✅بسم رب الشهدا✅ دو درس اخلاق از شهید محمدجواد یاقوت- گوشی موبایل می گفت باید طوری باشه که اگر امام زمان «عج» گوشی موبایلمون رو دید « خجالت نکشیم » ۲-بوسه بر دستان مادر هر چه به زمان شهادتش نزدیک تر می شد ، چهره اش نورانی تر می شد . روزهای آخر بود ؛ گفت : مامان می خوام دستاتونو ببوسم . گفتم نه ! گفت : اگه نذارین پاهاتونو می بوسم . این را که گفت ، رضایت دادم دست هام رو ببوسه . گر خواهی نشوی رسوا همرنگ شهیدان شو
بشر بن غالب اسدی نقل میکند: که روزی خدمت امام حسین علیه السلام رسیدم و آن حضرت درباره ی ارزش و ثواب خواندن قرآن فرمود: «کسی که یک آیه از قرآن را ایستاده بخواند، برای هر حرفی صد پاداش نیکو برای او نوشته میشود. اگر در غیر نماز بخواند، خداوند به هر حرفی، ده پاداش نیکو به او عطا میکند. پس اگر قرآن را بشنود، به هر حرفی یک پاداش نیکو به او عطا میکند و اگر کسی تمام قرآن را در شب بخواند، فرشتگان بر او تا صبح درود میفرستند و اگر در روز ختم کند، فرشته های نگهبان تا شب بر او درود میفرستند و دعای او برآورده است و به اندازه ی آن چه میان آسمان و زمین است، به او پاداش داده میشود».
پرسیدم:
پرهیز از نادانی
اهمیت و ضرورت خردورزی:
1. لزوم دوری از اندیشههای نادرست: عن علی بن الحسین علیهما السلام: قال: «عَجِبتُ لِمَن یتَفَکَّرُ فی مَأکولِهِ کَیفَ لایتََفَکَّرُ فی مَعقولِهِ فَیجَنِّبُ بَطنَهُ مَا یؤْذیهِ وَیودِعُ صَدرَهُ ما یریدُ؛ (17) در شگفتم از کسی که در آنچه میخورد، میاندیشد اما دراندیشههای خود دقت نمیکند. شکمش را از غذای ناسالم دور میکند، اما اندیشهاش را در برابر آنچه میخواهد رها میکند.»
2. خردمندی، راهنمای به سوی نیکیها: عن الامام زین العابدین علیه السلام، قال: «اَلْعَقْلُ دَلیلُ الخَیرِ وَالهَوی مَرکَبُ المَعاصِی وَالفِقْهُ وِعاءُ العَمَلِ وَالدُّنیا سُوقُ الآخِرَة؛ (18) عقل [مداری و خردمندی] راهنما به سوی نیکیها است و هوای نفس مرکب گناهان، و فهم، ظرف عمل و دنیا، بازار آخرت است.»
آثار خردورزی:
1. نیک حالی: عن الصادق علیه السلام أنَّهُ قَالَ: قالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله: «إذا عَلِمْتُمْ مِنْ رَجُلٍ حَسُنَ حالُهُ فَانْظُروا فی حُسْنِ عَقلِهِ فَإنَّما یجْزَی الرَّجُلُ بِعَقْلِهِ؛ (19) هرگاه از نیک حالی مردی مطلع شدید در نیکویی خردش نظر کنید، چه اینکه مرد به سبب خردش پاداش میگیرد.»
2. تصدیق نکردن هر سخنی: عن الصادق علیه السلام أنَّهُ قالَ: «إذا أرَدتَ أنْ تَختَبِرَ عَقلَ الرَّجُلِ فِی المَجلِسِ الواحِدِ فَحَدِّثْهُ فی خِلالِ حَدیثِکَ بِما لاتَکُونُ فَإنْ أنکَرَهُ فَهُوَ عاقِلٌ وَإنْ صَدَّقَهُ فَهُوَ أحمَقٌ؛ (20) هرگاه خواستی در یک مجلس، مردی را در خردمندیاش بیازمایی، در بین گفتگویت با او، از چیزی که نباید بشود، خبر ده (مطلب غیر منتظرهای بگو). پس اگر آن را انکار کرد، عاقل است و اگر آن را تصدیق نمود، احمق است.»
