداشتن و مِهر در چهره قهر .
آری، چه سخت است مولای مهربانی را که رحمت واسع حق است و در دلش، عشق به انسانها موج میزند، به چنین اتهامهایی خواندن و «میر مهر» را، «میر قهر» نشان دادن!
سزاوار است در ایام ولادت تجلی رحمت واسع حق، مروری به گوشههایی از جلوههای مهر و محبت آن امام همام و آخرین ذخیره الهی داشته باشیم .
1- امام برخی از دوستداران خود را به اسم یاد میكنند
نام هر کس، عاطفیترین، شخصیترین و مورد علاقهترین نشانه هر کس است. آنگاه که نام ما را میخوانند، چه بسیار مایه شادمانی و سرور ما میگردد. هر چه، خواننده ما، محبوبتر و زیباتر، شنیدن صدای دلربای او و شنیدن اسم و نام خود از زبان او دلپذیرتر و سرور انگیزتر . به راستی چه هیجانی دارد آن که نام خود را از زبان خدای عالم میشنود: سلام علی ابراهیم، سلام علی نوح، سلام علی آل یاسین، … .
امام، پدری مهربان، همدمی شفیق و همراهی خیرخواه است. در حجم نگاه سبز او، افق هم، رنگ میبازد. حضرت مهدی علیه السلام، شاهد همه دردها و آلام انسانها است. دل او، دل بیداری است که همراه هر تازیانه و هر قطره خون و هر فریاد، حضور دارد و درد و رنج مرا از من بهتر و بیشتر احساس میکند و برای من بیش از خود من میسوزد، چرا که معرفت و محبت من، محدود و غریزی است، در حالی که معرفت او، حضوری و محبت او به وسعت وجودی او باز میگردد و تجلی رحمت واسعه حق است.
مهدی(عج) همه مردم و به ویژه شیعیان خود را نیک میشناسد و با نام تک تک آنان آشناست. (7) نامه اعمال ما، هر هفته، به خدمت حضرتش عرضه میشود. ایشان، هرگز، یاد ما را از خاطر نمیبرد (ولا ناسین لذکرکم) چه شعفانگیز است که در سرزمینی غریب، یکه و تنها آن جا که راه را گم کردهای، ناگهان، کسی با زبان آشنا، تو را بخواند و با مهربانی، تو را در آغوش نگاهش بنشاند .
روزی آیةالله العظمی بهاءالدینی به من گفت: «امسال، در مکه معظمه در مجلسی که آقا امام زمان (عج) تشریف داشتند، اسم افرادی برده شد که مورد عنایت آقا بودند، از جمله آنان حاج آقا فخر (8) بود.»
خودم را به آقا فخر رساندم و از ایشان پرسیدم: «چه کردهای که مورد عنایت حضرت واقع شدهای؟» گریه کرد و پرسید: «آقای بهاءالدینی نگفت چگونه خبر به ایشان رسیده است؟» گفتم: «نه» .
حاج آقا فخر گفت: «من، کاری نداشتهام، جز این که مادر من، علویه است و افلیج و زمینگیر شده است. تمام خدمات او را خود بر عهده گرفتهام، حتی حمام و شستوشوی او را . من گمان میکنم، خدمت به مادر، مرا مورد عنایت حضرت قرار داده است.» (9)
للاخ السدید والولی الرشید الشیخ المفید ابی عبدالله محمد بن محمد بن النعمان، ادام الله اعزازه . (10) (حذف)
2- سلام (تحیت و سلام امام بر دوستداران خود)
سلام، تحیت و برکت و رحمت و سلامتی است؛ نشانه محبت و صفا، اخلاص و یک رنگی است؛ رمز عاشق و معشوق، مرید و مراد است. سلام خدا و امام بر هر کس، مُهر تاییدی است بر کارنامه او .
