مقصود از شرايط ظهور، همان شرايطى است که تحقق روز موعود متوقف بر آنها است، و گسترش عدالت جهانى به آنها وابستگى دارد. و مى توان تعداد شرايط را سه چيز دانست:
شرط اول: وجود طرح و برنامه عادلانه کاملى، که عدالت خالص واقعى را در برداشته باشد، و بتوان آن را در هر زمان و مکانى پياده کرده و براى انسانيت سعادت و خوشى به بار آورد، و تضمين کننده سعادت دنيوى و اخروى انسان باشد. روشن است که بدون وجود چنين برنامه و نقشه جامعى، عدالت کامل متحقق نخواهد شد.
شرط دوم: وجود رهبر و پيشوايى شايسته و بزرگ که شايستگى رهبرى همه جانبه آن روز را داشته باشد، که وجود دارد.
شرط سوم: وجود ياران همکار و همفکر و پايدار، در رکاب آن رهبر واحد. براى پياده کردن جهانى نياز به يار و پشتيبان مى باشد تا با همکارى آنان بتوان به صورتى طبيعى و عادى به گسترش عدل و داد پرداخت. ويژگيهايى را که اين افراد مى بايست واجد باشند، در همين شرط نهفته است. زيرا اين افراد بايد داراى خصوصيات معينى باشند تا بتوانند آن کار مهم را انجام دهند، وگرنه هر گونه پشتيبانى کفايت نمى کند.
شرط چهارم: وجود توده هاى مردمى که در سطحى کافى از فرهنگ و شعور اجتماعى و روحيه فداکارى باشند، تا در نخستين مرحله موعود گروه هاى اوليه پيروان حضرت مهدى (عج) را تشکيل دهند. زيرا آنان افراد با اخلاص درجه يک که شرط سوم با وجود آنها محقق مى شد، گروه پيشرو جبهه جنگ جهانى هستند؛ ولى چنانچه بخواهند آن نقشه عدالت جهانى را پياده کنند، مى بايست جمعيت بيشترى داشته باشند تا در آغاز، زمينه اى براى پذيرش آن برنامه باشند و از جامعه آنان شروع شود.
لازم به ذکر است که شرايط چهارگانه فوق، مربوط به پياده کردن عدالت خالص در روز موعود است، ولى چنانچه نسبت به شرايط ظهور بسنجيم، يکى از آنها که وجود رهبر باشد کم مى شود وسه شرط ديگر باقى مى ماند، زيرا معنى ظهور آن است که فرد آماده قيام در آن روز، وجود دارد که مى خواهد ظاهر شود و با گفتن اين کلمه شرط دوم را ضمنى پذيرفته ايم و خواه ناخواه سه شرط بيشتر باقى نمى ماند.
و اما اينکه، شرايط ظهور چه تفاوتهايى با علايم ظهور دارند؟ بايد گفت که اولين تفاوت در اين است که وابستگى ظهور به شرايط، يک نوع وابستگى واقعى است، ولى وابستگى به نشانه ها و علايم وابستگى از جهت کشف و اعلام است، نه به عنوان يک امر واقعى و ارتباط حقيقى.
تفاوت دوم اين است که علايم ظهور، عبارت از چندين رويداد و حادثه است که گاهى نيز به ظهور پراکنده پديد آمده و تنها ارتباط واقعى در بين آنها و ظهور، تحقق همه آنها پيش از ظهور مى باشد. اما شرايط ظهور به اعتبار برنامه ريزى طولانى الهى، با ظهور رابطه واقعى داشته و سبب پيدايش آن مى باشد.
تفاوت سوم اينکه، نشانه ها لزومى ندارد حتما در يک زمان به يکديگر واقع شوند بلکه يک نشانه در يک زمان پديد مى آيد و پايان مى پذيرد. البته گاهى هم به طور تصادفى در يک زمان چندين نشانه با هم پديد مى آيند. اما شرايط بايد با يکديگر مرتبط باشند و در آخر کار موجب ظهور شوند، و به تدريج ايجاد شده و آنچه که وجود مى يابد استمرار داشته و از بين نرود.
تفاوت چهارم اينکه، تمامى علامات، پيش از ظهور پديد آمده و از بين مى رود؛ ليکن شرايط به طور کامل به وجود نمى آيند مگر نزديک ظهور و يا به هنگام وقوع آن و ممکن نيست که از بين بروند.
تفاوت پنجم اينکه، علايم ظهور را مى توان شناسايى کرد، و مى توانيم بفهميم که کدام يک از آنها تاکنون موجود شده، و کداميک هنوز موجود نگشته است. اما به شرايط نمى توان کاملا و در يک زمان پيش از ظهور، دست يافت، و يا آنها را حاصل کرد. زيرا برخى از آن شرايط، وجود تعداد کافى از افراد آزموده و با اخلاص، در سطح جهان بوده، و بررسى درست و شناسايى آنها براى اشخاص عادى امکان پذير نيست.
? براى آگاهى بيشتر به کتاب (تاريخ غيبت کبرى) تأليف سيد محمد صدر، ص 489 به بعد مراجعه شود.
? الهی آن شب که همه قرآن به سر می کنند ما را توفیق بده قرآن را به دل کنیم.
آخرین نظرات