«دل امیرالمؤمنین پُر از درد بود. امیرالمؤمنین در دعای معروف کمیل - که انشاء آن حضرت است - خطاب به پروردگار عالم مطالبی را عرض میکند: «الهی و سیّدی و مولای و مالک رقّی». از جمله، این خطاب به گوش و ذهن من، بسیار حسّاس کننده آمد: «یا من الیه شکوت احوالی»؛ ای کسی که من شکایتهای خود را به او میکنم. او به خدا شکایت میکرد؛ دل آن حضرت پُر از درد بود. نگرانی امیرالمؤمنین، هم وضعیت جامعه و مردم بود؛ هم وضعیت مسیر دین و جهتگیری دینی در نظام اسلامىِ تازهپای آن روز بود و هم احساس مسؤولیت سنگین خودِ او. البته امیرالمؤمنین یک هزارم از این مسؤولیت را نیز کم نگذاشت…
آن شب [شب نوزدهم ماه رمضان] در خانه امّکلثوم، آن بزرگوار افطار را به همان کیفیّتی که شنیدهاید، صرف کرد. افطارِ با نان و نمک - یعنی در واقع نان خالی - شیر را از سر سفره برداشت و با نان خالی، آن شب افطار کرد. شب را تا صبح به عبادت گذرانید…
انسان ۲۵۰ ساله | شاخصسازی امیرالمؤمنین برای حکومت اسلامی
امیرالمؤمنین شاخص حکومت در یک جامعهی پیشرفته، وسیع، متمدن و ثروتمند را معین کرد. امیرالمؤمنین با رفتار خود خواست اثبات کند که در وضعیت [جامعه پس از پیامبر] هم میشود اصول را زنده کرد. این، کار بزرگ امیرالمؤمنین است. میخواهد به دنیا نشان دهد که اصول اسلامی در همهی شرایط قابل پیاده شدن است.
امام خامنه ای ۱۳۸۳/۰۸/۱۵
گفتاری از حجتالاسلام حسینی قمی درباره اهمیت افطاری ساده
ثوابی که از روزهداری بالاتر است
همهی ما دربارهی اصل ماه رمضان و روزهی آن مفصل شنیدهایم، این روزها هم شاید بسیار بیشتر بشنویم. در روایتی آمده است که «من صام یوم تصوعاً فلو یعطی منع الارض ذهبا لم یستعد ثوابه»؛ یعنی کسی که یک روز را با میل و رغبت روزه بگیرد، خداوند اگر همهی زمین را بهعنوان پاداش، پر از طلا کند و به او بدهد، هنوز ثواب او را بهطور کامل تا روز قیامت نداده است. یعنی دنیا اصلاً ظرف پاداش روزهدار نیست و باید در قیامت پاداش او داده شود. این پاداش یک روز روزهدار است. ما نظیر این روایت فراوان داریم که همه شنیدهاند یا خواندهاند. پیامبر در حدیثی قدسی فرمودهاند: «الصوم لی و أنا اجزی به»؛ یعنی روزه برای من [خداوند] است و من خودم پاداش روزهدار هستم.
از سلامتی تا ترور؛ از ترور تا جانبازی
دستگیر یاران
کاوه را از خط مقدم به عقب آورده بودند. فرمانده جنگ است و همشهری او. آمده است که عیادتش کند آقای رییس جمهور وقت: «من دیدم دستش متورّم است. بنده نسبت به این کسانی که دستهایشان آسیب دیده یک حساسیتی دارم، فوری میپرسم دستت درد میکند. پرسیدم دستت درد میکند؟…»
حساسیتش برای این است که یک روز، وقتی که داشت از «جایگاه زنان در اسلام» میگفت در مسجد ابوذر تهران، چاشنی انفجاری ضبط پیش رویش عمل کرد و از آنجایی که ایستاده بود، از آن منبر تبیین، تا جایی که میگوید بین زمین و آسمان معلق بود، لحظهای و تکانی بیشتر زمان نگرفت؛ نزدیک بود با تن آشفته آسمانی شود: «احساس کردم که مرگ در مقابل من است.»
آخرین نظرات