متن شایعه “ دعاي آخرماه صفر:’ سبحان الله يافارج الهمّ وياكاشف الغم فرّج همي ويسرّ أمري وأرحم ضعفي وقلة حيلتي وأرزقني من حيث لاأحتسب يارب عالمين . حضرت محمد(ص) فرمودند:هركس مردم راازاين دعاباخبركند، گرفتاريش گشايش ميابد. پیامبر فرمود هر کس پایان ماه صفر را خبر دهد بهشت بر او واجب میشود ” در پاسخ به شایعه “هرکس پایان صفر را خبر دهد بهشت بر او واجب میشود !!” : 1⃣ عبارت “سبحان الله یا فارج…” دعایی با سند مشخص نیست! ادعا در مورد انتشار آن و رفع گرفتاری منتشر کننده از طرف پیامبر(ص) نیز کذب و فاقد اعتبار است! http://yon.ir/doaaa 2⃣ روایت “هر کس پایان ماه صفر را خبر دهد، بهشت بر او واجب میشود” در هیچ منبع روایی معتبر و قابل اعتنایی نیامده است. 3⃣ تنها در کتاب «عجائبالمخلوقات و غرائبالموجودات و آثارالبلاد و اخبارالعباد» به آن اشاره شده که بدون سند رجالی است و کتاب نیز در اعتبار اسنادی دچار شبهه و تردیدهای جدی است که بزرگان نیز این روایت را مجعول، دور از عقل، و بدون ماخذ معتبر دانسته اند. 4⃣ روایتی با مضمون مشابه در منابع معتبر و با سند معتبر موجود است که هدف آن تضمین یا بشارت بر بهشت در مقابل خبر خروج از ماه نیست، بلکه نشانهای برای معرفی شخصیت صحابی ارجمند پیامبر(ص)، ابوذر غفاری است خلاصه آن چنین است: 5⃣ روزی پیامبر(ص) به جمعی فرمودند: اولین کسی که بر شما وارد شود، اهل بهشت است. برخی بیرون رفتند تا در بازگشت اولین نفر و بهشتی باشند! پیامبر(ص) به جماعت باقیمانده: به زودی جماعتی بر شما وارد میشوند که بر یکدیگر پیشی میگیرند، آنکه بشارت اتمام ماه آذار (ماه رومی معادل صفر) را دهد، اهل بهشت است. در افرادی که وارد شدند، ابوذر هم بود. 6⃣ پیامبر(ص): در چه ماهی از ماههای رومی هستیم؟ ابوذر: یا رسولالله! ماه آذار خارج شده است. پیامبر(ص): تو از اهل بهشتی و بعد از من، تو را به جرم محبّت به اهلبیتم، از حرم من طرد میکنند و از آن پس تنها زندگی کرده و غریب و تنها خواهی مرد و جماعتی به واسطه تو سعادتمند خواهند شد. 7⃣ چنانچه از پایان روایت مشخص است ایستادگی بر مودّت اهلبیت پیامبر(ص) عامل بهشتی بودن ابوذر است، نه خبردادن پایان یک ماه و این تنها یک نشانه بود. http://yon.ir/abuzar 8⃣ دروغ از گناهان کبیره و دروغ بستن بر خدا و پیامبر(ص)، از بدترین گناهان کبیره است. پیامهای طراحان این مطالب با دشمنی با خدا و پیامبرش ساخته می شود که لازم است همه ما با عدم انتشارشان، مانع موفقیت آنها در نشر خرافات و تحریف واقعیتها شویم. http://yon.ir/dorug
نعناع
از کتاب تغذیه استاد کردافشاری
مزاج :گرم وخشک
مصلح:کرفس است.
خواص ؛قوی تر از پونه بوده، گرم کننده مفرح، تقویت کننده قلب، رقیق کننده خون غلیظ و حل کننده مواد بلغمی و سوداوی می باشد.آشامیدن عصاره نعنا ,در نضج و دفع رطوبت های ریه و مجاری تنفسی مفید و جوشانده آن همرا ه با پرسیاوشان برای تقویت معده، از بین بردن بادهای معده و آروغ، کولیت و دفع اقسام کرم شکم ,مفید است .
خوردن آب آن با انار ترش ,بر طرف کننده سکسکه ، تهوع، استفراغ و اشتها آور می باشد.
مطلب فوق کاری از مجموعه احیای طب اسلامی سنتی و موسسه پرتو سبز هستی با نظارت استاد طالقانی میباشد.
