ب همه می دانیم که امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف غائب هستند. اما به نظر می رسد جمع قابل توجهی از ما به معنای صحیح غیبت اماممان، توجهی نداریم و همین امر، موجب آسیبهایی در بُعد عقیده و جنبه عمل شده است. متن ذیل در پی تبین ساده اما صحیح این مطلب است. غَیبت در زبان عربی به معنای «با چشم، دیده نشدن» است. بنابراین هر موجودی که به چشم دیده نشود و یا دور از چشم باشد، غائب نامیده می شود.1 اما همین غیبت در زبان فارسی، معنای متفاوتی پیدا کرده است. حضور و غیاب در کلاس درس را خاطر بیاورید. در زبان فارسی هر کس حاضر نباشد، غائب نامیده میشود. به عبارت دیگر کلمه غیبت در زبان عربی، متضاد ظهور است؛ اما در زبان فارسی متضاد آن، حضور است. ملاک غائب بودن یا نبودن در عربی، دیده شدن و نشدن است؛ اما در فارسی، بودن یا نبودن. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف غائبند؛ اما به معنای عربی آن، نه فارسی. به تعبیر دیگر، امام علیه السلام ظاهر نیستند؛ نه این که حاضر نباشند. اصلاً مگر می شود امام معصوم علیه السلام ، حجت خداوند متعال، هادی، سبیل، باب و وجه الله در دوره ای از زمان وجود نداشته باشد؟ اگر حجت خدای متعال حتی یک لحظه نباشد که دیگر چیزی وجود نخواهد داشت وقتی در مثال تأمل کنیم، تفاوت غائب عربی و فارسی را بهتر متوجه میشویم. مثلاً خانمهایی که برای نماز خواندن به مسجد میآیند و در پشت پرده و یا در طبقة دیگری از مسجد حضور مییابند، در نظر آقایان، غائب ـ به معنای عربی آن ـ هستند؛ چون دیده نمی شوند. اما به معنای فارسی آن، غائب نیستند، چون در مسجد حضور دارند. در هر صورت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف غائبند. اما به کدام زبان؟ به زبان عربی یا فارسی؟! طبیعی است كه کوچکترین درنگی در این موضوع ما را به جواب صحیح، رهنمون میسازد. بله؛ امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف غائبند؛ اما به معنای عربی آن، نه فارسی. به تعبیر دیگر، امام علیه السلام ظاهر نیستند؛ نه این که حاضر نباشند. اصلاً مگر می شود امام معصوم علیه السلام ، حجت خداوند متعال، هادی، سبیل، باب و وجه الله در دوره ای از زمان وجود نداشته باشد؟ اگر حجت خدای متعال حتی یک لحظه نباشد که دیگر چیزی وجود نخواهد داشت. این شأن و جایگاه، قغائب اما نه به آن معناابلیت حذف شدن را ندارد و تعطیلی بردار نیست. حتماً باید در هر زمانی، حجتی باشد و در روزگار کنونی نیز چنین است. تنها اتفاقی که افتاده، این است که ما حجت زمان را نمیبینیم و چون با چشم دیده نمیشوند، غائب نامیده شدهاند2 شاید نکتهای که بیان شد را همه بدانند، اما مهم این است که ما نه در ذهن یا بر روی برگه امتحان و یا جلوی دوربین، بلکه در زندگیمان غیبت امام را درست معنا کنیم. آیا باور داریم که امام حاضر است؟ آیا تا به حال، در زندگی خود، امام را حاضر و ناظر تصور نمودهایم؟ دقت داشتهایم که میتوانیم با نوع زندگیمان، مهربانترین انسان و خیرخواهترین فرد نسبت به خویش و نزدیکانمان را خشنود و راضی کنیم و یا دل آزرده نمائیم؟ آیا در زندگی خود، جایگاهی برای ایشان در نظر گرفتهایم؟ غالباً ما مواقعی که گرفتاریم و کاری از دست دیگران برنمیآید، به امام معتقد میشویم. به نظر می رسد که خیلی از ما فقط در ذهن، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را حاضر میپنداریم؛ اما در زندگی، غیبت را فارسی معنا کردهایم و هر طور، دلمان خواسته، زندگی کردهایم و هرگز از امام معصوم که منبع سرشار، چراغ نورانی، هادی، مرشد، ناصر و معلم بزرگ و توانمندی است، استفاده کامل را نبردهایم و به ایشان بیتوجهی کردهایم. این نکته را به ذهن بسپاریم که: میان کسی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را ظاهر نبیند، و کسی که ایشان را حاضر نداند، از زمین تا آسمان تفاوت است. به راستی ما امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را حاضر میدانیم؟ و آیا این نکته را با عمق جان قبول کردهایم؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. المفردات، ص616 و التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج7، ص289 و قاموس قرآن، ج5، ص133. 2. عن أبی أحمد محمد بن زیاد الأزدی قال سألت سیدی موسى بن جعفر علیهما السلام عن قول الله عز و جل وَ أَسْبَغَ عَلَیْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً فقال علیه السلام النعمة الظاهرة الإمام الظاهر و الباطنة الإمام الغائب فقلت له و یكون فی الأئمة من یغیب قال نعم یغیب عن أبصار الناس شخصه و لا یغیب عن قلوب المؤمنین ذكره و هو الثانی عشر منا. (كمالالدین،ج2، ص368)