«سلام علی ابراهیم.» در روایت است، آنگاه که فرشتگان الهی، نزد ابراهیم آمدند و بشارت تولد فرزند برای او آوردند و بر او سلام کردند، لذتی که ابراهیم علیه السلام از سلام این فرشتگان برد، با تمام دنیا، برابری نداشت. به راستی چه لذتی دارد سلام مولا! (11)
«سلام علیک ایها الولی المخلص لنا فی الدین، المخصوص فینا بالیقین»، «سلام علیک ایها الناصر للحق، الداعی الی کلمة الصدق» (12)
چون ثلث از راه را تقریبا [برگشتم] سید جلیلی را دیدم که از طرف بغداد رو به من میآید . چون نزدیک شد، سلام کرد … . (13)
امام زمان علیه السلام میفرماید: ما در رسیدگی و سرپرستی شما، کوتاهی و اهمال نکردهایم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، که اگر جز این بوده دشواریها و مصیبتها، بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ریشه کن میکردند.
3- معانقه و در آغوش گرفتن
چون نزدیک شد، سلام کرد و دستهای خود را گشود برای مصافحه و معانقه و فرمود: «اهلا و سهلا!» و مرا در بغل گرفت و معانقه کردیم و هر دو هم را بوسیدیم. (14)
چرا این طور نباشد و حال آن که حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مرا شبی در مسجد کوفه به سینه خود چسبانیده است. (15)
در این موقع وارد مسجد سهله شدیم، در مسجد کسی نبود. ولی پدرم در وسط مسجد ایستاد که نماز استغاثه بخواند. شخصی از طرف مقام حجت علیه السلام نزد او آمد. پدرم به او سلام کرد و با او مصافحه نمود. پدرم به من گفت: این کیست؟ گفتم: آیا حضرت حجت علیه السلام است؟ فرمود: پس کیست؟! (16)
4- نظارت (آگاهی از احوالات جامعه شیعه)
«فانا نُحیط عِلماً بِاَنبائِکُم ولا یعزب عنا شیء من اخبارکم»؛ ما بر اخبار و احوال شما، آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما، بر ما پوشیده و مخفی نمیماند .
«انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم البلاء واصطلمکم الاعداء»؛ ما در رسیدگی و سرپرستی شما، کوتاهی و اهمال نکردهایم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، که اگر جز این بوده دشواریها و مصیبتها، بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ریشه کن میکردند.
«صاحب هذا الامر یتردد بینهم و یمشی فی اسواقهم …»؛ صاحب این امر، در میان آنان، راه میرود و در بازارهایشان رفت و آمد میکند …
5- شریک غم و شادی
در این مورد، طوایفی از روایات وجود دارد که صاحب مکیال المکارم آنها را متذکر شده است. (17) جدای از آنها از دیگر ائمه علیهم السلام نیز در این مورد، روایات فراوانی به ما رسیده است:
امام امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید:
«انا لنفرح لفرحکم و نحزن لحزنکم …»؛ «ما در شادمانی شما، شاد، و برای اندوه شما، اندوهگین میشویم …»(18)
امام صادق علیه السلام میفرماید:
«والله! لانا ارحم بکم منکم بانفسکم … ؛ «به خدا سوگند! که من، نسبت به شما، از خود شما، مهربانتر و رحیمترم.» (19)
بدون شک، دعا کردن برای آن حضرت و برای تعجیل فرج آن جناب، تبعیت و نصرت او است؛ چون یکی از اقسام نصرت حضرت صاحب الزمان علیه السلام یاری کردن به زبان است، و دعا برای آن حضرت، یکی از انواع یاری کردن به زبان میباشد.
امام رضا علیه السلام نیز میفرماید:
«ما من احد من شیعتنا ولا یغتم الا اغتممنا لغمه ولا یفرح الا فرحنا لفرحه …» ؛ «هیچ یک از شیعیان ما، غمزده نمیشود، مگر این که ما نیز در غم آنان، غمگین، و از شادی آنان، شادمانیم. و هیچ یک از آنان، در مشرق و مغرب زمین، از نظر ما، دور نیستند و هر یک از شیعیان ما که بدهی از او بماند (و نتوانسته باشد بپردازد) بر عهده ما است … .»
