ادعای «امامیه» از جهتی بر خلاف عادت است و آن اینکه آنان می گویند «مهدی پسر حسن بن علی» چندین سال قبل از مرگ پدرش که در سال 260 اتفاق افتاده، به دنیا آمده و تا این زمان که سال «چهارصد و ده» است، در حال حیات به سر میبرد و این امر نیز چیزی است که عادتاً ممکن نیست و نمی تواند فردی این مقدار عمر کند.
انتقاد کنندگان میگویند: از نظر «عرف و عادت»، محال است فرزند «حسن بن علی» که در بین سالهای دهه 260 متولد شده تا به حال که سال 411 هجری است، زنده بماند و ضعف و سستی یا پیری و ناتوانی در او راه نیابد، خصوصاً آنکه طبق ادعای «امامیه» هنگامی که ظهور کند، در کمال جوانی، هوش، عقل و نهایت نیرومندی خواهد بود. و این مطلب چیزی است که بر خلاف عادت و متعارف انسانهاست.
این انتقاد سست و بیاساس است، به خاطر اینکه این ادعا گرچه بر خلاف عادت و عرف انسانها، در عصرهای کنونی بشر است، لکن به هیچ وجه بر خلاف عرف انسانهای عصرهای گذشته نیست و اینک شواهدی از این قسم عمرهای طولانی برای خوانندگان نقل میکنم تا حقیقت امر، واضح و آشکار گردد:
1- همه دانشمندان و تاریخ نویسان پیرو ادیان آسمانی، نوشتهاند که «آدم ابوالبشر» قریب «هزار سال» عمر کرد، در حالی که از ابتدای خلقت وی تا واپسین روزی که از دنیا رفت، ابداً در او تغییری حاصل نشد و حالات متعارفی که در انسانهای دیگر پیدا میشود؛ مانند: طفولیت، جوانی، پیری، ضعف، قدرت، علم و جهل، بکلی در او راه نیافت و همواره بر یک خلق و خوی و صورت بود تا از دنیا رفت. (1)
2- قرآن صریحاً اعلام میکند که حضرت نوح علیه السلام 950 سال قومش را به درستی و خداپرستی دعوت نمود و قبل از این زمان، مدتهای طولانی زندگی کرد، در حالی که ابداً ضعف، سستی، پیری، ناتوانی، عجز و جهل به وجودش راه نیافت. دانشمندان مسلمان مینویسند که «پیری» تا قبل از «ابراهیم خلیل» در میان بشر وجود نداشت.
البته این مطلب را «طبیعیین، مادیین و ملحدین» انکار میکنند، لکن پیروان ادیان آسمانی، همه بر صحت این امر اتفاق کامل دارند.
یکی از آنان «لقمان بن عاد» است که طبق نقل تاریخدانان معتبر، 3500 سال عمر کرده و بعضی گفتهاند که به اندازه هفت «کرکس» عمر کرده
3- سراسر تاریخ مملو است از ذکر «معمّرین» عرب و عجم و سایر اصناف بشر و شرح زندگی و بیان قصههای جنگ و ستیز و سخنرانیها و اشعارشان که هیچ فرد هوشمندی در صحت آنها شک نمیکند. در اینجا از این جهت که ذکر اسامی همه آنها مقدور نیست، به ذکر نام بعضی از آنان اکتفا میکنم:
الف) یکی از آنان «لقمان بن عاد» است که طبق نقل تاریخدانان معتبر، 3500 سال عمر کرده و بعضی گفتهاند که به اندازه هفت «کرکس» عمر کرده، به اینگونه که کرکسی را میگرفت و او را در کوهستان نگهداری و تربیت میکرد و هنگامی که عمر آن کرکس به آخر میرسید، کرکس دیگری را گرفته و او را نیز تربیت و نگهداری میکرد تا بمیرد تا اینکه عمر هفت کرکس را به آخر رساند .
امام زمان(عج)
ب) یکی دیگر از معمرین «ربیع بن ضبع بن وهب بن بغیض بن مالک بن سعد بن عدی بن فزارة» است که 340 سال عمر نموده و پیغمبر اسلام را درک کرده و این اشعار از اوست:
«هرگاه زمستان رسید، مرا شدیداً حفظ کنید؛ چرا که زمستان پیرمرد را ناتوان میکند».
«و اما هنگامی که زمستان رفت و آسمان آرام شد، یک زیر جامه یا عبای نازکی او را کفایت میکند».
«هرگاه شخص دویست سال عمر کرد، پس تمام خوشی های او به نابودی رسیده است».