موضوع: "امام موعود"
اسوه پذیری از امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و مهدی زیستی، یکی از مهم ترین رسالت هایی است مؤمنان منتظر همواره باید دغدغه انجام آن را داشته باشند و این مهم جز در سایه آشنایی با سیره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف امکانپذیر نیست. امام زمان، رهبر و الگوی کامل برای شیعیان است؛ از این رو مرد و زن وظیفه دارند تا در حد امکان، از اهداف بلند آن حضرت بهره برده و خود را به او نزدیک نمایند.(1)
سیرت خلقی
«مهدی، صاحب حشمت و سكینه و وقار است. جامه هایی درشتناك پوشد و نان جو خورد. علم و حلمش از همه مردمان بیشتر است. همنام پیامبر است و خُلق او، خُلق محمدی است».(2)
سیرت تربیتی
«در آن روزگار قدرت عقلی توده ها تمركز یابد. مهدی به تأیید الهی، خردهای مردمان را به كمال رساند و در دل همگان فرزانگی پدید آورد».(3)
«در روزگار ظهور دولت مهدی، عیب و آفت از شیعه برطرف گردد و دل های آنان چون پاره های پولاد شود. یك مرد به نیرو، چون چهل مرد باشد و حكومت و سروری روی زمین به دست آنان افتد».(4)
مهدی، بخشنده است و بی دریغ، مال و خواسته به این و آن دهد. نسبت به عمال و كارگزاران و مأموران دولت خویش بسیار سخت گیر باشد و با ناتوانان و مستمندان، بسیار دل رحم و مهربان
سیرت مالی
«همه اموال جهان، در نزد مهدی گرد آید، آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین. آنگاه مهدی به مردمان بگوید: “بیایید و این اموال را بگیرید! اینها همان چیزهایی است كه برای به دست آوردن آنها، قطع رَحِم كردید و خویشان خود را رنجاندید، خون های به ناحق ریختید و مرتكب گناهان شدید. بیایید و بگیرید". پس دست به عطا گشاید، چنان كه تا آن روز كسی آنچنان بخشش اموال نكرده باشد».(5)
«مهدی، اموال را به صورت مساوی میان همگان تقسیم كند و كسی را بر كسی امتیاز ندهد».(6)
سیرت اجتماعی
عدالت
«عدالت مهدی چنان باشد كه بر هیچ كس، در هیچ چیز به هیچ گونه ستمی نرود. نخستین نشانه عدل او آن است كه سخنگویان حكومت او در مكه فریاد زنند: “هر كس نماز فریضه خویش را در كنار حَجَرالأسود و محل طواف خوانده است، اكنون می خواهد نماز نافله بخواند، به كناری رود تا حق كسی پایمال نگردد و هر كس می خواهد نماز فریضه بخواند، بیاید و بخواند.»(7)
«چون مهدی، درآید ـ پس از سختی ها كه افتد و جنگ ها كه رَوَد ـ ظلم و ستم را براندازد و سراسر زمین را از عدل و داد به پا كند. هیچ جای در زمین باقی نماند، مگر اینكه از بركت عدل و احسان او فیض برد و زنده شود، حتی جانواران و گیاهان نیز از این بركت و عدالت و داد و نكویی بهره مند گردند».(8)
سیرت سیاسی
«مهدی، به نفوذ یهود و مسیحیت در جهان خاتمه دهد. از غار اَنطاكیه، تابوت سكینه را بیرون آورد، نسخه اصلی تورات و انجیل در آن است و بدین گونه در میان اهل تورات، با تورات و در میان اهل انجیل، با انجیل حكم كند و آنان را به متابعتِ خویش فرا خواند. برخی به او بگروند».(9)
«با دیگران جنگ كند و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی ـ چه از اهل كتاب و چه از دیگر مسلك ها و مرام ها ـ باقی نماند و دیگر هیچ سیاستی و حكومتی، جز حكومت حقه اسلامی و سیاست عادله قرآنی، در جهان جریان نیابد. بدین گونه حكومت مهدی، شرق و غرب عالم را فرا گیرد. عیسی از آسمان فرود آید و پشت سر مهدی نماز گزارد و فریاد زند كه: “درِ بیت المقدس را باز كنید” در را باز كنند. در این میان، دَجال با هفتاد هزار یهودی مسلح پدیدار شود … و چون عیسی آهنگ كشتن دجال كند، دجال بگریزد. عیسی بگوید: من تو را با یك ضربت بكشم و چنین شود. او را بگیرد و بكشد. یهودیان در گوشه و كنار و در پناه هر سنگ و درخت و جانور و چیز دیگری پنهان شوند؛ اما همه چیز به سخن آید و بانگ بردارد: ای بنده مسلمان خدا، اینجا یك یهودی است، بیا و او را بكش».(10)
هنگامی كه جهان را فتنه و آشوب آكنده سازد و همه جا را غارتگری و فساد و ستم بپوشد، خداوند مصلح بزرگ را بفرستد تا دژهای ضلالت و گمراهی را از هم فرو پاشد و فروغ توحید و انسانیت و عدالت را در دل های تاریك و سنگ شده، بتاباند
