السلام علیڪ یااباعبدالله
شعر در دســـت ندارم ولے از روے “ادب”
الســـلام اے همہ ے دار و نــدار زینـــب
فرم در حال بارگذاری ...
السلام علیڪ یااباعبدالله
شعر در دســـت ندارم ولے از روے “ادب”
الســـلام اے همہ ے دار و نــدار زینـــب
فرم در حال بارگذاری ...
سي و هفت سال پيش در چنين روزي، امام خميني (ره) از پذيرش نمايندگان رئيس جمهوري وقت آمريکا که در پي تسخير لانه جاسوسي اين کشور در تهران قصد ملاقات با ايشان را داشتند خودداري کردند.
امام در اطلاعيه اي در همين خصوص نوشتند:
از قرار اطلاع نمايندگان ويژۀ کارتر در راه ايران هستند و تصميم دارند به قم آمده و با اينجانب ملاقات نمايند.
[1]لهذا لازم ميدانم متذکر شوم دولت امريکا که با نگهداري شاه، اعلام مخالفت آشکار با ايران را نموده است و از طرفي ديگر آنطور که گفته شده است سفارت امريکا در ايران محل جاسوسي دشمنان ما عليه نهضت مقدس اسلامي است، لذا ملاقات با من به هيچ وجه براي نمايندگان ويژه ممکن نيست و علاوه بر اين
...
:1ـ اعضاي شوراي انقلاب اسلامي به هيچ وجه نبايد با آنان ملاقات نمايند.
2ـ هيچ يک از مقامات مسئول حق ملاقات با آنان را ندارند.
3ـ اگر چنانچه امريکا، شاه مخلوع ـ اين دشمن شمارۀ يک ملت عزيز ما ـ را به ايران تحويل دهد و دست از جاسوسي بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع بعضي از روابطي که به نفع ملت است باز مي باشد.
روح اللّه الموسوي الخميني
پي نوشت:
1 ـ پس از تسخير لانۀ جاسوسي امريکا توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، جيمي کارتر رئيس جمهوري امريکا (احتمالاً با هماهنگي عوامل داخلي و بخصوص چند عضو کابينۀ دولت موقت «رمزي کلارک» و «ويليام ميلر» را براي ملاقات با امام خميني به ايران اعزام داشت.
نمايندگان اعزامي در حالي که به ترکيه رسيده بودند و خود را براي سفر به ايران آماده ميکردند، پيام فوق الذکر حضرت امام صادر شد و آنان بدون اخذ نتيجه به امريکا باز گشتند.
پيام کوتاه و مختصر حضرت امام بلافاصله در جهان و رسانههاي گروهي بين المللي انعکاس گسترده و کم نظيري يافت.
يادگار حضرت امام آقاي سيد احمد خميني در اينباره تصريح ميکنند: «حضرت امام به محض اطلاع اعلاميهاي صادر فرمودند و درآن اطلاعيه هيأت امريکايي را نپذيرفتند و به همۀ اعضاي شوراي انقلاب، هيأت دولت موقت و ساير مسئولين تذکر دادند که هيچکس حق ملاقات با اين هيأت امريکايي را ندارد.
نکتۀ قابل توجه در اين اعلاميه آن است که اين تنها اعلاميۀ حضرت امام است که بدون «بسم اللّه الرحمن الرحيم» است همانند سورۀ برائت در قرآن کريم».
مجموعۀ آثار يادگار امام، ج 2، ص 41.
فرم در حال بارگذاری ...
حنانہ ترین دختر این کاشانہ
درکودکیش مادر بابا مےشد
وقتےکہ بہ دیدن عمویش مےرفت
عباس به احترام او پامےشد
صدحیف نشد بماند و رشد کند
مےماند اگر زینب کبرے مےشد/
فرم در حال بارگذاری ...
امروز با امام
سخنرانی امام در 16 آبان 1357
ما میخواهیم آزاد باشیم،ما میخواهیم زیر دست مستشارهای آمریکایی نباشیم.این رشد ملت ماست؛ملت ما یک رشدی کرده است که دیگر نمیخواهد این مسائل را.
صحیفه امام خمینی(ره) جلد 4 ص 368
فرم در حال بارگذاری ...
منظور از,ذولقرنین چه کسی میباشد وچه شخصیتی داشتن این فرد ؟ایا پیامبر بود یا فرد عادی؟
پاسخ:
درباره ذوالقرنین باید توجه داشت که قرآن به هیچ عنوان مصداقی را برای آن بیان نکرده است. و مفسرین قرآن تنها با استناد به تاریخ و یافتن شباهتهایی با ذوالقرنین، احتمالاتی را درباره مصداق آن بیان کرده اند. مثلا با توجه به بحث ساختن سد توسط ذوالقرنین، کسی را می توان مصداق آن معرفی کرد که در زندگی خود چنین کاری را انجام داده باشد و …
...
.علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در اینباره بحث مفصلی کرده اند. و احتمالات زیادی را درباره مصداق ذوالقرنین بیان کرده اند از جمله:
یکى از پادشاهان چین به نام “شینهوانکتى”
یکى از ملوک آشور
فریدون بن اثفیان بن جمشید پنجمین پادشاه پیشدادى ایران زمین
اسکندرمقدونى
یکى از تبابع اذواى یمن، یکى از ملوک حمیر که در یمن سلطنت مىکرده
کورش یکى از ملوک هخامنشى در فارس
از انسانهاى ادوار قبل انسان
علامه فروض مختلف را بررسی میکند و اشکالات آنها را بیان می کند. احتمال مطابقت کوروش با ذوالقرنین در واقع از طرف سر احمد خان هندى و مولانا ابو الکلام آزاد در عصر اخیر بیان شده است.
که خلاصه نظر طرفداران این نظریه این گونه بیان شده است:
آنچه قرآن از وصف ذوالقرنین آورده با این پادشاه عظیم تطبیق مىشود، زیرا اگر ذو القرنین مذکور در قرآن مردى مؤمن به خدا و به دین توحید بوده کورش نیز بوده، و اگر او پادشاهى عادل و رعیت پرور و داراى سیره رفق و رأفت و احسان بوده این نیز بوده و اگر او نسبت به ستمگران و دشمنان مردى سیاستمدار بوده این نیز بوده و اگر خدا به او از هر چیزى سببى داده به این نیز داده، و اگر میان دین و عقل و فضائل اخلاقى وعده و عده و ثروت و شوکت و انقیاد اسباب براى او جمع کرده براى این نیز جمع کرده بود. و همانطور که قرآن کریم فرموده کورش نیز سفرى به سوى مغرب کرده حتى بر لیدیا و پیرامون آن نیز مستولى شده و بار دیگر به سوى مشرق سفر کرده تا به مطلع آفتاب برسید، و در آنجا مردمى دید صحرانشین و وحشى که در بیابانها زندگى مىکردند. و نیز همین کورش سدى بنا کرده که به طورى که شواهد نشان مىدهد سد بنا شده در تنگه داریال میان کوههاى قفقاز و نزدیکی هاى شهر تفلیس است.
علامه طباطبایی بعد از نقل قول طرفداران این نظریه ضمن اینکه به طور اجمال اشاره ای به اشکالات وارد بر این نظر می کنند، این نظر را قابل قبول تر از بقیه نظرات میخوانند.
همانطور که می بینیم ، علامه با توجه به صفاتی که قرآن برای ذوالقرنین مطرح کرده، به دنبال مصداق او می گردد. اگر صفاتی که قرآن بیان کرده، در شخص کوروش وجود داشته باشد، (همانطور که ادعاهای سر احمد خان هندی و مولانا ابو الکلام آزاد است) کوروش می تواند مصداق ذوالقرنین بوده باشد. یعنی حتی در حالت پیدا شدن این صفات نیز، تطبیق صد در صد نیست و علامه طباطبایی نیز چنین نظری ندارند.
برای دیدن تفصیل این مطالب می توانید به ترجمه تفسیر المیزان ج ۱۳ ص ۵۲۶ مراجعه کنید.
توجه کنید به آیه عذاب و پاداش ذالقرنین ایشان از جانب خداوند قدرت عذاب کردن و پاداش دادن را دارند که این غیرعادی مینماید و نظیر این اتفاق در هیچ برهه ای از تاریخ نیست
چون به محض رسیدن به قوم غروب دستور بر عذاب و پاداش میدهد چنان که در تاریخ میدانیم حضرت نوح 900 سال مردم را بیم داد و هدایت کرد و در نهایت خدا عذاب را فرستاد نه هیچ شخصی ولی اینجا نه تنها خدا عذاب و پاداش نمیکند که حتی سرعت انجام این امر هم در تاریخ بی نظیر است
که برای همین هم زمان این اتفاق به بعد از خاتم پیامبران که همه چیز به مردم گفته شده میرسد
فرم در حال بارگذاری ...
کوروش بر طبق کتیبه موجود مردم بابل را در بت پرستی آزاد گذاشته که خلاف فرمان خداست و او بنده خوبی نبوده و ویژگیی که در قرآن برای ذالقرنین آمده که پیامبر نبود ولی از خوبان بود را نفی میکند
کوروش بالاخره علمی داشته و مردم یهود را میشناخته و یا به او شناسوندن توسط وزرا و مشاورانش که اونها یک ذواکارین دارن تو میتونی خودت را برای آنها معنی کنی و شروع به ساختن تندیس هایی در این باب از او نمودن
شاید هم یهودیان در بند بابلیان به هنگام آزادیشان این تفکر را در هخامنشیان ایجاد کردند و اونها با آموختن این مطالب تندیسها را ساختند
در هر صورت فتنه یهود در ورود به حریم پادشاهی هخامنشیان با زنی به نام استر که ملکه آن زمان شد که برادری با نام مردیخای داشت و تا توانستند از وزیران شایسته و مردم بیگناه ایران کشتند بر ما پوشیده نیست