پاسخ اجمالی
خودخواهى و خودکامگى و نفس مدارى از مهمترین ویژگی هاى نظام هاى استبدادى است. حکومتهاى استبدادى با همه تنوعى که دارند، در ویژگىهاى زیر مشترک اند:
1. شخص یا طبقهاى خاص، بدون رضایت مردم بر آنان حکومت مىکند.
2. دامنه قدرت حکومت، فوق قانون است و هیچ قانونى آن را محدود نمىکند.
3. ساز و کارى براى کنترل حکومت نه از سوى مردم و نه از سوى دستگاههاى خاص نظارتى وجود ندارد.
در نظام ولایت فقیه هیچ یک از ویژگىها بالا وجود ندارد
اولا: طبق قانون اساسى، مردم در تعیین ولى فقیه، از طریق انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان دخالت دارند. همچنین آنان در مجارى قانونگذارى و اجرایى حکومت، از طریق انتخابات مجلس شوراى اسلامى و انتخابات ریاست جمهورى نقش دارند. این سه نحوه دخالت مردم در حکومت، نه تنها در هیچ یک از حکومتهاى استبدادى وجود ندارد بلکه در مردمىترین نظامها، چنین دخالت و مشارکت گسترده مردم مشاهده نمىشود .دوم. دامنه قدرت ولى فقیه در قانون اساسى، به دو شکل محدود است که به کلى با قدرت در حکومتهاى استبدادى متفاوت مىشود :
1. در اصل چهارم قانون اساسى آمده است: «کلیه قوانین و مقررات مدنى، جزایى، مالى، اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى، سیاسى و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامى باشد» یعنى، قوانین اسلام اولین محدود کننده قدرت ولى فقیه و یا به تعبیر دقیقتر تعیین کننده اختیارات او است .
2. ولى فقیه در برابر قانون اساسى تعهد داده است. و علاوه بر تعهد الهى خود به اجراى احکام اسلام، با پذیرش منصب ولایت در مجراى قانون اساسى، تعهدى نسبت به قانون اساسى دارد. آنجایى که این تعهد، لازم (نه جایز) و بدون حق فسخ است، تعهدى مضاعف براى او محسوب مىشود و تخلف او از قانون اساسى، باعث خروج او از عدالت و در نتیجه سلب او از ولایت مىگردد. پس اختیارات ولى فقیه در قانون اساسى از ناحیه قوانین اسلام و قانون اساسى مقید و محدود است. این محدودیت در نظامهاى استبدادى وجود ندارد .
منابع مطلب
آخرین نظرات