ادعاي فرعون
چه بسا مردان دانا و با تشخيص ، بين ملتي در سخت ترين شرايط محدوديت و محروميت زندگي مي كردند، و زمامداران خودسر مستبدشان ، تنها به حكومت كردن بر آن ملت ، قانع نبودند و ادعاي خدايي داشتند و از مردم خواستند كه آنان را بپرستند و در برابر شان به عبوديت و بندگي سجده كنند. در اين صورت آن گروه دانا هم ، جز اعتراف به الوهيت زمامداران و اطاعت و بندگي آنان چاره اي نداشتند، زيرا با كوچك ترين مخالفت به سخت ترين شكنجه و كيفرهاي طاقت فرسا دچار مي شدند.
يكي از نمونه هاي ننگين اين قبيل افراد مستبد و خودسر كه ادعاي خدايي داشت و مردم را به پرستش و بندگي خويش دعوت مي كرد، فرعون عصر موسي بن عمران عليه السلام است . قرآن شريف در ضمن شرح قضاياي موسي عليه السلام ، به سخنان غرورآميز و نارواي فرعون اشاره كرده و داعيه خدايي اش را تصريح نموده است .
اذهب الي فرعون انه طغيَ فقل هل لك الي اءن تزكّيَ و اهديك الي ربّك فتخشيَ فاءراه الآية الكبريَ فكذّب و عصيَ ثم اءدبر يسعيَ فحشر فناديَ فقال انا ربكم الاءعليَ؛(1)
خداوند به موسي عليه السلام دستور داد به سوي فرعون برو كه سخت طغيان كرده است ، به او بگو:
((آيا ميل داري كه از اين پليدي پاك شوي و تو را به راه پروردگارت هدايت كنم تا مگر از عظمت او بترسي و در برابرش سر تعظيم فرود آوري ؟))
موسي عليه السلام طبق دستور الهي آمد و معجزه بزرگ خود را ارائه كرد، ولي فرعون به جاي آنكه بيدار شود و از اين فرصت سعادت استفاده كند، موسي عليه السلام را تكذيب نمود و همچنان به عصيان و طغيان خود ادامه داد و از موسي و خداي موسي روي گردانيد و به كوشش هاي تازه اي دست زد.
رجال بزرگ مملكت را گرد آورد و ديوانه وار سخن سابق خود را تكرار كرد و فرياد كشيد:
((من پروردگار بزرگ شما هستم .))
فرعون به اين قناعت نكرد كه تنها ادعاي خدايي خويش را تكرار كند و داعيه الهيت خود را بازگو نمايد، بلكه صريحا لب به تهديد موسي عليه السلام گشود و در كمال صراحت به وي گفت :
((اگر براي خود معبودي غير از من برگزيني ، تو را مانند دگران به زندان خواهم كشيد.))
قال لئن اتّخذت الها غيري لاءجعلنّك من المسجونين .(2)
اگر موسي عليه السلام يك فرد عادي مي بود، بايد از خشم و خشونت فرعون ستمگر بهراسد و از تهديد وي خود را ببازد، ولي موسي عليه السلام پيامبر برگزيده خداوند است ، موسي عليه السلام مانند ساير پيامبران الهي متكي به نيروي لايزال حضرت حق است . او براي آزادي و نجات انسان ها مبعوث شده و موظف است با تمام قدرت در مقابل خودسري هاي فرعون مقاومت كند و مردم بدبخت را از اسارت و بندگي مستبد مصر رها سازد.
موسي عليه السلام در برابر تهديدهاي خشن فرعون نه تنها خود را نباخت و شخصيت خود را گم نكرد، بلكه بر عكس ، با صراحت بيشتر و اطمينان فزونتري با وي سخن گفت و بزرگترين جرم او را، كه برده ساختن مردم بود، به رخش كشيد و فرمود:
و تلك نعمة تمنّها علي اءن عبّدت لني اسرائيل ؛(3)
تو بني اسرائيل را به زور و فشار، بنده و برده ساخته اي و اين عمل ظالمانه ات را نعمت مي پنداري كه بر من منت مي نهي !
موسي عليه السلام به حول و قوه خداوند جهان ، با فرعون مدعي الهيت در افتاد و سرانجام او را از كرسي غرور به زير آورد و به دست امواج نيل سپرد و به حيات ننگينش خاتمه داد و مردم را از بندگي و پرستش يك فرد مستبد خودپرست آزاد ساخت .
نتيجه آن كه اولين گروه منحرف از راه يكتاپرستي و توحيد در عبادت ، كساني بودند كه بر اثر فشار و تهديد، به خدايي موجودات اعتراف كردند و با اجبار و بي ميلي آنها را پرستش نمودند و در برابرشان به سجده افتادند.
بدبختانه ، در طول قرنهاي متمادي ، مردم بسياري در روي كره زمين به اين اسارت و سيه روزي گرفتار بودند.(4)
1- سوره مباركه نازعات ، آيه 17 تا 24.
2- سوره مباركه شعرا، آيه 29.
3- سوره مباركه شعرا، آيه 22.
4- آية الكرسي ، پيام آسماني توحيد، ص 7.
آخرین نظرات