*چقدر آینه و شمعدان در آوردیم*
*لبان سوخته ات را شبانه از دل خاک*
*درست موسم خرما پزان در آوردیم*
*به زیر خاک به خاکستری رضا بودیم*
*عجیب بود که آتشفشان در آوردیم*
*به حیرتیم که ای خاک پیر با برکت*
*چقدر از دل سنگت جوان در آوردیم*
*چقدر خیره به دنبال ارغوان گشتیم*
*زخاک تیره ولی استخوان در آوردیم*
*شما حماسه سرودید و ما به نام شما*
*فقط ترانه سرودیم - نان در آوردیم*-
*برای این که بگوییم با شما بودیم*
*چقدر از خودمان داستان در آوردیم*
*به بازی اش نگرفتند و ما چه بازی ها*
*برای این سر بی خانمان در آوردیم*
*و آب های جهان تا از آسیاب افتاد*
*قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم*
سعید بیابانکی
????????????????????????????????????????
زیبا و تاثیر گذار