ج) یکی دیگر از معمرین، «مستوغربن ربیعة بن کعب» است که 333 سال عمر کرده و این اشعار را درباره طولانی بودن عمر خود سروده است:
«بدون شک از طولانی بودن زندگی بیزار شدم و به اندازه سیصد سال عمر کردم».
«صد سال عمر کردم که به دنبال آن صد سال، دویست سال دیگر آمد و اضافه بر آن به اندازه عده ایام ماهها، سالهایی نیز عمر کردم».
د) یکی دیگر از معمرین، «اکثم بن صیفی اسدی» است(2) که 380 سال عمر نمود و زمان پیغمبر اسلام را نیز درک کرده و به او ایمان آورد. و قبل از اینکه او را ملاقات نماید، وفات کرد و از «اکثم» روایتهای تاریخی و کلمات قصار و خطبه های بسیار ادیبانهای نقل شده و این اشعار از اوست:
«اگر کسی نود سال عمر کند تا صد سال و از زندگی بیزار نشد، پس او حتماً فرد نادانی است».
«تا به حال من 210 سال عمر کردم و این در نزد من شبهای چندی بیش نیست».
یکی دیگر از معمرین مورد اتفاق همه مسلمین و غیر آنان «سلمان فارسی» است که اکثر دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی میگویند که او «عیسی مسیح علیه السلام» را دیده و پیامبر اسلام را نیز درک کرده است
ه) یکی دیگر از معمرین، «صیفی بن ریاح بن اکثم» پدر «اکثم» معروف به «بردبار» است که 276 سال عمر کرد و عقل و فکر او هیچ تغییری نکرد و «متلمس یشکری» این شعر را درباره وی سروده است:
«برای بردبار تا به امروز عصا به زمین زده نشد.(3) و انسان به این جهت چیزی را یاد میگیرد تا بداند».
و) یکی دیگر از معمرین، «ضبیرة بن سعید بن سعد بن سهم بن عمرو» است که 220 سال عمر کرد و ابداً علامت پیری در او ظاهر نشد و اسلام را درک کرد، ولی اسلام نیاورد. «ابو حاتم رباسی» از «عتبی» از پدرش نقل میکند که گفت: «ضبیره سهمی» در سن 220 سالگی مرد در حالیکه موهایش همگی سیاه و دندان هایش سالم بود .
ط) یکی دیگر از معمرین، «عمروبن حممه دوسی» است که 400 سال عمر کرد و این اشعار از اوست:
«پیر شدم و آن قدر عمرم زیاد شد که گویا من مار گزیدهای هستم که شبش به پایان نمیرسد».
«پس هنوز مرگ، مرا از پای در نیاورده ولکن گذشته است بر من سالهای خوش و بهاری».
«سه قرن کامل بر من گذشته است و الآن نزدیک است که قرن چهارم عمرم نیز به پایان برسد».
ک) یکی دیگر از معمرین مورد اتفاق همه مسلمین و غیر آنان «سلمان فارسی» است که اکثر دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی میگویند که او «عیسی مسیح علیه السلام» را دیده و پیامبر اسلام را نیز درک کرده است و پس از آن حضرت تا اواسط خلافت «عمر بن خطاب» زنده بوده و در آن زمان در «مدائن» قاضی مسلمین بوده و بعضی گفتهاند که استاندار مدائن و مسؤول مالیات آنجا از طرف «عمر» نیز بوده و این گفته صحیح تر است.
اینان تعدادی از معمرینی هستند که نامشان در کتابهای تاریخ ذکر شده و جای تردید نیست که وجود افراد طویل العمر در میان افراد بشر، امکان پذیر بوده و وقوع آن نیز حتمی است. و منکرین طول عمر، تنها عدهای از منکرین خدا و دانشمندان ستاره شناس اند، اما پیروان ادیان آسمانی، تماماً در این مطلب کاملاً اتفاق نظر دارند.
فراوری بخش عترت و سیره تبیان
پی نوشت:
1. درباره این قصه و سرگذشت نوح، به کتاب بحار، ج 5، چاپ کمپانی و تاریخ طبری، ج1 و غیر آن رجوع شود.
2. در بحار، ج 22 و 87، عمر وی را 330 سال نوشته است.
3.مراد شاعر این است که: بردبار با اینکه عمرش طولانی گشته اما هنوز عقل خود را ازدست نداده و محتاج این نیست که برای او عصا بر زمین بزنند.
آیا درحیات امام زمان(عج) ضعف و سستی امکان دارد
آخرین نظرات