سیرت عملی
«مهدی، بخشنده است و بی دریغ، مال و خواسته به این و آن دهد. نسبت به عمال و كارگزاران و مأموران دولت خویش بسیار سخت گیر باشد و با ناتوانان و مستمندان، بسیار دل رحم و مهربان».(11)
«مهدی، در رفتار چنان است كه گویی با دست خود، كره و عسل به دهان مسكینان می نهد. چونان امیرالمؤمنین زندگی كند، نان خشك بخورد و با پارسایی بِزید».(12)
سیرت دینی
«مهدی، عادل است و خجسته و پاكیزه. او ذرّه ای از حق را فرو نگذارد. خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند … مهدی، همواره بیم خداوند را به دل دارد و به مقام تقربی كه نزد خدا دارد، مغرور نشود. او به دنیا دل نبدد و سنگی روی سنگ نگذارد. در حكومت او به احدی بدی نرسد، مگر آنجا كه حد خدایی جاری گردد».(13)
سیرت اصلاحی
«یاران قائم به سراسر جهان پا نهند و همه جا قدرت را در دست گیرند. همه كس و همه چیز مطیع آنان شوند، حتی درندگان صحرا و مرغان شكاری، همه و همه، رضا و خشنودی آنان را بطلبند. شادی و شادمانی یافتن به این پیام آوردنِ دین و صلاح و عدالت، تا بدانجاست كه قطعه ای از زمین بر قطعه ای دیگر مباهات كند كه یكی از یاران مهدی بر آنجا پا نهاده است».(14)
«مهدی، فریادرسی است كه خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد. در روزگار او، همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بی مانند دست یابند، حتی چهارپایان فراوان گردند و یا دیگر جانواران، خوش و آسوده باشند. زمین گیاهان بسیار رویاند. آب نهرها فراوان شود. گنج ها و دفینه های زمین و دیگر معادن استخراج گردد».(15)
«هنگامی كه جهان را فتنه و آشوب آكنده سازد و همه جا را غارتگری و فساد و ستم بپوشد، خداوند مصلح بزرگ را بفرستد تا دژهای ضلالت و گمراهی را از هم فرو پاشد و فروغ توحید و انسانیت و عدالت را در دل های تاریك و سنگ شده، بتاباند».(16)
سیرت قضایی
«چون قائم قیام كند، مانند داوود یعنی بر حسب باطن، قضاوت كند و بی هیچ نیازی به شاهد حكم دهد. خداوند حكم را به او الهام كند و او بر طبق الهام الهی حكم كند. مهدی، نقشه های پنهانی هر گروه را بداند و به آنان آن نقشه ها را بگوید. مهدی، دوست و دشمنِ خود را با نگاه بشناسد» .(17)
«در قضاوت ها و احكام مهدی و در حكومت وی، سر سوزنی ظلم و بیداد بر كسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند».(18)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
1. ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ فكری و سیاسی امامان شیعه، ص596.
2. العسکری، نجم الدین جعفر، المهدی الموعود المنتظر، ج1، ص281ـ282.
3. اصول كافی، ج1، كتاب العقل، حدیث 21.
4. بحارالانوار، ج52، ص317، 335.
5. همان، ج51، ص29.
6. المهدی الموعود، ج1، ص264 و 275.
7. الكافی، ج4، ص427.
8. بحارالانوار، ج10، ص 115.
9. المهدی الموعود المنتظر، ج1، ص254.
10. همان، ج1، ص254ـ255.
11. همان، ص277ـ276.
12. بحارالانوار، ج52، ص359.
13. المهدی الموعود المنتظر، ج1، ص280 و 300.
14. بحارالانوار، ج52، ص327.
15. المهدی الموعود المنتظر، ج1، ص277.
16. همان، ص310.
17. الارشاد، ص365ـ366.
18. المهدی الموعود المنتظر، ج1، ص 283ـ284.
1. صفات منجی
در میان بشارتهای موجود کتب آسمانی، برخی از آنها به بیان صفات منجی موعود میپردازد؛ از آن جمله میتوان ویژگیهای زیر را نام برد:
الف ـ پیشوای مخلوقات و عادل بودن: در کتاب باسک، پیروان در آخرالزمان به ظهور فرمانروای عادلی بشارت داده میشوند که پیشوای همه موجودات، اعم از فرشتگان، پریان و آدمیان بوده، زمام همه امور را در اختیار خواهد گرفت:
دور دینی تمام شود به پادشاه عادلی در آخرالزمان که پیشوای ملائکه، پریان و آدمیان باشد؛ حق و راستی با او باشد و آنچه در دریا، زمینها و کوهها پنهان است، همه را به دست آورد و از آسمانها و زمین، آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگتر کسی به دنیا نیاید.1
ب ـ منصور و یاری شده: در کتاب دید که نزد هندیان به کتاب آسمانی معروف است، به یاری شدن منجی موعود و پادشاه آخرالزمان اشاره شده است. همچنین در این بشارت،غلبه آن فرمانروا بر سراسر جهان و همه مخلوقات و گرویدن جملگی به دین او بیان شده است.