چیزی که مهم است، نسل جوان ماست؛ طوري كه مقام معظم رهبری میفرمایند: سه چیز را برای نسل جوان ما خواستهاند. همهتان هم همهجا دیدهاید. در اصل ایشان 1- ورزش، 2- تعلیم و تربیت 3- تهذیب را بعنوان سه اصلی که خودشان انجام میدهند، برای همه ما خواستهاند که ما هم إنشاءالله انجام بدهیم. *یک روز آقا بیشتر نماز میخواند، یک روز بیشتر قرآن میخواند … *اگر یک روز کاری ایشان را تعریف کنم، هر سه مورد را که ایشان برای ما جوانان گفتهاند، در آن میبینیم. ایشان حدود یک تا یکونیم ساعت پیش از نماز صبح بیدارند که تهجد و عبادت شخصی ایشان است. روزهایش هم با هم فرق میکند، شبیه به هم نیست. ایام هفته فرق میکند. یک روز آقا بیشتر نماز میخوانند، یک روز بیشتر قرآن میخوانند، یک روز بیشتر دعا میخوانند، یک روز بیشتر ذکر میگویند … *بعدش نماز صبح را میخوانند، ایشان نماز صبح را به جماعت میخوانند و کمترین جماعتشان، آن شخصی است که همراه ایشان است و بیشترینشان هم هر کسی که توی آن ساختمان است، میآید. ایشان توی دفتر کارشان نماز میخوانند و همة کسانی که صبح در محل کار هستند ـ اعم از پاسدارها و دفتریهایی که آنجا هستند ـ نمازشان را با آقا میخوانند. *ایشان هفتهای سه روز را کوهنوردی میکنند *بعد از نماز صبح، ایشان هفتهای سه روز را کوهنوردی میکنند و حداقل بین چهلوپنج تا شصت دقیقه به سمت بالا حرکت میکنند. این مسیر را حدود نیم ساعت تا چهلوپنج دقیقه برمیگردند. *بعضی از مواقع کوههایی دورتر هستند و برای اینكه به وضعیت کار ایشان لطمه نزند، آقا آن ساعت که باید تهجد و نماز و عبادت شخصی خودشان باشد را میآیند بیرون و در طول مسیر عبادتشان را انجام میدهند. پای کوه که میرسیم، نماز را آنجا میخوانیم. هنوز تاریک است و کسی بیدار نیست. یک ساعتی که بالا میرویم، هنوز آفتاب نزده است. *عمامه آقا در كوه، عمامه همیشگیشان نیست *وقتی ایشان برمیگردد پایین، آدمهایی که نگاه میکنند تعجب میکنند، اهل کوه تازه کوهنوردها را میگویم، کوهنوردی که میخواهد برود بالای کوه، آفتاب زده تازه حرکت میکند، میبیند مقام معظم رهبری دارد میآید پایین. با خود میگویند: ایشان کی رفته بالا که الآن دارد میآید پایین؟ *آقا توی کوه عمامه سرش است، عمامه همیشگیاش نیست؛ عمامهای باریکتر و کوچکتر است. *بعضی مواقع هم بعضی جاها ایشان لباس شخصی میپوشند؛ همیشه با آن لباس نیست. شما عکسهای آقا را در کرمان دیدهاید دیگر. در زلزلة کرمان، رئیس جمهورمان چند بار رفت؟ رهبرمان چند بار؟ رهبر نظام سه بار در زلزلة کرمان به مردم کرمان سر زد. در زلزلهای که در بم آمده بود، برای جنازهها، حتی خود آقا نماز خواند. *آقا اهل این نیستند که وسط کار، کار را نصفه بگذارند *آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین میآیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش میکنند. اصلاً اهل این نیست که وسط کار، کار را نصفه بگذارد. هر کاری ایشان انجام بدهد کاملِ کامل است. اصول آن کار را دقیقِ دقیق بلد است. *پس از ورزششان توی دفتر کار تشریف میآورند. از اول صبح، بعضی مواقع ساعت هفت میرسیم سر کار، بعضی موقعها هفتونیم میرسیم، بستگی دارد به آن کوه و آن مسیر. *از نظر امنیتی ما نمیتوانیم از یک کوه استفاده کنیم؛ دشمن هم اینقدر میفهمد که به ما ضربه بزند. هرجا که کوه و بلندیای هست و توی تهران است، آقا استفاده میکند؛ از بیبی شهربانو شهرری گرفته تا تمامی نقاط کوههای سمت شمال تهران؛ توی ولنجک، کوه دربند و هر کوهی، اختصاصی نیست که ما یک کوه خاصی را برویم؛ بله دو سه جای اختصاصی هم داریم، آنجاها هم میرویم. *اذان که بگويند، وسط