کوهي از وقار بود،اقيانوسي از حکمت و فضيلت،داراي علمي بسيار و ادبي کامل،گستره اي از رحمت و عبادت که لحظه لحظه حياتش از ياد و نام خدا سبز و سرشار بود.عدالت را از پدرش اميرالمؤمنين(ع) به ارث برده بود،در نيمه شب هاي تاريک مدينه با کوله باري از هديه،مستمندان و بينوايان را دلشاد مي ساخت.اما اندک اندک ديگر لحظه هاي واپسين فرا رسيده،اکنون فرزند ديگري از خاندان آل عبا و عالم دين خدا زهر تلخ دسيسه هاي پليدان را مي نوشد،اينک خوشه هاي زهرآگين کينه منصور دوانيقي،قلب سپيدش را هزار پاره کرده است.آري،روزگار منصور از زهر او تلخ تر بود،زهري که آخرين نفس ها را از رئيس مذهب شيعه گرفت،از اين ماتم و داغ سنگين و جانسوز چشم ملائک خون گريه کرد.آري ديگر ماه صادقانه ستاره ها طلوع نخواهد کرد،ديگر نيمه هاي شب مأمورين سياهدل عباسي،از ديوارهاي خانه ولايت بالا نمي روند و جانشين خدا را از سجاده نماز،«همان نمازي که خود حضرت در آخرين وصيت خويش فرمودند:به شيعيان ما بگوييد شفاعت ما به آنان که نماز را سبک مي شمارند نخواهد رسيد»،با سر و پاي برهنه به دربار جور نمي برند.هنوز کوچه پس کوچه هاي مدينه و عراق به ياد او هستند و داد مظلوميت سر مي دهند،خاک بقيع مناجات هاي شبانه اش را فرياد مي زند و سنگ هايش اشک خشکيده اش را به تفسير مي کشند.هنوز بوي کلاس هاي باصفايش به مشام مي رسد،اي امام علم و ديانت هنوز درس و مدرسه با ياد تو شروع مي شود،اي آموزگار مکتب ارشاد،چقدر شاگرد داشتي ولي افسوس که چقدر تنها بودي.
مختصري از زندگانى حضرت امام صادق (ع)
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام رئيس مذهب جعفرى ( شيعه ) در روز 17ربيع الاول سال 83 هجرى چشم به جهان گشود .
پدرش امام محمد باقر ( ع ) و مادرش “ام فروه” دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر مىباشد.
کنيه آن حضرت : “ابو عبدالله” و لقبش “صادق” است . حضرت صادق تا سن 12 سالگى معاصر جد گراميش حضرت سجاد بود و مسلما تربيت اوليه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام (ع) از خرمن دانش جدش خوشهچينى کرده است .
پس از رحلت امام چهارم مدت 19 سال نيز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگى کرد و با اين ترتيب 31 سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود که هر يک از آنان در زمان خويش حجت خدا بودند ، و از مبدأ فيض کسب نور مىنمودند گذرانيد .
دوران قبل از امامت:
در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعاليتهاي پدر خويش در نشر معارف ديني و تربيت شاگردان وفا دار و با بصيرت بود. امام باقر در مناسبتهاي مختلف به امامت و ولايت فرزندش جعفر صادق تصريح فرموده و شيعيان را پس از خودش به پيروي از او فرا مي خواند. لذا احاديث، زيادي مبني بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است.
امام صادق در سال 114 هجري قمري پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگي به امامت رسيد. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت امويان که در سال 132 به عمر آن پايان داده شد و اوايل حکومت عباسيان.
عصر امام صادق (ع):
عصر امام صادق (ع) يکى از طوفانىترين ادوار تاريخ اسلام است که از يک سواغتشاشها و انقلابهاى پياپى گروههاى مختلف ، بويژه از طرف خونخواهان امام حسين (ع) رخ مىداد ، که انقلاب “ابو سلمه” در کوفه و “ابو مسلم” در خراسان و ايران از مهمترين آنها بوده است . و همين انقلاب سرانجام حکومت شوم بنى اميه را برانداخت و مردم را از يوغ ستم و بيدادشان رها ساخت . ليکن سرانجام بنى عباس با تردستى و توطئه ، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حکومت و خلافت را تصاحب کردند . دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنى اميه به بنى عباس طوفانىترين و پر هرج و مرج ترين دورانى بود که زندگى امام صادق (ع) را فراگرفته بود .