6- دعا برای دوستداران خود
امام زمان علیه السلام همواره، بر دوستداران خود دعا میکند. صاحب مکیال المکارم در اثبات این مدعا، چنین میگوید:
چون مقتضای شکر احسان، همین است. و دلیل بر آن، فرمایش مولی صاحب الزمان علیه السلام در دعایی است که در مهج الدعوات میباشد:
«و کسانی که برای یاری دین تو، از من پیروی میکنند، نیرومند کن و آنان را جهادگر در راه خودت قرار ده، و بر بدخواهان من و ایشان، پیروزشان گردان … .»(20)
بدون شک، دعا کردن برای آن حضرت و برای تعجیل فرج آن جناب، تبعیت و نصرت او است؛ چون یکی از اقسام نصرت حضرت صاحب الزمان علیه السلام یاری کردن به زبان است، و دعا برای آن حضرت، یکی از انواع یاری کردن به زبان میباشد.
و نیز دلیل بر این معنا است که در تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ذیل آیه شریفه «و اذا حُییتُم بِتَحیة فَحَیّوا باحسن منها او رُدوها»(21)؛ و هر گاه مورد تحیت [بدرود و ستایش] واقع شدید، به بهتر یا نظیر آن، پاسخ دهید.» گفته است: «سلام و کارهای نیک دیگر.» (22)
واضح است که دعا، از بهترین انواع نیکی است، پس اگر مؤمن، برای مولای خود، خالصانه دعا کند، مولایش هم برای او خالصانه دعا میکند، و دعای آن حضرت، کلید هر خیر و داس هر شر است .
شاهد و مؤید این مدعا، روایتی است که قطب راوندی، در خرایج آورده که گفت:
«جمعی از اهل اصفهان، از جمله ابوالعباس احمد بن النصر و ابوجعفر محمد بن علویه، نقل کردند که: شخصی به نام عبدالرحمان، مقیم اصفهان شیعه بود. از او پرسیدند: «چرا به امامت حضرت علی النقی (علیه السلام) معتقد شدی؟» گفت: «چیزی دیدم که موجب شد من این چنین معتقد شوم . من مردی فقیر، ولی زباندار و پر جرات بودم. در یکی از سالها، اهل اصفهان مرا با جمعی دیگر برای شکایت به دربار متوکل بردند، در حالی که در دربار بودیم دستوری از سوی او بیرون آمد که علی بن محمد بن الرضا(علیه السلام) احضار شود. به یکی از حاضران گفتم: «این مرد کیست که دستور احضارش داده شده؟» گفت: «او، مردی علوی است که رافضیان، معتقد به امامتش هستند.»
واضح است که دعا، از بهترین انواع نیکی است، پس اگر مؤمن، برای مولای خود، خالصانه دعا کند، مولایش هم برای او خالصانه دعا میکند، و دعای آن حضرت، کلید هر خیر و داس هر شر است .
سپس گفت: «چنین میدانم که متوکل، او را برای کشتن احضار میکند.» گفتم: «از این جا نمیروم تا این مرد را ببینم چگونه شخصی است؟» گوید: «او سوار بر اسب آمد و مردم از سمت راست و چپ راه، در دو صف ایستاده به او نگاه میکردند. هنگامی که او را دیدم، محبتش در دلم افتاد. در دل برای او دعا کردم که خداوند، شرّ متوکل را از او دفع کند، او در بین مردم پیش میآمد و به کاکل اسبش نگاه میکرد، و به چپ و راست نظر نمیافکند، من در دل پیوسته برایش دعا میکردم. هنگامی که کنارم رسید صورتش را به سویم گردانید. آنگاه فرمود: «خداوند، دعایت را مستجاب کند، و عمرت را طولانی، و مال و فرزندات را زیاد.»