پس از خرابی دنیا، پادشاهی در آخرالزمان پیدا شود که پیشوای خلایق بوده، نام او منصور باشد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود درآورد. او همهکس را از مؤمن و کافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد، برآید.2
ج ـ غیبت قبل از قیام داشتن: در مکاشفات یوحنا، بخش 1، آیه 17 ضمن آیاتی که چگونگی قیام منجی موعود را بازگو مینماید، به گونهای رمزگونه و استعاری، ولادت و پنهان بودن مولد، غیبت قبل از قیام و برخی دیگر از خصوصیات وی را بیان میکند.
در آیه 14 میگوید: و آن مولد به منظور حفاظت قطعی از دستبرد اهریمنان، برای زمان و زمانین و نصف زمان از نظر آنان نهان شد.
این عبارت، به طور ابهامآمیز علاوه بر اصل غیبت، به طول مدت آن نیز اشاره کرده است.
2. نسبت منجی موعود
الف ـ از نسل بنیهاشم: در کتاب جاماسب، منجی موعود را از فرزندان بنیهاشم میداند:
مردی از زمین تازیان، از فرزندان هاشم بیرون آید، مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، … با سپاه بسیار و روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین پر داد کند.3
در کتاب پاتیکل، از بزرگان هندیان که به نظر آنان صاحب کتاب آسمانی است، منجی آخرالزمان، فرزند دو پیشوای بزرگ جهان، که یکی ناموس آخرالزمان (آخرین پیغمبر(صلی الله علیه و آله)) و دیگری صدّیق اکبر و وصیّ بزرگتر وی که «پشن» نام دارد [یعنی علیبن ابیطالب] معرفی شده است
ب ـ فرزند انسان: در انجیل متی، از زبان حضرت عیسی(علیه السلام)، بشارتی نسبت به نجات بخش آخرالزمان آمده، که طیّ آن وی را با عنوان «فرزند انسان» معرفی نموده است. در ادامه چنین میگوید:
همگی قبایل نزد وی جمع خواهند گشت و آنان را از یکدیگر جدا خواهند نمود چنانکه شبانی میشها را از بزها جدا میکند. پس میشها را به راست و بزها را به چپ خود، ایستاده خواهد نمود. آنگاه ملک به اصحاب یمین خواهد گفت: ای برکت یافتگان خدا، بیایید و آن ملک را که از ابتدای عالم برای شما مهیا شده، تصرف نمایید.4
نکته قابل توجه آنکه بشارت دهنده، حضرت مسیح بوده، بنابراین «فرزند انسان» خود آن حضرت نیست. به علاوه، در آخرالزمان ظهور خواهد کرد. مطابق با روایات اسلامی، این بشارت با ویژگیهای امام مهدی(عج) برابری میکند.
پوستر امام زمان علیه السلام
ج ـ فرزند خاتم پیامبران(صلی الله علیه و آله): در میان بشارتهای متعدد کتابهای آسمانی، برخی از آنها، منجی آخرالزمان را با توجه به نسل و نسب نیز معرفی کردهاند؛ از جمله این کتابها کتاب شاکمونی است که وی را فرزند بزرگوار سید و سرور خلایق دو جهان خوانده است. به عقیده هندیان، شاکمونی از پیغمبران و صاحب کتاب آسمانی است. در بشارت این کتاب، موضوع وحدت ادیان، پس از ظهور منجی موعود که از نسل خاتم پیامبران(صلی الله علیه و آله) میباشد، آمده است:
پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان (کشن) بزرگوار تمام شود. او کسی باشد که بر کوههای مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند، بر ابرها سوار شود و فرشتگان، کارکنان او باشند، و جنّ و انس در خدمت او شوند.5
همچنین در مزمور 72 زبور داود(علیه السلام) نیز از پیامبر آخرالزمان با نام «ملک» و از منجی موعود، با نام «ملک زاده» که بزرگترین و کاملترین مظهر عدل الهی میباشد یاد شده است.
د ـ فرزندخاتم پیامبران و سیّد اوصیا: در کتاب پاتیکل، از بزرگان هندیان که به نظر آنان صاحب کتاب آسمانی است، منجی آخرالزمان، فرزند دو پیشوای بزرگ جهان، که یکی ناموس آخرالزمان (آخرین پیغمبر(صلی الله علیه و آله)) و دیگری صدّیق اکبر و وصیّ بزرگتر وی که «پشن» نام دارد [یعنی علیبن ابیطالب] معرفی شده است.6
هـ . فرزند دختر خاتم پیغمبران: در کتاب جاماسبنامه به نقل از زرتشت، ضمن مطالبی که دربارهپیامبران و خاتم ایشان نقل میکند، آمده است:
پیغمبر عرب، آخر پیغمبران باشد که در میان کوههای مکه پیدا شود و بر شتر سوار شود. قوم او شترسواران خواهند بود، و با بندگان خود چیز خورَد و به روش بندگان نشیند و او را سایه نباشد، و از پشت سر مثل پیش رو ببیند، و دین او اشراف ادیان باشد، و کتاب او باطل گرداند همه کتابها را و دولت او تازیک (عجم) را برباد دهد و دین مجوس و پهلوی را برطرف کند و نار سدیر و آتشکدهها را خراب کند و تمام شود روزگار پیشدادیان و کیانیان و ساسانیان و اشکانیان.