و از ديگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مکتبها و ايدئولوژيها و عصر تضاد افکار فلسفى و کلامى مختلف بود ، که از برخورد ملتهاى اسلام با مردم کشورهاى فتح شده و نيز روابط مراکز اسلامى با دنياى خارج ، به وجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجانى براى فهميدن و پژوهش پديد آورده بود .
خلق و خوى حضرت صادق (ع)
حضرت صادق (ع) مانند پدران بزرگوار خود در کليه صفات نيکو و سجاياى اخلاقى سرآمد روزگار بود . حضرت صادق (ع) داراى قلبى روشن به نور الهى و در احسان و انفاق به نيازمندان مانند اجداد خود بود . داراى حکمت و علم وسيع و نفوذ کلام و قدرت بيان بود .
با کمال تواضع و در عين حال با نهايت مناعت طبع کارهاى خود را شخصا انجام مىداد ، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بيل به دست گرفته ، در مزرعه خود کشاورزى مىکرد و مىفرمود : اگر در اين حال پروردگار خود را ملاقات کنم خوشوقت خواهم بود ، زيرا به کد يمين و عرق جبين آذوقه و معيشت خود و خانوادهام را تأمين مىنمايم .
ابن خلکان مىنويسد : امام صادق (ع) يکى از ائمه دوازدهگانه مذهب اماميه و از سادات اهل بيت رسالت است . از اين جهت به وى صادق مىگفتند که هر چه مىگفت راست و درست بود و فضيلت او مشهورتر از آن است که گفته شود . مالک مىگويد : با حضرت صادق (ع) سفرى به حج رفتم ، چون شترش به محل احرام رسيد ، امام صادق ( ع ) حالش تغيير کرد ، نزديک بود از مرکب بيفتد و هر چه مىخواست لبيک بگويد ، صدا در گلويش گير مىکرد . به او گفتم : اى پسر پيغمبر ، ناچار بايد بگويى لبيک ، در جوابم فرمود : چگونه جسارت کنم و بگويم لبيک ، مىترسم خداوند در جوابم بگويد : لا لبيک ولا سعديک .
آثار امام صادق (ع):
غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، کتابت مستقيم خود ايشان نيست و غالبا املاي امام (ع) يا بازنوشت بعدي مجالس ايشان است. بعضي از آثار نيز منصوب است و قطعي الصدور نيست.
1. از آثار مکتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشي (غير از نجاشي رجالي) است. نجاشي صاحب رجال معتقد است که تنها تصنيفي که امام به دست خود نوشته اند همين اثر است.
2. رساله اي که شيخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روايت کرده است شامل مباحث فقه و کلام .
3. کتاب معروف به توحيد مفضل، در مباحث خداشناسي و رد دهريه که املاء امام (ع) و کتاب مفضل بن عمر جعفي است.
4. کتاب الاهليلجه که آن نيز روايت مفضل بن عمر است و همانند توحيد مفضل در خداشناسي و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.
5. مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه که منسوب به امام صادق (ع) و بعضي از محققان شيعه از جمله مجلسي، صاحب وسايل (حرعاملي) و صاحب رياض العلما، صدور آن را از ناحيه حضرت رد کرده اند.
6. رساله اي از امام (ع) خطاب به اصحاب که کليني در اول روضه کافي به سندش از اسماعيل بن جابر ابي عبدالله نقل کرده است.
7. رساله اي در باب غنائم و وجوب خمس که در تحف العقول مندرج است.
8. بعضي رسائل که جابربن حيان کوفي از امام (ع) نقل کرده است.
9. کلمات القصار که بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند که تماما در تحف العقول آمده است.
10. چندين فقره از وصاياي حضرت خطاب به فرزندش امام موسي کاظم (ع) سفيان شوري، عبدالله بن جندب، ابي جعفر نعمان احول، عنوان بصري، که در حليه الاولياء و تحف العقول ثبت گرديده است.