از هیبت او، بر خود لرزیدم و در میان رفقایم افتادم. پرسیدند: «چه شد؟» گفتم: «خیر است.» و به هیچ كس نگفتم .
پس از این ماجرا، به اصفهان برگشتیم. خداوند، به برکت دعای او، راههایی از مال بر من گشود، به طوری که امروز، من، تنها، هزار هزار درهم ثروت در خانه دارم، غیر از مالی که خارج از خانه، ملک من است، و ده فرزند دارا شدم، و هفتاد و چند سال از عمرم میگذرد. من به امامت این شخص معتقدم که آن چه در دلم بود، دانست و خداوند، دعایش را دربارهام مستجاب کرد.» (23)
میگویم: ای خردمند! نگاه کن چگونه امام هادی علیه السلام دعای این مرد را پاداش داد به این که در حق او دعا کرد، با این که در آن هنگام او از اهل ایمان نبود، پس آیا چگونه درباره حضرت صاحب الزمان علیه السلام فکر میکنی؟ به گمانت اگر برایش دعا نمایی، او دعای خیر در حقت نمیکند، با این که تو از اهل ایمان هستی؟ نه! سوگند به آن که انس و جن را آفرید، بلکه آن جناب برای اهل ایمان دعا میکند، هر چند که خودشان از این جهت غافل باشند، زیرا که او، ولی احسان است .
در تایید آنچه در این جا ذکر شد، یکی از برادران صالح، برایم نقل کرد که امام زمان علیه السلام را در خواب دیده، آن حضرت، به او فرمودهاند:
«من برای هر مؤمنی که پس از ذکر مصائب سیدالشهداء، در مجالس عزاداری، دعا کند، دعا میکنم.»
از خداوند توفیق انجام دادن این کار را خواهانیم که البته او مستجاب کننده دعاها است. (24)
7- آمین بر دعاهای دوستداران خود
امام مهدی(عج) بر دعاهای ما «آمین» میگوید. امام علی علیه السلام به زمیله میفرماید: ای زمیله! هیچ مؤمنی نیست که بیمار شود، مگر این که به مرض او مریض میشویم، و اندوهگین نشود مؤمنی، مگر این که به خاطر اندوه او، اندوهگین گردیم، و دعایی نکند مگر این که برای او آمین گوییم، و ساکت نماند مگر این که برایش دعا کنیم. (25)
یکی از برادران صالح، برایم نقل کرد که امام زمان علیه السلام را در خواب دیده، آن حضرت، به او فرمودهاند:
«من برای هر مؤمنی که پس از ذکر مصائب سیدالشهداء، در مجالس عزاداری، دعا کند، دعا میکنم.»
8- نامههای امام زمان(عج)
(مثل نامه به شیخ مفید، سید ابوالحسن اصفهانی و …)
«انه قد اذن لنا فی تشریفک بالمکاتبة. هذا کتابنا الیک ایها الاخ الولی.» «هذا کتابنا باملائنا و خط ثقتنا. هذا کتاب الیک … ولا تظهر علی خطنا الذی سطرناه.» (26) «ارخص نفسک واجعل مجلسک فی الدهلیز واقض حوائج الناس، نحن ننصرک» ؛ «خودت را برای مردم ارزان کن و در دسترس قرار بده، محل نشستنت را در دهلیز خانهات انتخاب کن، تا مردم، سریع و آسان، با تو ارتباط داشته باشند و حاجتهای مردم را بر آور. ما یاریات میکنیم.» (27)
9- عیادت
داستانهای متعددی از عیادت حضرت حجت (عج) از دوستداران خود در کتابها نوشته شده است . از جمله آنها عیادت حضرت، از حاج ملاعباس تربتی و حاج سید عبدالله رفیعی است. (28)
10- تشییع
امام زمان علیه السلام، در تشییع جنازه برخی دوستداران مخلص خود، شرکت میکند. در این مورد، نمونههای فراوانی است:
حضرت آیة الله امامی کاشانی، در جلسه سوم مجلس ختمی که در «مسجد اعظم قم»، از طرف اساتید حوزه علمیه قم برگزار شده بود، در سخنرانی خود فرمودند: یکی از افرادی که مورد وثوق است و گاهی اخباری را در دسترسم قرار میدهد، گفت: «به منظور شرکت در تشییع جنازه حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی(ره) از تهران به قم رفتم و به مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام رسیدم. در آن جا به دو نفر از اصحاب حضرت حجت (ارواحنا فداه)، برخورد کردم. آنان به من گفتند: «امام زمان علیهالسلام در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام تشریف دارند، برو آقا را ملاقات کن.» با عجله، خودم را به مسجد امام حسن عسکری علیه السلام رساندم و وارد مسجد شدم . در آن هنگام اذان ظهر را گفته بودند. من متوجه شدم که حضرت با سی نفر از اصحاب، مشغول نماز هستند . اقتدا کردم. بعد از نماز، امام زمان(عج) فرمودند: «ما از همین جا تشییع میکنیم … .» از مسجد خارج شدیم و دنبال جمعیت، با آقا رفتیم تا به صحن رسیدیم.» (29)
مرحوم آیة الله سید محمدباقر مجتهد سیستانی، پدر آیة الله العظمی حاج سید علی سیستانی (دامتبرکاته)، در مشهد مقدس، برای آن که به محضر امام زمان(عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز میکند .
ایشان میفرمود: «در یکی از جمعههای آخر، ناگهان، شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانهای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، میتابید . حال عجیبی به من دست داد و از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم . خانه کوچک و فقیرانهای بود که از درون آن، نور عجیبی میتابید. در زدم . وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که حضرت ولیعصر امام زمان علیه السلام، در یکی از اتاقهای آن خانه، تشریف دارند و در آن اتاق، جنازهای را مشاهده کردم که پارچهای سفید روی آن کشیده بودند .
وقتی که من وارد شدم و اشکریزان سلام کردم، امام زمان(عج) فرمودند: «چرا این گونه به دنبال من میگردی و این رنجها را متحمل میشوی؟! مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من به دنبال شما بیایم.» بعد فرمود: «این، بانویی است که در دوره بی حجابی (دوران رضاخان پهلوی)، هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند.» (30) و (31)
پینوشتها:
1- مفاتیح الجنان، زیارت آل یاسین .
2- بحار الانوار، ج 53، ص 11 .
3- دعای ندبه .
4- روزگار رهایی، ج 1، ص 129 (به نقل از الزام الناصب، ص 10)
5- الامام الامین الرفیق و الولد الشفیق، و الاخ الشقیق، و الاخ الشفیق، و کالام البرة بالولد الصغیر مفزع العباد …؛ امام، امین و دوست است، و پدر مهربان و برادر همزاد است، و مانند مادری مهربان است نسبت به فرزند خردسال خود، و پناهگاه مردم است. (تحف العقول، ص 324)
6- ان رحمة ربکم وسعت کل شیء و انا تلک الرحمة.(بحارالانوار، ج 53، ص 11)
7- ر.ک: آیه 105 از سوره توبه و روایت ذیل آن .
8- حاج آقا فخر، از صالحانی بود که چند سال پیش، در قم، از دار دنیا رحلت کرد .
9- سیری در آفاق (زندگینامه حضرت آیةالله العظمی بهاءالدینی، ص 374 .)
10- نامه به شیخ مفید .
11- تفسیر نمونه، ج 27، ص 186 .
12- نامه حضرت به شیخ مفید/ بحارالانوار، ج 53، ص 175، 176 .
13- داستان حاج علی بغدادی، (النجم الثاقب، حکایت … ؛ مفاتیح الجنان در زیارت کاظمین .)
14- داستان حاج علی بغدادی، النجم الثاقب، حکایت …؛ مفاتیح الجنان .)
15- داستان علامه بحرالعلوم، (عنایات حضرت مهدی علیه السلام به علما و طلاب، محمدرضا باقی اصفهانی، ص 262 .)