سخنرانی هم که باشند، قطع میکنند و میگویند اول نماز را بخوانیم *حفاظت از ایشان در عین حالی که خیلی سخت است، بچهها این کار را انجام میدهند برای رضایت ایشان و رضایت مردم از ما. از ساعت هفت، هفتونیم، ایشان در محل کار حاضر میشوند. اگر ملاقات خاصی نداشته باشند میروند منزل و صبحانه را در منزل با خانواده میخورند و بعد از صبحانه میآیند دفتر، کارشان انجام میشود. *اگر ملاقات داشته باشند، ملاقات با صبحانه شروع میشود. وقتی هفت صبح با آقا ملاقات هست، صبحانهشان را هم با آقا میخورند. بعد از خوردن صبحانه و کار اداری، تا نماز ظهر، آقا توی دفتر است. اذان که گفته بشود، هر کاری که وجود داشته باشد، وسط سخنرانی هم که باشد، آقا قطع میکنند، میگویند نماز را بخوانیم بعد بیاییم؛ نماز اول وقت. *بعد از نماز، ادامة کار. اگر جلسات ادامه داشته باشد، نهار را آقا با آن افراد جلسه، توی دفتر میل میکنند. اگر توی دفتر، ملاقاتی نبود، بین ساعت نماز تا یکی دو ساعت بعد از نماز، چون فاصله بین منزل آقا و دفتر به اندازة ده، بیست قدم است، در منزل غذایشان را میخورند، استراحتشان را میکنند، مجدد اولین برنامهای که دارند ساعت سه بعد از ظهر، چهار بعدازظهر است. ایشان میآیند در داخل دفتر هستند و مواقعی که بعدازظهر جلسه خاصی نباشد، ایشان توی کتابخانه شخصیشان به مطالعه میپردازند. *هر زمانی که آقا را ببینید، یا ذکر میگویند یا قرآن میخوانند *هر زمانی که شما ایشان را ببینید، یا ذکر میگوید یا قرآن میخواند. غیرممکن است لحظهای ایشان غافل باشد. من ندیدم. بهطور نمونه میگویم. توی تلویزیون نگاه کنید، هر عزیزی مداحی میکند، دقت کنید آقا دستشان کنار لبشان است؛ بهخاطر اینکه اگر لبشان تکان خورد پیدا نباشد. *آقا در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندند *این نیست که توی هیئت رفتیم، ذکر بیخیال. دربارة قرآن خواندن، ایشان به ما توصیه میکردند و میگفتند: «بچهها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندم. یعنی روزی ده جزء. الآن دیگر اصلاً حوصلهاش نیست، پیر شدهام، از نظر سنوسال، وضعیت، شغل، گرفتاریهای کاری، این همه مسائل واقعاً نمیتوانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن دور شدم. نُه روز، ده روز طول میکشد من یک دور قرآن را بخوانم.» *الآن که دور شده، روزی سه جزء قرآن میخوانند. ما اگر توی ماه مبارک رمضان خدا عنایت کند یک بار قرآن بخوانیم، فکر میکنیم اعجاز کردهایم؛ کلی خدا را مؤاخذه میکنیم که ما آخر یک دور قرآن را خواندیم هیچ چیز نشده، هیچ اتفاقی نیافتاد. قرآن خواندن را ما نیاز داریم، خدا لازم ندارد. ما نیاز داریم. *تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که یکي بهتنهايي خطرناک است *اگر میخواهیم به دستور آقا عمل کنیم و به ولیمان نزدیک شویم، دستورات همین است که عرض کردم. تحصیل، تهذیب، ورزش بعدش هم قرآن. تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که انسان را به همه جا میرساند. یک دانهاش باشد، خطرناک است. *فقط تهذیب میشود شیخ علی تهرانی. فقط تحصیل میشویم سعید حجاریان، اکبر گنجی، آقای مهاجرانی. حالا اینها کجا هستند؟ مهاجرانی در کشور ما شانزده سال بالای قدرت بوده، امروز پناهنده انگلستان است، اکبر گنجی مسئول اطلاعات داخلی سپاه تهران بود، امروز پناهنده آمریکاست؛ اگر یکیاش را هم گرفتیم باز هم خلاف کردهایم، خطا کردهایم. دو تا با هم، تحصیل و تهذیب با هم است. *اگر میخواهیم مقام رهبری را بشناسیم تدبیر کنیم در شناخت ایشان همه چیز بهمان داده میشود. تدبیر کنیم در شناخت امام (ره) همه چیز بهمان میدهند.