و از فرزندان دختر آن پیغمبر که خورشید جهان و شاه زمان نام دارد، کسی پادشاه میشود در دنیا، به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا ـ که مکه باشد ـ باشد و دولت او تابه قیامت متصل شود و بعد از پادشاهی او، دنیا تمام شود… و «اهرمن کلان» را که ضدّ یزدان و بنده عاصی او باشد، بگیرد و در حبس کند.
ماهنامه موعود شماره 87
تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
1. صادقی، محمد همان، ص 246.
2. همان، ص 245.
3. براساس نسخه خطی جاماسبنامه در کتابخانه ملی تهران، نوشته ده قرن گذشته؛ به نقل از: صادقی، همان، ص 243.
4. انجیل متی، باب 25، آیات 31-34.
5. صادقی، همان، ص 242.
6. براساس کتاب زبده المعارف، ذخیره الألباب، و تذکره الأولیا؛ به نقل از: صادقی، همان، ص 246.
یکی از سۆالاتی که همیشه در حوزه مهدویت مطرح می شود و ابعاد گوناگونی هم دارد ،پرسش از سن حضرت ،چگونگی داشتن عمر طولانی ایشان و این است که ایشان در چه سنی ظهور می کنند ؟
ما در این مجال قصد داریم که سن حضرت در زمان ظهور را که در روایات شیعه و سنی آمده و محل مناقشه است مورد بررسی قرار دهیم .
بسیاری از ما تصور می کنیم چون ایشان دارای عمر طولانی هستند و مدت زمان زیادی از انظار غائب بوده اند ،حتما در چهره یک پیر مرد سالخورده با موهای سپید ظهور خواهند کرد ، اما روایات چیز دیگری به ما می گوید .
**علىّ بن أبى حمزه از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «اگر قائم قیام کند حتما مردم او را انکار مىکنند، زیرا او به صورت جوانى برومند به سوى ایشان باز مىگردد، کسى بر عقیده خود نسبت به او پایدار نمىماند مگر آن کس که خداوند در عالم ذرّ نخستین از او پیمان گرفته باشد».(الغیببة (للنعمانی )/ ترجمه غفارى، ص: 269)
**در روایت دیگرى غیر از این روایت چنین است که آن حضرت فرمود: «و از بزرگترین گرفتاریها آن است که صاحب موعود ایشان به چهره جوانى بر آنان خروج مىکند در حالى که آنان مىپندارند که او باید پیرمردى کهن سال باشد».
*** علىّ بن عمر بن علىّ بن الحسین علیهما السّلام از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «قائم فرزندان من برابر عمر حضرت ابراهیم که یک صد و بیست سال است عمر مىنماید و این، مدّتى است که او درک مىشود (یادش به فراموشى سپرده نمىشود) سپس در امتداد زمان به غیبتى طولانى دست مىزند (مدّتى طولانى غایب مىشود) و بعد به صورت جوان رشیدى سى و دو ساله آشکار مىگردد چندان که گروهى از مردم از او بازمىگردند. او زمین را همچنان که از ستمگرى و تجاوز پر شده است، لبریز از برابرى و دادگرى خواهد کرد».