شيخ مفيد (ره )
(شريف ابويعلي جعفري ) درباره شيخ مفيد رحمه الله عليه گفته است :
او مقدار كمي از شب را مي خوابيد، آنگاه بر مي خاست و نماز مي گزارد، يا كتاب مي خواند، يا درس مي گفت ، يا قرآن تلاوت مي كرد.(119)
رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
بر شما باد به نماز شب ، كه آن روش صالحانِ پيش از شما و وسيله نزديك شدن به خداوند و مانع گناهان (آينده ) و كفاره گناهان (گذشته ) و دور كننده دردها از بدن مي باشد.(120)
در حالات امام خميني رحمه الله عليه
يكي از پزشكان مي گويد:
در ايّامي كه امام خميني رحمه الله عليه در بيمارستان تحت معالجه و عمل جرّاحي بودند، لوله تنفّس در تراشه ايشان بود، (وقتي اين لوله در مجراي تنفسي قرار مي گيرد، شخص نمي تواند صحبت كند)، امّا امام با اينكه لوله به مجراي تنفسي ايشان وصل بود، نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتّي نماز شب خود را ترك نكردند.(121)
در بين راه مشغول خواندن نمازهاي نافله …
يكي از شاگردان علاّمه طباطبائي رحمه الله عليه درباره او مي گويد:
علاّمه اهل ذكر و دعا و مناجات بود، در بين راه كه او را ديدم غالباً ذكر خدا بر لب داشت .
به نوافل مقيّد بود و گاهي ديده مي شد كه در بين راه مشغول خواندن نمازهاي نافله است .
شبهاي ماه رمضان تا صبح بيدار بود، مقداري مطالعه مي كرد و بقيّه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و اذكار مشغول بود.(122)
تا حالا نشده من از نماز شب ايشان بيدار شوم
در خاطرات مربوط به امام خميني رحمه الله عليه مي خوانيم : خويشاوندان ايشان مي گفتند:
از پانزده سالگيِ ايشان كه ما در خمين بوديم ، آقا يك چراغ موشي (123) كوچك مي گرفتند و مي رفتند به يك قسمت ديگر كه هيچ كس بيدار نشود و نماز شب مي خواندند.
همسر امام رحمه الله عليه مي گويند:
(تا حالا نشده كه من از نماز شب ايشان بيدار شوم ). چون چراغ را مطلقاً روشن نمي كردند.
نه چراغ اتاق را روشن مي كردند، نه چراغ راهرو را و نه حتي چراغ دستشويي را [او از يك چراغ قوه كوچك كه تنها جلوي پايشان را روشن مي كرد، استفاده مي كردند.(124)] و براي اين كه كسي بيدار نشود، هنگام وضوي نماز شب ، يك ابر زير شير مي گذاشتند كه آب چكّه نكند و صداي آن ، كسي را بيدار نكند.(125)
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:
زمستان براي مؤمن فصل خوبي است ، زيرا روزهاي كوتاهش را روزه مي گيرد و شبهاي طولاني اش را براي نماز (شب ) بر مي خيزد.(126)
عارفان ، سرمه بيداريِ شب بر چشمانشان كشيده اند
خداي متعال به حضرت داوود عليه السلام فرمود:
اي داوود! مردان با تقوا شبهايشان را نخوابند مگر آنكه نمازشان را براي من بگذارند. و روزهايشان را به پايان نبرند مگر آنكه پيوسته مرا ياد كنند. اي داوود! همانا عارفان ، سرمه بيداريِ شب بر چشمانشان كشيده اند و شب را در حال قيام اند و از اين رهگذر، رضاي مرا مي طلبند.(127)
آيا نبايد بنده شكرگزار خدا باشم (عطاء بن ابي رياح ) مي گويد: روزي نزد عايشه رفتم ، از او پرسيدم : شگفت انگيزترين كاري كه در عمرت از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله ديدي چه بود؟ گفت : كار پيامبر همه اش شگفت انگيز بود، ولي از همه عجيب تر اين كه : شبي از شبها كه پيامبر به استراحت پرداخته بود، هنوز آرام نگرفته بود كه از جا برخواست و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آن قدر در حال نماز اشك ريخت كه جلوي لباسش از اشك چشمش تر شد، سپس سر به سجده نهاد و چندان گريست كه زمين از اشك چشمش تر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گريان بود. هنگامي كه (بلال ) او را به نماز صبح خواند، پيامبر را گريان ديد. عرض كرد: چرا چنين گريانيد؟ شما مشمول لطف خداييد؟ فرمود: آيا نبايد بنده شكرگزار خدا باشم ؟(96)
آخرین نظرات