امام مهدی (عج) درپگاه نیمه ی شعبان سال 255 هجری قمری به دنیا آمدودرزمان حیات پدر به علت جَو خفقان و ستم آلود حکومت عباسی دور از چشم مردم می زیست و فقط برخی از خویشان یا دوستان ویژه اش به دیداراونایل می گشتند.
هنگامی که در 8 ربیع الاول سال 260 هجری قمری امام یازدهم درگذشت بنا به اوامرالهی زعامت شیعیان به او رسید و درمراسم تدفین پدر در شهر سامراء بر مردم آشکارشد و طبق احادیث معتبر بر جنازه ی پدر نمازگذارد.
جاسوسان و خبرچینان ، عوامل حکومت ستمگر عباسی را آگاه ساختند و دژخیمان نابکار برای دستگیری امام به خانه ی او هجوم بردند ولی خداوند او را در پناه خود نگه داشت و اورا به ” غیبت ” و ” نهان زیستی ” فرمان داد و قائم از مردم غائب گشت و دوران غیبت صغری آغاز شد .
به همین علت در دوران غیبت حضرت مهدی (عج) عده ای شیاد و فرصت طلب مدعی دروغین مهدویت و ظهور قائم شدند.
بسیاری از مردم می پرسند : ” آیا کودک ِخردسال می تواند به مقام امامت برسد ؟”
پاسخ این است که “آری”
زیرا به عقیده ی شیعه ، امامت مَنصَبی الهی است که خدا شایستگی آن را در هرکس که بخواهد قرار می دهد و امام برای رسیدن به این مقام ، لازم نیست از مراحل ِتکامل ِ عادی ِ مردم ِ معمولی بگذرد و پس از سالیانی دراز تحصیل و اکتساب ، به رتبه ی امامت نایل گردد ، بلکه در نخستین سال های زندگی هم می تواند (درصورت اراده ی خدا) به این مقام برسد .
در میان پیامبران و امامان ، بسیاری را می شناسیم که در خرد سالگی به مقام نبوت یا امامت نایل شدند مانند حضرت یحیی و حضرت عیسی (قرآن کریم ، سوره مریم ، آیات 12 و 30) و حضرت امام جواد و حضرت امام هادی علیهما السلام ( که درسن 9سالگی و 8 سالگی امام شدند) (کتاب اصول کافی ، کتاب الحجة ).
بهائیان برای انکار ولادت مهدی (عج) دستاویزهایی بی پایه دارند مانند اینکه می گویند درتاریخ تولد امام زمان میان تواریخ اختلاف است (هشتم شعبان ، نیمه ی شعبان ) بیست و سوم رمضان و… سال256،255،254و…) و این اختلاف ، دلیل ِ نبود ِ این میلاد می باشد.
در پاسخ ایشان می گوییم : برعکس ، این پراکنده گویی ِ مورخین، دلیل ِ وقوع ِ تولد است، زیرا همه ی آنان دراصل ولادت ، متحد و متفقند ، منتها چون پنهانی بوده لذا در تاریخش اختلاف کرده اند و تازه این پراکندگی در تواریخ است نه در احادیث صحیح ، بلکه احادیث ائمه علیهم السلام مانند روایتی که از امام حسن عسکری (ع) نقل شده تاریخ میلاد را همان نیمه شعبان سال 255 ه . ق بیان فرموده اند .(کتاب منتخب الاثر ص 320 )
جالب این است که خودِ بهائیان هنوز در تاریخ تولد شوقی افندی که از تولد او یک قرن هم نگذشته ، اختلاف دارند (تقویم تاریخ امر ، صفحه 119 و120 تآلیف اشراق خاوری ) چگونه می خواهند در تاریخ ولادت پنهان امام عصر (عج) که هزاروصدوهفتادودوسال از تاریخ آن می گذرد، آراء ِ تاریخ نویسان یکسان باشد و سر ِ مویی تفاوت نکند ؟
دستاویز دیگر بهائیان نیز بسیار شنیدنی است می گویند: قبول داریم امام حسن عسکری در زمان حیاتش فرزندی دارا شده اما آن کودک در همان ایام مرده است ،زیرا ابراهیم بن ادریس می گوید : مولایم امام حسن گوسفندی برایم فرستاد و فرمود این را برای فرزند من عقیقه کن و با اهل خانه ات بخور، چون مدتی بعد نزدش رفتم فرمود کودکی که برای ما به دنیا آمده بود فوت شد .
شگفتا از این نادرستی و فریب کاری !!!؟؟؟
چرا بهائیان دنباله ی این روایت را نقل نمی کنند که نقل شده است : ” ابراهیم گوید چندی بعد امام دو گوسفند برای من فرستاد و پیغام داد که این دو تا را برای مولایت که به دنیا آمده عقیقه کن و با اهل خانه ات بخور ، پس چنین کردم .”
آیا پسندیده است که انسان برای ردِ ناحق ِ یک عقیده ی درست ، دست به چنین خیانتی بزند و حدیثی را اینگونه واژگون جلوه دهد؟!
با مزه اینجاست که همین ابراهیم بن ادریس به نوشته ی کافی می گوید : ” چون امام حسن عسکری وفات یافت ، نزد امام زمان (حضرت محمد بن الحسن عج) رفتم و بر سر و دست او بوسه زدم .” ( اصول کافی ، کتاب الحجة )
اینک بجا است که فراز هائی از کتب بهائیان در تأیید تناقض گوئی آنان ذکر کنیم :
1- فاضل مازندرانی مبلغ معروف بهائی در صفحه 7 و 8 جلد دوم کتاب اسرار الآثارخود از کتاب تفسیر سوره ی کوثرنوشته ی میرزا علی محمد باب گفتاری آورده که ترجمه اش این است : ” پس بدان و آگاه باش که همانا برای مهدی به فرمان خدا دو غیبت بود و دراین دو غیبت گروهی بسیار به آستان وی شرفیاب شده وی را زیارت کردند… ودردوران غیبت صغری نوُاب ایشان عبارت بودند از عثمان بن سعید عمروی و پسرش ابو جعفر محمدبن عثمان و شیخ ابو القاسم حسین بن روح و علی بن محمد سیمری و ایشان در آن ایام برشیعه فرمان میراندند .”
2- میرزا علی محمد باب در صفحه 27 کتاب صحیفه ی عدلیه در توضیح و تبیین امامت ائمه ی اطهار اعتراف می کند که ” اسامی 12 امام معصوم همچون آیینه ی روشن بوده و دوازدهمین امام ، حضرت محمدبن الحسن العسکری است .”
آخرین نظرات