يكي از مهمترين نكاتي كه بايد هنگام نصيحت كردن دقت شود ؛ موقعيت شناسي است
خداوند مي فرمايد : إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنيه [بقره 133]
هنگامي كه لحظه مرگ يعقوب رسيد ، به فرزندانش گفت: …
يعني حضرت يعقوب از اين موقعيت حساس ، براي نصيحت كردن استفاده كرد
و يا سليمان ، هدهد را كه زيباست ، براي بلقيس فرستاد؛ نه حيواناتي مثل كلاغ
و يا جعفر طيار در حضور نجاشي مسيحى ؛ شروع كرد سوره مريم را خواند كه از مريم تعريف مىكند، نجاشى شروع كرد زار زار گريه كردن ؛ حال اگر مي گفت: «بِسْمِ الله قَاصِم الجَبَّارِين»، «تَبَّتْ يَدا أَبى لَهَبٍ وَ تَبَّ» بريده باد دست ابولهب ؛ نجاشي چه مي گفت؟!
مىگفت :عجب كسى آمده پيامبر شده است اين به عموى خودش رحم نمىكند خيلى آدم خشنى است. اصلا اين دين به درد نمىخورد.
كلام بيجا كار دست انسان مي دهد ؛ كلام بيجا كه هيچ ، سرفه بيجا هم همه چيز را به هم مي زند
لطيفه:
شخصي كم سوادي هميشه به مردم مي گفت : من قاري قرآنم .
روزي در مسجدي مردم از او خواستند ،قرآن بخواند . و او به ناچار قبول كرد .
خواست سورهی مبارکهی «ق» را بخواند كه از قضا شخصي، سرفه اش گرفت شروع كرد به سرفه كردن. قاري به خیال آنکه غلط گفته، گفت: «قوف!». آن شخص باز سرفه کرد، گفت: «قیف!». باز سرفه کرد،
گفت: سرفه و مرگ! یا قاف است یا قوف یا قیف!
آخرین نظرات