آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش
یعنی امروز ست روزِ نالههایِ آخرش
هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت
میکشد خود را به سویِ خانه مثلِ مادرش
آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش
یعنی امروز ست روزِ نالههایِ آخرش
هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت
میکشد خود را به سویِ خانه مثلِ مادرش
وای مادر مددی کن جگرم میسوزد
که نه تنها جگرم پا به سرم میسوزد
زهر اثر کرده به زانو و ستون فقرات
جگرم پاره شده تا کمرم میسوزد
یا ڪریم اهل بیت (ع)
عارفی رفت به آینده چو برگشت ، همی
دیدم او مست شده ، حال و هوایی دارد
گفتمش چیست در آیندا چه دیدی ؟ گفتا
ایــــــــــوان حسن عجب صفایی دارد
@masakin_al_zahra
تقدیم به مادر سادات
شدم از زندگی اینگونه خسته
که دیدم مادری را دلشکسته
اگر در زیر پاهایش بهشت است
چرا بر صورتش سیلی نشسته
سروده ی ولی الله تیموری مبین بروجردی
تقدیم به امام زمان(عج)
مرا با ناز چشمانت صدا کن
دلت را با نگاهم آشنا کن
اگر امشب به حال من دلت سوخت
دری را روی این دلخسته وا کن
سروده ی ولی الله تیموری مبین بروجردی
آخرین نظرات