همانا این فرمایش امام صادق علیه السّلام مایه عبرت و بازدارى خواهد بود از کورى و شک و دودلى، و بیدارکننده آن کس که فراموش کار و غافل است و راهنمائى است براى افراد سرسخت و سرگردان، آیا آنچه از مقدار عمر و حال قائم علیه السّلام که به هنگام ظهورش بدان حال است بیان شده و این نکته که به صورت جوانى ظهور خواهد کرد آیا همین مقدار براى صاحبان اندیشه کافى نیست؟ (الغیببة (للنعمانی )/ ترجمه غفارى، ص: 270)
شخص عاقلى را که داراى بینش است سزاوار نیست این مدّت به نظرش طولانى بیاید و خواستار پیش رسیدن و جلو افتادن امر خدا قبل از فرا رسیدن زمان آن باشد، بدون اینکه در وضع مردم تغییرى حاصل شده باشد، و نیز به خاطر داشتن وقتى که در خبر آمده که وى ظاهر نمىشود مگر پس از تمام شدن آن، همانا این گفته تنها براى آرامش خاطر بخشیدن به شیعیان و نزدیک نشان دادن آن است، زیرا ایشان خود فرمودهاند: «ما زمانى را (براى ظهور) تعیین نمىکنیم و هر کس تعیین وقتى را از ما براى شما روایت کرد او را تصدیق نکنید و از اینکه او را دروغ زن بخوانید هراس نداشته باشید و بدان گفته عمل نکنید» وظیفهاى که مومنان دارند آن است که با تسلیم در برابر همه آنچه از امامان علیهم السّلام رسیده- و آنان بدان چه گفتهاند خود آگاهترند- بر طریق دین خدا و با اعتقاد به آن گام بردارند، زیرا کسى که به امر آنان تسلیم شود و یقین داشته باشد که همان حقّ است بدان وسیله رستگار خواهد شد، و دین او برایش در امن و سلامت خواهد ماند، و هر که به معارضه برخیزد و تردید و مخالفت نماید و بر خداى تعالى از خود نسبتى دهد و اختیارى کند، از نسبت ناصوابش جلوگیرى شود و اختیارش نابود گردد و مقصود و خواسته دلش از او دریغ شود و بدان چه دوست مىدارد دست نیابد و به حیرت و گمراهى و دودلى و سست رأیى و سرگردانى و در آمدن از مذهبى به مذهب دیگر و از گفتارى به گفتار دیگر گرفتار آید و …( الغیببة (للنعمانی )/ ترجمه غفارى، ص: 271)
اختلاف روایات در تعیین سن ظهور حضرت (عج)
مطابق روایات شیعه و سنى امام زمان علیه السلام در حالى که ظاهر او جوان و به سن چهل سالگى است ظهور خواهند کرد. اینک به برخى از روایات اشاره مى کنیم :
2- ابن صباغ مالکى به سندش از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده که در حدیثى فرمودL(مهدى از اولاد من با سن چهل سال است …))( الفصول المهمة ، ص 217) .
2- شیخ صدوق رحمة الله علیه از اباصلت هروى نقل مى کند
که گفت : به امام رضا علیه السلام عرض کردم : قائم شما هنگام خروج چه علامتى دارد؟
حضرت فرمود : (علامت او این است که او از حیث سن پیر است ولى در ظاهر جوان نشان داده مى شود به حدى که هر گاه کسى به او نظر مى افکند گمان مى کند که او سى ساله یا کمتر است و از جمله علامات او آن است که به مرور ایام و شب ها پیر نمى شوند تا آنکه مرگ او فرا رسد))( کمال الدین ، ص 652 ، ح 12) .
نعمانى به سندش از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمودL(اگر قائم قیام کند مردم او را انکار خواهند کرد زیرا در حالى که جوان رشیدى است به سوى آنها باز مى گردد …))( الغیبة ، نعمانى ، ص 188) .
ممکن است روایاتى که اشاره به سن چهل سالگى دارد مقصود آن باشد که جسد و جسم او در حد کمال است ؛ زیرا بدن تا چهل سالگى به کمال رشد خود مى رسد. گر چه برخى روایات نیز به سن 18 سالگى و 51 سالگى اشاره کرده است ولى روایت اول از محمد بن حمیر نقل شده نه از یکى از معصومین علیهم السلام .
و روایت دوم گر چه از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده ولى از صحت سند برخوردار نیست خصوصا آنکه هر دو روایت با روایات مستفیضى که دلالت بر ظاهر چهل سالگى دارد مخالف است .
چگونگی ولادت حضرت مهدی (عج)
پوستر امام زمان علیه السلام
در روایات متعددی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است مردی از خاندان من ـ که دوازدهمین خلیفه و جانشین پس از من است ـ قیام خواهد کرد و با نابودی ظلم و ستم و برقراری حکومت الهی، عدل و راستی را در جهان خواهد گستراند.
فرمانروایان ستمگر عباسی براساس این روایات، به دنبال قتل و نابودی ایشان بودند و لذا مراقبت و سخت گیری زیادی نسبت به اهل بیت داشتند و حتی امام هادی علیهالسلام و امام عسکری علیهالسلام را به شهر سامرا منتقل کردند.
روشن است که در چنین شرایطی، ولادت آن بزرگوار باید پنهانی و به گونهای باشد که آسیبی به ایشان نرسد؛ از این رو ولادت ایشان به تولّد حضرت موسی علیهالسلام تشبیه شده است.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «خدای متعال در قائم ما سه خصلت جاری کرده که آنها در سه تن از پیامبران نیز جاری بود: مولدش را چون مولد موسی علیهالسلام مقدّر کرد…»
امام باقر علیهالسلام نیز فرمود: «ان موسی لما حملت به لم یظهر حملها الّا عند وضعه»؛ چون مادر موسی علیهالسلام او را باردار شد، حمل او ظاهر و آشکار نشد مگر هنگام زایمان او.