احاديث گهربار منتخب از امام جعفر صادق (ع)
1. حَديثي حَديثُ ابى ، وَ حَديثُ ابى حَديثُ جَدى ، وَ حَديثُ جَدّىحَديثُ الْحُسَيْنِ، وَ حَديثُ الْحُسَيْنِ حَديثُ الْحَسَنِ، وَ حَديثُ الْحَسَنِحَديثُ اميرِالْمُؤْمِنينَ، وَ حَديثُ اميرَالْمُؤْمِنينَ حَديثُ رَسُولِ اللّهِصلّى اللّه عليه و آله و سلّم ، وَ حَديثُ رَسُولِ اللّهِ قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ.(1)
ترجمه
فرمود: سخن و حديث من همانند سخن پدرم مى باشد، و سخن پدرم همچون سخن جدّم ، و سخن جدّم نيز مانند سخن حسين و نيز سخن او با سخن حسن يکى است و سخن حسن همانند سخن اميرالمؤمنين علىّ و کلام او از کلام رسول خدا مى باشد، که سخن رسول اللّه به نقل از سخنخداوند متعال خواهد بود.
2. قالَ عليه السلام : مَنْ حَفِظَ مِنْ شيعَتِنا ارْبَعينَ حَديثا بَعَثَهُ اللّهُيَوْمَ الْقيامَةِ عالِما فَقيها وَلَمْيُعَذِّبْهُ.(2)
ترجمه
فرمود: هرکس از شيعيان ما چهل حديث را حفظ کند و به آن ها عمل نمايد ،خداوند او را دانشمندى فقيه در قيامت محشور مى گرداند و عذاب نمىشود.
3. قالَ عليه السلام : قَضا حاجَةِالْمُؤْمِنِ افْضَلُ مِنْ الْفِ حَجَّةٍمُتَقَبَّلةٍ بِمَناسِکِها، وَ عِتْقِ الْفِ رَقَبَةٍ لِوَجْهِ اللّهِ، وَ حِمْلانِالْفِ فَرَسٍ فى سَبيلِ اللّهِ بِسَرْجِها وَلَحْمِها.(3)
ترجمه
فرمود: برآوردن حوائج و نيازمندى هاى مؤ من از هزار حجّ مقبول و آزادى هزار بنده و فرستادنهزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است.
4. قالَ عليه السلام : اوَّلُ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُالصَّلاةُ، فَإ نْ قُبِلَتْقُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ، وَ إ ذا رُدَّتْ، رُدَّ عَلَيْهِ سائِرُعَمَلِهِ.(4)
ترجمه
فرمود: اوّلين محاسبه انسان در پيشگاه خداوند پيرامون نماز است ، پس اگر نمازش قبول شودبقيه عبادات و اعمالش نيز پذيرفته مى گردد وگرنه مردود خواهد شد.
شهادت حضرت صادق عليه السلام:
پس از به قدرت رسيدن عباسيان، همانطور که آن حضرت پيش بيني کرده بود فشار بر شيعيان افزايش يافت و با روي کار آمدن منصور اين فشار به اوج خود رسيد. امام نيز از اين فشار ها مستثني نبود. اين دوران، يعني چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اوليه امامتشان، دوره سختي ها و انزواي دوبارة آن حضرت و حرکت تشيع بود. منصور شيعيان را به شدت تحت کنترل قرار داده بود.
سرانجام کار به جايي رسيد که با تمام فشارها، منصور چاره اي نديد که امام صادق را که رهبر شيعيان بود از ميان بردارد و بنابراين توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگي در سال 148 هجري به شهادت رسيد و در قبرستان معروف بقيع در کنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گرديد .
در زمينه فضايل و مکارم اخلاقي حضرت صادق روايات و وقايع بسيار زيادي نقل شده است. آن حضرت با رفتار کريمانه و خلق و خوي الهي خود بسياري از افراد را به راه صحيح هدايت فرمود، به گونه اي که پيروان ديگر مکاتب و اديان نيز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.
“پى نوشتها"
-1جامع الاحاديث الشيعه : ج 1 ص 127 ح 102، بحارالا نوار: ج2، ص 178، ح 28.
2-امالى الصدوق : ص 253.
3-امالى الصدوق : ص 197.
4-وسائل الشيعه : ج 4 ص 34 ح 4442.
5-وسائل الشيعة : ج 8 ص 13.
آخرین نظرات