آنجا مبعوث شده است.» سپس حضرت رضا علیه السلام نمونههایی از مژدههای پیامبران را که در تورات آمده ذکر کرد و از قول « شعیای پیغمبر» و «حیقوق پیغمبر » نشانههای حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را بیان فرمود و از کتاب زبور داود، قسمتی را برای راس الجالوت خواند که تنها دربارهی حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم صدق میکرد.
پرسش امام از راس الجالوت
سپس فرمود:« ای رأس الجالوت، من از تو میپرسم دلیل نبوت حضرت موسی علیه السلام چیست؟» راس الجالوت گفت:« شکافتن دریا، تبدیل عصا به اژدها، جاریکردن آب از سنگ، انتشار نور از انگشتها و معجزات دیگرش.» امام فرمود: «راست گفتی. اگر کارهای خارق العاده دلیل بر نبوت حضرت موسی است، پس چرا شما به نبوت حضرت عیسی اقرار نمیکنید، در صورتی که او مردهها را زنده می کرد، بیماران صعب العلاج را شفا می داد و از گل پرنده میساخت و به آنها جان میبخشید؟» راس الجالوت گفت:« ما این معجزات را از عیسی ندیدهایم.» امام فرمود:« شما معجزات موسی را هم ندیدهاید، فقط از اصحابش شنیده اید.» رأس الجالوت از جواب عاجز شد و چیزی نگفت. امام رضا علیه السلام فرمود:« جریان حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم هم چنین است. او کتابی نخواند و سر کلاس معلمی حاضر نشد، ولی کتابی آورد که از گذشتگان و آیندگان تا روز قیامت خبر میدهد. او از اسرار مردم خبر میداد و معجزاتی فراوان و غیر قابل شمارش داشت.»
مناظره با عمران صائبی
امام با هربذاکبر که عالم زرتشتیان بود سخنی کوتاه گفت و او نیز از جواب عاجز شد.
سپس فرمود:« هر کس سؤالی دارد، بپرسد.»
عمران صائبی که از علمای زبردست بود، گفت: «من با افراد زیادی در کوفه و بصره بحث کردهام ولی کسی نتوانسته به من ثابت کند که این جهان خدای واحدی دارد. شما برای من ثابت کنید.» امام با او به مباحثه پرداخت و آنقدر درباره وجود خداوند و صفاتش صحبت کردند که سرانجام عمران گفت:« شهادت می دهم که «الله» همان گونه است که شما وصف کردید و او را یگانه شمردید؛ و شهادت می دهم که محمد بنده اوست که به دین حق و هدایت از جانب او مبعوث شد.» سپس خود را به خاک انداخت و سجده کرد و مسلمان شد. سایر حضار که دیدند عمران، با اینکه در مباحثه بسیار قوی بود، مسلمان شده، جرأت نکردند چیزی بگویند و همگی از مجلس خارج شدند.
عمران پس از مسلمان شدن
حسن بن محمد نوفلی در ادامهی روایت میگوید: آن شب امام علیه السلام عمران را برای شام دعوت کرد. سپس یک دست لباس و یک مرکب با ده هزار درهم به عمران هدیه کرد و او را سرپرست صدقات بلخ قرار داد. مأمون هم ده هزار درهم و فضل بن سهل نیز پول زیادی به او بخشیدند. از آن پس عمران در دفاع از اسلام با علمای ادیان دیگر بحث میکرد و آنها را شکست میداد.
منابع:
بحار الانوار، ج 49، ص 173. ح 12.
از عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 154-178.
اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام ص 600 تا 614.
آخرین نظرات