کاروان سالار قبیلهِ قبله، با حضور هر ساله خود در مراسم پرشکوه حج آن را روحی تازه میدمد و با شمیم شهادت خود در منا و عرفات، منتظران را در معرض نسیم رحمت خاصهِ الهی قرار میدهد و یاد و خاطرهِ آن را بر آنان جاودانه میسازد. مگر میشود امت در یکجا اجتماع کنند ولی امام در آنجا حضور نیابد .او بر اعمال شیعیان خود گواه است و همراه با آنان بر فرج خود که رهایی همهِ اهل آسمان و زمین است، دعا میکند.
خوشا آنان که در نیّت، قصد وصال او نمودند و در احرام یاد غیر او را بر خود حرام داشتند و فریاد دعوت او را در این عصر وانفسا، عارفانه و عاشقانه لبیک گفتند. در طواف، دل به او سپردند، در حَجَر با او تجدیدعهد کردند، در سعی بر انجام میثاق و تعهدات خود از مسیر صفا و مروّت خارج نشدند و در عرفات، عرفانی عمیق و ریشهدار به ولایت یافتند.
در مشعر به وظایف خود نسبت به او به آگاهی رسیدند و برای مبارزه با دشمنان او – که دشمنانانسانیت اند–توشه برگرفتند، در منا با آرزوی وصال او، وسوسهها را رَمی و آرزوها را– با حدّت –ذَبح کردند و با حَلق، سر به او سپردند و ولایت او را پذیرفتند و اینگونه به کوی او راه یافتند.
امروز امیر در میخانه تویی تو فریادرس نالهِ مستانه تویی تو
مرغ دل ما را که به کس رام نگردد آرام تویی، دام تویی، د انه تویی تو
حج مهدوی، حرکتی است از خود به سوی خدا همراه با امام(عج) و همگام با خلق .حج مهدوی، میثاقی است با امام و اعلامی بر آمادگی و یاری اوحج مهدوی تمرینی است بر تحمل فرج؛ که تحمل حجّت خدا بدون کمال روحی و بی آمادگی و صلاحیت، میسر نخواهد شد .
حج مهدوی، حجی است که اهداف و قله هایی بزرگ به بلندای نگاه امام مهدی(عج) دارد.
در حج مهدوی، سهم بیشتر؛ از آنِ کسانی است که با درک اضطرار به امام (عج) با او پیوند خوردند و او را گواه اعمال خود و روح حج میدانند. سهم هر کس از دریای حج به قدر ظرفیت ولایت اوست.
حج مهدی پسند هم چنان که از نام آن پیداست حقیقتی است بنیان نهاده بر دو رکن: یکی معرفت به امام و حق ولایت او و دیگری عرفان به حقیقت و اسرار حج.
قرآن نیز ارزش مکه و کعبه را به پیامبر(ص) می داند و به شهری که رسول(ص) در آن امن نیست و خونش مباح شمرده شده، قسم نمی خورد: «لا أُقْسِمُ بِهذَ االْبَلَد ِو َأَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ »؛ که مکه بی پیامبر(ص) شهر بت پرستان است و کعبه بدون رهبر، بتخانه.
به شهادت آیه تبلیغ «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه … »] نیز بدون حضور امام معصوم، نه تنها حج که تمامی رسالت رسول(ص) ابتر است.
از آیه «و َأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً … » هم با توجه به تفاوت «یأتوک» به جای «یأتونا» استفاده میشود که مردم هر زمان در پاسخ به ندای ابراهیم(ع) باید به سوی امام و ولیّ زمانهِ خود بروند. با توجه به این ها و جز اینها است که میتوان گفت: در عرفاتی که امام نباشد معرفتی نیست، در مشعری که امام نباشد شعوری نیست، در منایی که امام نباشد، شیطانی رمی نمی شود و اگر در کنار زمزم امام نباشد، آبی نیست؛ که سراب است.
حج احکامی دارد و اسراری؛ احکام شرط صحت حج است و اسرار شرط قبولی آن. حج صورتی دارد و معنایی؛ در یکی مقصود خانه است و در دیگر صاحبخانه.
حج ظاهری دارد و باطنی؛ ظاهر آن اعمال است و باطن آن عشق ورزی و حیات و فلاح و در یک کلام، تولد دوبارهِ انسان. حج آینهِ تمام نمای اسلام است. میتوان تمامی اسلام را در حج دید. آنانی که قصد تمامی اسلام را دارند و میخواهند تمامی اسلام را یک جا ببینند، باید نگاهی به حج بیندا