مانند فرعون كه افتخارش اين بود كه رود نيل از آن اوست [َ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْري مِنْ تَحْتي] و در همان رود هم غرق شد.
ما بايد فقط و فقط به خدا توكل كنيم و فقط و فقط به او تكيه داشته باشيم [ وَ مَن يَتَوَكَّل عَلَي الله، فَهُو حَسبُه]
داستانك:
هنگامي كه برادران ، در حال انداختن يوسف در چاه بودند؛ ناگهان يوسف شروع به خنديدن كرد، برادران سخت در تعجب فرو رفتند كه اين چه جاي خنده است، گويي برادر، مساله را به شوخي گرفته است، بيخبر از اينكه تيره روزي در انتظار او است، اما او پرده از راز اين خنده برداشت و درس بزرگي به همه آموخت و گفت::
فراموش نميكنم روزي به شما برادران نيرومند با آن بازوان قوي و قدرت فوق العاده جسماني نظر افكندم و خوشحال شدم، با خود گفتم كسي كه اينهمه يار و ياور نيرومند دارد چه غمي از حوادث سخت خواهد داشت آن روز بر شما تكيه كردم و به بازوان شما دل بستم، اكنون در چنگال شما گرفتارم و از شما به شما پناه ميبرم، و به من پناه نميدهيد، خدا شما را بر من مسلط ساخت تا اين درس را بياموزم كه به غير او- حتي به برادران- تكيه نكنم.”
*****
[تفسير نمونه، ج9، ص: 342]
آخرین نظرات