مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه
در مورد مسأله ى وحدت حوزه و دانشگاه من تصور خودم اين است كه آن مقدارى كه راجع به اين قضيه
حرف زده شده يا بگوئيم شعار داده شد، در عمل، كار چشمگيرى، كار نمايان و مشت پركنى ]نق ص[.
دانشگاهها، اين چيزها را نم ىتوانيم ما جزو مظاهر وحدت حوزه و دانشگاه بدانيم. اينها چيزها ىي است
كه لازمه ى كي تحوّل با اين عظمت و با اين محتوا در جامعه ى ماست. اگر شعار وحدت حوزه و دانشگاه
هم سر داده نشده بود اين مقدار اختلاف و آميختگى بوجود م ىآمد. آن چيزى كه در زير اين عنوان عظيم
و پرمغز و پرمحتوا م ىتواند وجود داشته باشد آن چيه؟ و در راه آن چه قدمها ىي برداشته شده و چه هدفى
از وحدت حوزه و دانشگاه مورد نظر و مورد توجه م ىتواند باشد؟ اينها كي مسائلى است كه به نظر من
خوب است كه در اين جلساتى كه اي نجا هست روى اينها بحث بشود. بنده سال گذشته هم در همين
جلسه كه البته اين جا تش يكل نشده بود، يعنى جلسه اى به مناسبت وحدت حوزه و دانشگاه كه همين
ايام بود، شركت كردم، و خواهش كردم از برادران مسؤول و دست اندركار كه يك كميته ى ويژه اى تش يكل
بدهند براى پ ىگيرى از روشهاى وحدت حوزه و دانشگاه. كي عده ى مخصوصى بنشينند اصلاً مشخص
كنند كه راه وحدت حوزه و دانشگاه چيه و روى آن كار بشود، من نم ىدانم آن كميته تش يكل شد يا نشد. و
كارى كردند يا نه، و اگر شد آن كار چيه؟ لكن جا دارد و مناسب است كه اين مسأله به صورت كي سؤال
مطرح باشد توى اين بزرگداشت و ]نامفهو م[ گردهمائى به عنوان بزرگداشت اين روز و اين شخصيت
و برادران و خواهرانى كه در اين زمينه ايده اى دارند، نظرى دارند، و اساتيدى كه كي راهى را پيشنهاد
م كىنند و كسانى كه فكرى در اين باره كردند، اين را مطرح كنند ما يك حركتى بكنيم، يك قدمى
برداريم، تا حالا گفته شده. اوّلاً بايد ديد مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه چيه. خيلى طبيعى است كه اين
وحدت مقصود ادغام حوزه در دانشگاه يا دانشگاه در حوزه نيست. مقصود همچنين اين نيست كه كه ما
بيا ييم برنامه هاى حوزه را و برنامه هاى دانشگاه را يك چيز بكنيم، اين معنى ندارد. حوزه دانشگاهى است
براى يك كار و دانشگاه حوزه اى است براى يك كار ديگر، حوزه جايگاه پرورش فقيه و عالم دين است و
احياناً مبلّغ است. دانشگاه مركز پرورش عالِمِ به علوم معمول ىاى كه انسان و جامعه براى اداره ى خودشان
به آنها نياز دارند، هست. دو تا كار دارند، دو تا برنامه قهراً خواهند داشت. بنابراين ادغام اين دو تا در هم
و اينكه حوزه بشود كي دانشگاه ديگرى با همين خصوصيات و دانشگاه بشود حوزه با اين خصوصيات.
يقيناً اين مراد نيست. ما هم حوزه لازم داريم هم دانشگاه، وحدت از آن طرف به اين معنا هم نيست كه
اينها يك وحدت جه تگيرى كلى داشته باشند، چون اين حاصل است. انقلاب اين را بوجود آورده است.
انقلاب فرهنگى به خصوص در دانشگاه يك چنين چيزى را بوجود آورده و بايد بياورد. ما اگر شعار وحدت
حوزه و دانشگاه را هم سر نم ىداديم جهت دانشگاهايمان هم بايد عوض م كىرديم بايد اسلامى م كىرديم.
بايد به سمت هدفها و آرمانهاى انقلاب دانشگاه را هدايت م كىرديم و بر اساس آنها بايد برنام هريزى
م كىرديم، اين يك چيز طبيعى است. بنابراين وحدت حوزه و دانشگاه كه م ىگوئيم يك چيزى بيش
از اينها و زائد بر اينها بايستى باشد. والّ اينها بطور طبيعى وجود دارد. ما اگر بعد از آنى كه يك انقلاب
بر مبناى اسلام كرديم و مردم ما در راه اين انقلاب اين همه فداكارى كردند، تلاش كردند، شهيد دادند،
سرمايه گذاريهاى بسيار گران قيمت كردند، با استكبار جهانى به خاطر ت يكه ى به اسلام و محور قرار دادن
اسلام ما درافتاديم، دشمنيهاى قطبهاى عظيم قدرت را در دنيا به سمت خودمان متوجه كرديم، به خاطر
اينكه دم از اسلام زديم. اگر بعد از همه ى اين ماجراها كيهو اين ملت ببيند كه دانشگاهش، محل پرورش
انسانهاى ادارهكننده ى كشور در آينده اش، جهت اين انقلاب و اين آرمانها و اين اسلامها را ندارد، اينكه
نقض غرض است. اينكه قابل قبول نيست، قابل تَوَفُّه نيست، طبيعى است كه دانشگاه انقلاب و دانشگاه
جامعه ى اسلامى بايد همان جه تگيريها را و همان هدفها را داشته باشد. اين هم بنابراين مقصود از وحدت
حوزه و دانشگاه اين نم ىتواند باشد، كي چيز ديگر بايد باشد. شايد بتوان گفت كه وحدت حوزه و دانشگاه
عبارت از اين است كه ما اين دو كانون علمى، اين دو مركز تعليم و تعلّم را از لحاظ اخلاق حاكم بر آنها، از
هدف از وحدت حوزه و دانشگاه سيستم و سازماندهى حاكم بر آنها، و از لحاظ برخى از محتواها به هم نزديك كنيم. اين يك چيزى است كه م ىتواند تحت عنوان و تحت نام وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان كي هدف مورد توجه قرار
بگيرد و برايش كار بكنند و چيز كمى هم نيست، چيز خيلى مهمى است.
مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه
آخرین نظرات