بنابراین ولادت حضرت مخفیانه بود و حتی نزدیکان امام یازدهم نیز تا چند ساعت قبل از ولادت، از آن بی اطلاع بودند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: خدای متعال در قائم ما سه خصلت جاری کرده که آنها در سه تن از پیامبران نیز جاری بود: مولدش را چون مولد موسی علیهالسلام مقدّر کرد
* اثبات ولادت حضرت مهدی(عج)
1. تصریح امام حسن عسکری علیهالسلام
تصریح امام حسن علیهالسلام به ولادت، اولین دلیل برای اثبات ولادت حضرت مهدی است. کلینی در روایت صحیحی از ابوهاشم جعفری نقل میکند: «به ابو محمد امام حسن عسکری علیهالسلام عرض کردم: هیبت شخصیت شما مرا از پرسیدن باز میدارد، آیا اجازه میدهید که از شما سۆالی بپرسم؟ فرمود: بپرس. عرض کردم: آیا شما فرزندی دارید؟ فرمود: آری. عرض کردم: اگر برای شما حادثهای رخ داد، در کجا از او سراغ بگیریم؟ فرمود: در مدینه.
وی گفت: در مواردی نیز آن حضرت با نوشتن نامه، امر ولادت را اعلام میکرد. احمد بن حسن بن اسحاق میگوید: «چون خلف صالح علیهالسلام متولد شد، از مولایم امام حسن عسکری علیهالسلام به جدّم احمد بن اسحاق نامهای رسید که در آن، امام با دست خط خود آورده بود: برای ما فرزندی متولّد شده است و باید نزد تو پوشیده و از مردم پنهان بماند که ما به جز به خویشان و دوستان اظهار نمیکنیم. خواستیم خبر آن را به تو اعلام کنیم تا خداوند تو را شاد سازد همچنان که ما را شاد ساخت. والسلام».
2. شهادت قابله
شهادت دادن قابله دومین مدرک این مساله است. طبیعی است بهترین کسی که میتواند به درستی شهادت و گواهی بر ولادت دهد؛ قابلهای است که در هنگام ولادت حضور داشته است.
قابله آن حضرت بانوی بزرگوار و پرهیزکار حکیمه خاتون دختر امام جواد و عمه امام حسن عسکری علیهالسلام بود که به این مطلب تصریح کرده است و داستان ولادت از زبان ایشان بیان شده است.
ذبح
3. سنت عقیقه
یکی از برنامهها و سنتهای سفارش شده در دین، سنت عقیقه (قربانی کردن گوسفند) برای نوزاد است که برای سلامتی فرزند و برکت زندگی او تأثیر دارد و امام حسن عسکری علیهالسلام با انجام عقیقه برای حضرت مهدی علیهالسلام، ضمن عمل به این سنّت دینی، گروه بسیار از شیعیان را از ولادت آن حضرت آگاه کرد.
صدوق، به چند قضیه در این رابطه اشاره میکند. به عنوان نمونه، ابوجعفر عمری (سفیر خاص امام مهدی علیهالسلام) میگوید: «چون امام [حضرت مهدی (عج)] متولد شد، امام حسن عسکری علیهالسلام فرمود: به دنبال ابوعمرو بفرستید چون به نزد امام آمد، به او فرمود: 10هزار رطل نان و 10هزار رطل گوشت خریداری کن و تقسیم کن (احتمالا میان بنی هاشم) و چند گوسفند برای او عقیقه کن».
در روایت دیگر محمد بن ابراهیم کوفی گوید: «امام حسن عسکری علیهالسلام برای یکی از کسانی که نامش را برایم ذکر کرد، گوسفند سربریدهای فرستاد و فرمود: این از عقیقه فرزندم محمد است».
4. شهادت افرادی که امام مهدی را دیدهاند
چهارمین دلیل برای اثبات تولد حضرت، شهادت افرادی است که امام را دیده اند. در کتابهای معتبر و ارزشمند، سخن از افرادی به میان آمده که حضرت مهدی علیهالسلام را دیدهاند. این دیدارها، به دوران کودکی و دوران غیبت صغری مربوط میشود.
یکی از برنامهها و سنتهای سفارش شده در دین، سنت عقیقه (قربانی کردن گوسفند) برای نوزاد است که برای سلامتی فرزند و برکت زندگی او تأثیر دارد و امام حسن عسکری علیهالسلام با انجام عقیقه برای حضرت مهدی علیهالسلام، ضمن عمل به این سنّت دینی، گروه بسیار از شیعیان را از ولادت آن حضرت آگاه کرد
شیخ صدوق، در کمال الدین و شیخ طوسی در کتاب الغیبة، بابی را به عنوان «افرادی که حضرت را دیدهاند» گشودهاند.
5. وجود وکیلان و نواب خاص
وجود وکیلان و نایبان خاص دلیل پنجم است. هر کس به تاریخ زندگی امام مهدی علیهالسلام نگاه کند به روشنی به ویژگی خاص غیبت صغری ـ همان وجود چهار نایب خاص ـ پی میبرد. وجود این افراد با چنین عنوان خاص، خود بیانگر وجود موکل است.
6. نوع برخورد حکومت وقت
با پژوهشی در زندگی پرفراز و نشیب اهل بیت روشن میشود که حاکمان زمان چگونه در تلاش بودند تا نور هدایت آنان را خاموش کنند در این راستا از هیچ تلاشی فروگذاری نکردند. در این میان برخورد حکومت با امام هادی و امام حسن عسکری علیهالسلام به شکل دیگری بود و داستان چگونگی برخورد فرعون با بنی اسرائیل را تداعی و زنده میکرد.
