توضیحاتی در مورد روایت (فمن بشرنی بخروج آذار فله الجنة. هر کس مرا به خروج ماه صفر مژده دهد، او را مژده بهشت می دهم) و ارتباط این روایت با نحوست ماه صفر *گر چه مرحوم صدوق نیز این حدیث را در کتاب علل الشرائع به صورت مسند از ابن عباس آورده و گروهی معتقد ند ماه آذار، همان ماه صفر است در حالی که آذار از ماه ها ی رومی است و صفر از ماه های قمری است *پس از دقت در حدیث و توجه به سبب صدور آن متوجه می شویم که پیامبر در مقام بیان نحوست ماه آذار و اهمیت دادن به بشارت پایان آن نیست، بلکه ماجرا از این قرار است که حضرت، روزى در مسجد قبا در جمع گروهی از صحابه، بشارت به بهشتی بودن یکی از صحابه ای که اندکی بعد وارد مسجد می شود، داد، چند نفر از اصحاب خواستند همان شخص باشند، به همین رو از یک درب خارج شدند تا از درب دیگر وارد شوند که حضرت پس از خارج شدن آنها صفتی را اضافه نمود و فرمود در این هنگام حضرت ابوذر داخل شد و عرض کرد یا رسول الله ماه آذار به پایان رسید.
موضوع: "بدون موضوع"
شاهکاری زیبا از مولانا….. اَهلِ نَماز میشَوَم، جُمله نیاز میشَوَم سوی حِجاز میشَوَم “باز مُقابِلَم تویی” باده ی ناب میشَوَم، شِعر و کِتاب میشَوَم یِکسَره خواب میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی” هَمرَهِ موج میشَوَم، راهیِ اوج میشَوَم فوج به فوج میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی” سایه ی ماه میشَوَم، دَر تَهِ چاه میشَوَم راهیِ راه میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی” توی رَواق میشَوَم، کُنجِ اُتاق میشَوَم بَسته به طاق میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی” اینهَمه مَرد میشَوَم، مَخزَنِ دَرد میشَوَم ساکِت و سَرد میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی” اَز هَمه دور میشَوَم، نقطه ی کور میشَوَم زِنده به گور میشَوَم،"باز مُقابِلَم تویی” هَمدَمِ خار میشَوَم، بی کَس و یار میشَوَم بَر سَرِ دار میشَوَم، “باز مُقابِلَم تویی !!
حرم لبریز زائرها مسافرها… مجاورها گروهی آذری ها و گروهی از شمالی ها يکی از پای قالی و يکی از بين شالی ها و حالا هر کدام آرام زبان واکرده در اين ازدحام، آرام: ببين اين دست پينه بسته را آقا ببين اين شانه های خسته را آقا به بی خوابی دو چشم خويش را مجبور کردم به زحمت پول مشهد آمدن را جور کردم نشستم تا بگيرم دامن ايوان طلايی را به سمتت باز کردم دست خالی گدايی را يکی درد دلـش را با امام مهربان می گفت يکی بالای گلدسته اذان می گفت يکی بغض ميان آه را می گفت يکی هم خستگی راه را می گفت جوان زائری هم در گريه هايش “آمدم ای شاه"… را می گفت خلاصه عده ای اينجا و خيلی ها ز راه دور، دلگير حرم هستند همان هایی که جا ماندند و حالا پای تصوير حرم هستند السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
خداحافظ ای گریه های محرم! خداحافظ ای مجلسای پرازغم! خداحافظ ای شوروحال وبکا! خداحافظ ای پرچمای سیاه! خداحافظ ای ماه پرشوروشین! خداحافظ ای خیمه های حسین! خداحافظ ای سرزمین بلا! خداحافظ ای نی نوا کربلا! خداحافظ ای یاس ام البنین! خداحافظ ای مشک روی زمین! خداحافظ ای هجله گاه خیمه گاه! خداحافظ ای گودی قتلگاه! خداحافظ ای دیده های پرآب! خداحافظ ای شیرخوار رباب! آقای-من داردتمام میشودآقاعزای تو! کم گریه کرده ایم محرم برای تو! شبهای آخراست،گداراحلال کن! این هم بسات نوکربی دست وپای تو! داردچه زودسفره ی توجمع میشود! هستم هنوز سائل آب وغذای تو! ماراببخش گریه ی سیری نکرده ایم! چشمان خشک ماخجل ازاین عزای توست! حسین-جانکی دست خالی ازدراین خانه می رود؟ *دست پراست تابه قیامت گدای تو!*
مَشهَد کِه ميرَوَم دِلَم آرام ميشوَد با ذِکرِ يا رِضا هَمه چيز خوب ميشوَد مَشهَد کِه ميرَوَم دِلَم اِنگار کَربَلاس سَر تا سَرِه حَرَم هَمِه جا روضِه اي بِه پاس مَشهَد کِه ميرَوَم بِه خيالَم کِه مَکِه اَم حاجي شُدَم بِه دورِ خُدا سير، گَشتِه اَم مَشهَد کِه ميرَوَم غَريبانه ميشوَم وَقتِ اَذان کِه شُد پُر اَز نالِه ميشَوَم َمشهَد کِه ميرَوَم هَمه ي ديدِه ها تَر اَست زائِر دَخيلِه پَنجَرِه فولاد نِشَستِه اَست گُفتَم زِ مَشهَدُو دِلِ مَن رَفت کَربَلا خاصيتِ رِضاس کَربَلا ميبَرَد مَرا… ؟؟؟
آخرین نظرات