16- توجهات ولیعصر علیه السلام به علما و مراجع تقلید، عبدالرحمن باقرزاده بابلی، ص 84 .
17- ر . ک: ترجمه مکیال المکارم، ج 1، ص 341- 342 .
18- مکیال المکارم، ج 2، ص 94 و 53 .
19- مکیال المکارم، ج 1، ص 94 و 53 .
20- مهج الدعوات، 302 .
21- نساء: 86 .
22- تفسیر القمی، ج 1، ص 145 .
23- الخرائج، باب حادی عشر فی معجزات الامام علی بن محمد الهادی علیه السلام .
24- ترجمه مکیال المکارم، ج 1، ص 447 - 449 .
25- مشارق الانوار، ص 452/ مکیالالمکارم، ج 1، ص 163 .
26- ر . ک: احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 323 .
27- آثار الحجة، ج 1، ص 134/ عنایات حضرت مهدی(عج) به علما و طلاب، ص 141 . و نیز حکایت 62 و 63 از کتاب عنایات حضرت … ، ص 142 و 143 .
28- عنایات حضرت مهدی … ، ص 349 360 .
29- شیفتگان حضرت مهدی، ج 2، ص 137 .
30- شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام، ج 3، ص 158 .
31- و نیز ر . ک: عنایات حضرت مهدی(عج)، ص 361 - 370 .
صورتى زیبا، موهاى شانه كرده، دندانهاى درخشان، لباس و بدنى تمیز و عطرآگین، و از همه با شكوهتر، درخشش سیمایى كه تمامیت انسان و كمال را مىنمایاند؛ چهره پیامبرى است كه در مسجد نشسته و براى مردم سخن مىگوید. آرى پیامبر عزیز اسلام است كه به مسلمانان درس زندگى مىدهد. شنوندگان نیز سراپا گوشند و به سخنان جذاب و پر مغز حضرت گوش فرا دادهاند.
سلمان فارسى: پیرمرد روشن ضمیر ایرانى در جمع حاضران بود و سخنان رسول الله را براى ما چنین بازگو مىكند.
پیامبر فرمود: اى مردم! من به زودى شما را وداع خواهم گفت. شما را اى مردم درباره فرزندانم(عترت) سفارش مىكنم تا بدانها نیكى كنید و بزرگشان دارید از بدعت(از پدید آوردن كژىهایى كه در دین نیست) دورى كنید، زیرا هر گونه بدعتى گمراهى است و گمراهان در آتشند. آن كه از دیدار خورشید محروم است باید از ماه بهره گیرد و آن كه ماه را نمىبیند، باید از نور فرقدان (دو ستاره نزدیك قطب شمال) روشنى گیرد و اگر آن دو هم نبوند، از دیگر ستارگان فروزان …
پیامبر گرامی اسلام فرمودند: من بسان خورشیدم و على (علیهالسلام) چونان ماه. در آن هنگام كه مرا از دست دادید، على را پیشوا قرار دهید
سلمان مىگوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منبر به زیر آمد و به خانه رفت. من نیز آن حضرت را همراه بودم، پرسیدم یا رسول الله! پدر و مادرم فدایت. منظورت از خورشید و ماه و فرقدان چیست كه فرمودید هر كدام را از دست دادید، به دیگرى پناه برید؟ آن گرامى فرمود: من بسان خورشیدم و على (علیهالسلام) چونان ماه. در آن هنگام كه مرا از دست دادید، على را پیشوا قرار دهید.