خلفای عباسی، مانند بسیاری از مردم، رسالت جهانی امام مهدی علیهالسلام را میدانستند و آگاه بودند که آن حضرت ویران کننده بساط حکومت ظالمانه آنان است و نیز میدانستند که حکومتشان غاصبانه است و جانشینان واقعی پیامبر نام آنان را بیان کرده است که نخستین آنان امیرالمۆمنین علی بن ابی طالب علیهالسلام و آخرین ایشان حضرت مهدی علیهالسلام فرزند امام حسن عسکری علیهالسلام است.
با توجه به این مقدمه برخورد حکومت به شکلهای مختلفی بود؛ از جمله: انتقال امام هادی علیهالسلام و امام عسکری علیهالسلام به سامرا.
امام هادی علیه السلام از مدینه تا سامرا
دلایل ایجاد شهر سامرا
شهر سامرا به دستور خلفای عباسی پی ریزی شد و ساکنان آن، بزرگان خاندان عباسی و لکشریان مورد اعتماد خلیفه بودند و به عبارت روشن آنجا، یک شهر تقریبا نظامی و لشکرگاه خلیفه بود. خلفای عباسی برای این که بتوانند این دو امام را (امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام) به صورت کامل تحت مراقبت و نظارت داشته باشند، آنان را به سامرا منتقل کردند.
با رحلت امام حسن عسکری علیهالسلام و نماز خواندن امام مهدی علیهالسلام بر جنازه پدر، فورا از طرف خلیفه دستور تفتیش خانه صادر شد تا سپاهیان و مأموران آن حضرت را دستگیر کنند.
7. احادیث، بهترین دلیل برای اثبات ولادت حضرت هستند
برای اثبات ولادت حضرت مهدی علیهالسلام به چند حدیث که مورد قبول فریقین (شیعه و اهل سنت) است میتوان استناد کرد.
در کتب فریقین (شیعه و عامه) روایت مشهور و معروفی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که «مَن مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة؛ هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
باتوجه به جوّ حاکم بر جامعه که از طرف خلفای عباسی ایجاد شده بود و آنان به دنبال قتل آخرین خلیفه خدا و منهدم کننده کاخهای ظلم و ستم بودند؛ لذا یکی از وظایف اساسی امام حسن عسکری، حفظ جان حضرت مهدی علیهالسلام بود. از مدارک تاریخی و روایی استفاده میشود که امام حسن عسکری علیهالسلام فرزند خویش را مدّتی در سامرا و مدتی در مدینه تحت سرپرستی مادر گرامیاش «حدیث»، همسر بزرگوار امام هادی علیهالسلام حفظ و نگهداری کرد
این حدیث حاوی نکات مهمی است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به صراحت بیان میکند هرکس امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا میرود. اطلاق کلام پیامبر، شامل همه مسلمین شده و مردم همه زمانها را در برمیگیرد. نکته لطیف این که حضرت از تعبیر «زمانه» استفاده کرده است و یعنی امام زمان خودش را باید بشناسد. پس باید در هر زمان امام زمان باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «لایزال الدینُ قائِماً حَتّی تَقُومَ الساعَة او یکوُن عَلَیکم اثنَتَی عَشَرَ خَلیفهَ کُلُّهم مِن قُرَیش» دین اسلام برپا است تا قیامت و این که دوازده خلیفه بر شما حکومت کنند که همه از قریش هستند.
دیدگاه علما و صاحبان رأی پیرمون ولادت حضرت مهدی علیهالسلام
همه بزرگان و اندیشمندان شیعه، وجود مقدس بزرگان و اندیشمندان شیعه، وجود مقدس حضرت را پذیرفته و به آن اعتراف دارند. برخی از علمای عامّه نیز در این مورد مطالبی بیان کردهاند مانند: محمد بن طلحه حلبی شافعی در مطالب السۆول فی مناقب آل الرسول، ص 88، محمد بن یوسف کنجی شافعی در البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص 336، محمد بن احمد مالکی معروف به ابن صباغ در الفصول المهمه، ص 273، سبط ابن جوزی حنفی در تذکرة الخواص، ص 363، احمد بن حجر هیثمی مکّی در صواعق المحرقه، ص 127 و ….
محل زندگی حضرت مهدی علیهالسلام در زمان امام عسکری علیهالسلام
باتوجه به جوّ حاکم بر جامعه که از طرف خلفای عباسی ایجاد شده بود و آنان به دنبال قتل آخرین خلیفه خدا و منهدم کننده کاخهای ظلم و ستم بودند؛ لذا یکی از وظایف اساسی امام حسن عسکری، حفظ جان حضرت مهدی علیهالسلام بود.
از مدارک تاریخی و روایی استفاده میشود که امام حسن عسکری علیهالسلام فرزند خویش را مدّتی در سامرا و مدتی در مدینه تحت سرپرستی مادر گرامیاش «حدیث»، همسر بزرگوار امام هادی علیهالسلام حفظ و نگهداری کرد.
آخرین نظرات