يا اَبَا الْحَسَنِ يا عَلِيَّ بْنَ مُوسي اَيهَا الرِّضا يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ يا حُجَّةَ اللهِ عَلي خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَي اللهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللهِاِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ.
آمدم اي شاه پناهم بده
خط اماني زگناهم بده
اي حرمت ملجاء درماندگان
دور مران از درُ راهم بده
در شب اول كه بقبرم نهند
نور بدان شام سياهم بده
اي كه عطا بخش همه عالمي
جمله حاجات مرا هم بده (23)
(آقا امام رضا عليه السلام ) فرمود: اباصلت من توي مجلس مامون مي روم ، اگر ديدي بيرون آمدم عبا بر سر كشيدم ، ديگه با من حرف نزن ، اباصلت ميگه : آقا رفت توي مجلس مامون طولي نكشيد بيرون آمد، ديدم حالش منقلب است ، عبايش راروي سرش انداخته …
داخل خانه شد، صدا زد: اباصلت در خانه را ببند… در اتاق را ببند… فرشها را جمع كن … مي خواهم غريبانه جان بدم، اباصلت ميگه: درِ خانه را بستم ، درِ اتاقُ بستم گاهي مي آمدم ، توي اطاق نگاه ميكردم، مي ديدم آقا مثل شخص مار گزيده به خودش مي پيچد، هي بلند ميشه ، هي ميشينه، يك وقت ديدم آقا بي اختيار به زمين افتاد.
آمدم توي صحن خانه - ناراحت بودم ، يك وقت ديدم يك آقازاده اي 7 - 8 ساله اي آن گوشه حياط پيداش شد، دويدم جلو، آقاجان من كه در را بسته بودم ، شما از كجا آمديد؟! صدا زد: اباصلت بابام كجاست ؟ آن قادري كه مرا از مدينه به يك چشم بهم زدن به طوس رسانده قدرت داره كه از در بسته هم مرا وارد خانه كند، آمد طرف حجره آقا، من دنبال سر آقازاده آمدم : رفتم ببينم اين پدر و پسر وقت ملاقات چه مي كنند.
ميگه : يك وقت تا وارد حجره شد، ديدم امام رضا عليه السلام بلند شد بچه اش جواد را بغل كرد ميوه دلش، پاره تنش را دو سال نديده ، مي گه : آمدم سر به ديوار گذاشتم داخل خانه زار زار گريه مي كردم، طولي نكشيد يك وقت ديدم آقازاده آمد، اما حالش پريشان است . گفتم : آقاجان چرا ناراحتي ؟!
صدا زد: اباصلت بابام از دنيا رفت .(24)
(نوحه و سينه زني )
اسلام اي شهيد خراسان
اي پناه دل بي پناهان
اي گل پرپر باغ حيدر
پاره قلب موسي بن جعفر
اي رضا جان ، اي رضا جان ، اي رضا جان
تو جگر گوشه مرتضايي
تو علي بن موسي الرضايي
جان زهرا و جان جوادت
وقت مردن ز ما كن عيادت
اي رضا جان ، اي رضا جان ، اي رضا جان
مصطفي را تو نور دو عيني
حافظ خون سرخ حسيني
يك نظر كن بر اين قلب خسته
جان زهراي پهلو شكسته
اي رضا جان ، اي رضا جان ، اي رضا جان ،(25)
لزوم ترك گناه يكي از مسائل مهم كه در كلمات حضرت حق در همه كتب آسماني و بهخصوص در قرآن كريم منعكس است و گفتار انسانهاي پاك، يعني صد و بيست و چهار هزار پيامبر و گفتار دوازده امام كه در طول نزديك به سيصد سال بين مردم زندگي كردهاند در باره آن صادر شده است، مسأله مخالفت با گناه است. و فرقي هم نميكند كه گناه و معصيت مربوط به چه ناحيهاي باشد؛ در ناحيه اخلاق باشد، يا در ناحيه عمل يا در ناحيه اعتقاد. معناي گناه و معصيت هم روشن است. گناه يعني حركتِ مخالف با خواستههاي وجود مقدس حضرت حق. ضرر گناه هم معلوم است كه در دنيا به هم زنندۀ نظام زندگي خانواده و جامعه و فرد است و در آخرت هم مورث عذاب دردناك الهي است. با هيچ گناهي هم پروردگار عالم، انبيا، ائمه، شهدا و اوليا و هر انساني كه براي دين خدا زجر كشيده موافق نبوده است و هيچ گناهي را هيچ كدام از آنها دوست نداشتهاند. آنان از هر گناهي اعم از صغيره، كبيره، جدي و شوخي متنفر بودهاند.
آخرین نظرات