معصومین
و اما فرقدان حسن و حسین هستند كه پس از على(علیهالسلام) پیشواى شما خواهند بود. اما دیگر ستارگان روشن پیشوایان نُهگانهاى هستند كه از نسل حسین(علیهالسلام) پدید مىآیند و آخرین آنها، مهدى(عج) است …
سلمان نام امامان را پرسید و آن حضرت چنین فرمود: نخستینشان على بن ابیطالب، پس از او حسن و حسین دو نوادهام، و پس از آنان زین العابدین على بن الحسین و بعد، محمد بن على باقر و صادق جعفربن محمد و فرزندش كاظم و فرزند او على كه در خراسان جام شهادت را مىنوشد، سپس فرزندش محمد و دو راستگوى دیگر على و حسن و حجة قائم آخرینشان كه درود خدا بر تمامى آنان باد اینان دودمان من و از من هستند، دانش آنان، دانش من و فرمان آنان، فرمان من است آن كه آنان را بیازارد مرا آزرده و از شفاعت من بهرهمند نخواهد شد.
لقب مشهور امام زمان(عج)، “مهدى” و القاب دیگر ایشان؛ منتظر، حجّت، خلف صالح، قائم و صاحبالزمان مىباشد. اما نام و كنیه ایشان، نام و كنیه رسول خدا(صلى الله علیه و آله) است. چه این كه آن حضرت فرمود: مردى از فرزندان من در آخر زمان قیام مىكند كه اسم او اسم من و كنیه او كنیه من است.1
نام پیامبر، محمد و كنیه او ابوالقاسم است و همین نام و كنیه براى حضرت مهدى(علیهالسلام) است. اما روایاتى وارد شده است كه از ذكر نام او قبل از آن كه ظهور كند نهى كردهاند و حتى از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: لعنت خدا بر كسى كه در میان جمع مردم، نام مرا ببرد.2
روایات به طور مطلق از نام بردن نام ولى عصر(علیهالسلام) نهى كردهاند، بنابراین این نهى روایات تنها به زمان غیبت صغرى مربوط نمىشود بلكه غیبت كبرى را هم در بر مىگیرد.
احادیثى درباره فلسفه القاب آن حضرت وارد شده است كه در این جا به ذكر چند روایت اكتفا مىكنیم:
“صقربن دلف” گوید: از امام جواد(علیهالسلام) شنیدم كه فرمود: امام بعد از من على است، امر او، امر من است و سخن او، سخن من و طاعت او، طاعت من است و امامت بعد از او با فرزندش حسن مىباشد كه امر او، امر پدرش و سخن او سخن پدرش و اطاعت از او، اطاعت از پدرش مىباشد. آنگاه سكوت كرد.
عرض كردم: یابن رسول الله! امام بعد از حسن كیست؟
حضرت گریه شدیدى كرد و فرمود: بعد از حسن، فرزندش، قائم به حق و امام منتظر است . عرض كردم: یابن رسول الله! چرا قائم نامیده شد؟
فرمود: زیرا بعد از آن كه نام ایشان از میان مىرود، اكثر كسانى كه به او اعتقاد دارند از او روىگردان مىشوند، قیام مىكند.
عرض كردم: چرا منتظر نامیده شد؟ فرمود: زیرا غیبتى دارد كه بسیار طولانى است و مخلصین، منتظر او هستند و شك كنندگان، او را انكار كرده و منكران، نامش را استهزا مىكنند. كسانى كه براى ظهورش وقت تعیین مىكنند فراوان مىشوند و كسانى كه درباره او تعجیل دارند هلاك مىگردند و آنان كه تسلیم هستند نجات مىیابند.3
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: قائم، مهدى نامیده شد زیرا به امرى هدایت مىكند كه مردم از آن گمراه شدهاند و قائم نامیده شده است زیرا براى اقامه حق قیام مىكند.4
امام رضا(علیهالسلام) نیز به هنگام ذكر لفظ قائم بر مىخاست و دست خود را بر سر مىگذاشت و مىگفت: اللّهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه.5
پی نوشت ها:
1- عقد الدور، باب دوم ، ص 32.
2- بحارالانوار، ج 51، ص 33.
3- بحارالانوار، ج 51، ص 30.
4- بحارالانوار، ج 51، ص 30.
5- مستدرك سفینة البحار، ج 8، ص 629.
آخرین نظرات