انعكاس ملكوت در نفس اولياء الله
مرحوم شيخ عبدالنبي نوري در تهران مدرس، مجتهد، عابد و زاهد بود. يكي از شاگردانش كه حدود هشتاد سالش بود و الان از دنيا رفته است براي خود من نقل كرد كه يك روز شيخ سر درس فرمود: من در شانزده سالگي در اين مدرسه مروي طلبه بودم و وضع اقتصاديم هم خيلي بد بود. از محل نور مازندران يك قافله به تهران آمد كه به مشهد برود. من به آنها گفتم تا به حال مشهد نرفتهام مرا هم با خودتان ببريد. نزديكيهاي سبزوار من حساب كردم كه پنج ريال در اين سفر كم دارم. آن وقتها با يك تومان به مشهد ميرفتند و برميگشتند. وارد شهر سبزوار كه شديم فهميدههاي قافله گفتند كه خوب است به ديدن حاج ملاهادي سبزواري برويم. من هم دو تا درد داشتم؛ يكي پنج ريال كم داشتم و ديگر اين كه دنبال علم جفر و كيميا بودم و آن را پيدا نميكردم. به ديدن حاجي رفتيم و همه كه خداحافظي كردند و از اتاق بيرون رفتند، حاجي مرا نگه داشت. پنج ريال به من داد و گفت اين كمبود خرجي سفرت، و بعد نيز به من گفت: دنبال علم جفر و كيميا نباش، علم نزد امام صادق (ع) است و وقت خودت را براي اين كارها تلف نكن!
پس كار سوم اوليا اين بوده كه با انجام عاليترين اعمال، خود را تصفيه ميكردهاند و ملكوت در نفس آنها منعكس ميشده و ظاهر و باطن براي آنها يكي ميشده است.
آخرین نظرات