شب های ماتم…
من شش دهه برای حسینت گریستم
تا اشک غم برای تو جاری کنم حسن…
شب های ماتم…
من شش دهه برای حسینت گریستم
تا اشک غم برای تو جاری کنم حسن…
ویژه نامه ی شهادت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و امام حسن مجتبی علیه السلام آیا پیامبر به به کفار ناسزا می گفتند؟ —————- چرا در اذان و تشهد تنها به پیامبری پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) شهادت داده و از دیگر پیامبران نامی نمیبریم؟ http://yon.ir/opUa شبث بن ربعی که بود و چه تأثیری در حوادث پس از رحلت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) داشت؟ http://yon.ir/XQgf آیا دانش، قدرت و دیگر کیفیات و صفاتی که از سوی خداوند به پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اهل بیت (علیه السلام)ارزانی شده است، می تواند از هر جهت غیر متناهی باشد؟ http://yon.ir/9UPd آیا پیامبر به به کفار ناسزا می گفتند؟ http://yon.ir/Aoy6 در مواردى قرآن به پیامبرش خطاب کرده که تو مسئول ایمان مردم نیستى و…؛ آیا این موارد با امر به معروف و جهاد ابتدایى منافات ندارد؟ http://yon.ir/JvE5 چرا پیامبر(صلی الله علیه وآله) قبل از شدت بیماری، قلم و دوات نخواستند تا وصی خود را معرفی کنند؟ http://yon.ir/0JTw آیا در صحیح بخاری از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده که فتنه از خانه عایشه برخواهد خواست و شاخ شیطان در آنجا خواهد بود؟! http://yon.ir/o14C آیا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در طول حیاتش چیزی پیشگویی میکرد؟ http://yon.ir/J25s آیا خلیفه اول(ابو بکر) و خلیفه دوم (عمر) در محضر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) صدا را بلند کرده و با هم درگیر شدند و خدا آیهای در نکوهش این رفتار نازل کرد؟! http://yon.ir/HujU آیا امام حسن(علیه السلام)پس از شهادت امام علی(علیه السلام)؛ ابن ملجم را مثله کرد و یا در آتش سوزاند؟! http://yon.ir/oqJX چرا امام حسن(علیه السلام)فرزندانشان را به نام پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام حسین(علیه السلام)آنان را به نام امام علی(علیه السلام)نامگذاری کردند؟ http://yon.ir/OxWv آیا امام حسن مجتبی(علیه السلام)برای صلح با معاویه، چند امتیاز مالی درخواست کرد؟ http://yon.ir/50UP مقصود امام حسن(علیه السلام)از این سخن که؛ «اگر به تعداد انگشتان یک دست یار با بصیرت داشتم با معاویه میجنگیدم»، چیست؟ http://yon.ir/gibi تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام)از «الحمد لله رب العالمین» چیست؟ http://yon.ir/HwM9 چرا معاویه، امام حسن مجتبی(علیه السلام)را با اینکه با او صلح کرده بود، به شهادت رساند؟ http://yon.ir/Ls2c —————- لینک مطلب: http://shiastudies.net/portal/android/page.php/?c=11&id=997 ارسال شده توسط نرم افزار اندروید مجمع جهانی شیعه شناسی
یکی از شبهاتی که وجود دارد این است که آیا کودکی 5 ساله میتواند حجت خدا بر روی زمین باشد؟ آیا او آنقدر علم و معنویت دارد که بتواند زمام امور را بدست گیرد ؟
این مساله ای است که متاسفانه دست آویزی قرار گرفته تا وجود نازنین امام زمان (عج) زیر سئوال رود. معاندان اسلام با استفاده از همین موضوع سعی دارند به جهانیان ثابت کنند که : چقدر مسخره و مضحک است که مسلمانان جهان قبول داشته باشند کودکی 5 ساله امام و پیشوای آنها است و با مقایسه عقل و شعور و توانایی کودکان دیگر با امام زمان چنین مساله ای را محال می دانند و به تمسخر شیعیان که این مورد را قبول دارند می پردازند .
پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب می کند. این امتیاز از همان اوان کودکی در وجود آن بزرگواران موجود است
اگر در اخبار اهل بیت ـ علیهم السلام ـ تأمل شود معلوم مى گردد که مقام نبوت و امامت یک مقام ظاهرى ناچیز نیست که هر کسى صلاحیت آن را داشته باشد بلکه نبوت مقام ارجمندى است که شخص واجد آن مقام با حق تعالى ارتباط و اتصال داشته از افاضات و علوم عوالم غیبى برخوردار مى شود، احکام و قوانین الهى بر باطن و قلب نورانیش وحى و الهام مى گردد و به طورى آنها را دریافت مى کند که از هر گونه خطا و اشتباهى معصوم است. همینطور ولایت و امامت مقام بزرگى است که واجد آن مقام به طورى احکام خدایى و علوم نبوت را تحمل و ضبط مى کند که خطا و نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبى مرتبط بوده و از افاضات و اشراقات الهى بهره مند مى گردد. بواسطه علم و عمل پیشوا و امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندى است، البته معلوم است که هر کسی قابلیت احراز مقام امامت یا نبوت را ندارد، بلکه باید از حیث روح در مرتبه اعلای انسانیت قرار گرفته باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبی و دریافت علوم و ضبط آنها را داشته باشد. و همچنین از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی در کمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستی و افاضات غیبی را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزل داده و به مردم ابلاغ کند.
امام زمان (عج)
لذا پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب می کند. این امتیاز از همان اوان کودکی در وجود آن بزرگواران موجود است ، لکن اگر صلاح باشد و شرایط موجود شود و مانعی هم در کار نباشد آن افراد برجسته رسما به مقام و منصب نبوت و امامت معرفی می شوند و مامور حفظ و تحمل احکام می گردند، این انتخاب و نصب ظاهری ، چنانکه گاهی بعد از بلوغ یا در زمان بلوغ و بزرگی انجام می گیرد، ممکن است در ایام کودکی تحقق پذیرد. پیشوایى به کوچکى و بزرگى نیست، بلکه مربوط به قابلیتها و استعدادها است رهبرى و پیشوایى امت در کودکى که سهل، حتى در نوزادى، هم امکان دارد و هم واقع شده است مانند حضرت عیسی (علیه السلام)! چرا ادیان دیگر این موضوع را مورد تمسخر قرار می دهند در حالی که این موضوع حتی در دین آنها هم دیده می شود .
چنانکه حضرت عیسى ـ علیه السلام ـ در گهواره با مردم سخن گفت و خودش را پیغمبر و صاحب کتاب معرفى نمود. خداوند متعال در سوره مریم مى فرماید:
«مریم به عیسى اشاره کرد، گفتند: “چگونه با کودکى که در گهواره است سخن بگوییم؟! عیسى گفت من بنده خدایم که مرا کتاب داده و به پیغمبرى برگزیده است و هر کجا باشم مبارک گردانیده و به نماز و زکوة تا زنده باشم سفارش کرده است. »( مریم آیه 29)
از این آیه و آیات دیگر استفاده مى شود که حضرت عیسى ـ علیه السلام ـ از همان کودکى و ایام صغر پیغمبر و صاحب کتاب بوده است.
امام علی النقی نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفش گذشته بود که پدرش به شهادت رسید و امامت به وی منتقل شد
همچنین حضرت یحیی در دوران صباوت و صغر سن به مقام نبوت رسیده است. بنابر این، وقتی عیسی مسیح و حضرت یحیی می توانند در کودکی به مقام نبوت برسند، چه مانعی دارد که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) نیز در سنین کودکی به مقام امامت برسد، جالب اینجاست که ائمه اطهار ـ علیه السلام ـ هم موضوع صغر سِنّ آن جناب را پیش بینى کرده و اعلام نموده اند تا مورد اعتراض مخالفین و معاندین قرار نگیرد. چنانکه امام باقر علیه السلام فرمود :« حضرت صاحب الامر سن مبارکش از تمام ما کمتر و گمنام تر است»(1)
امام زمان (عج)
بنابراین هیچ مانعى ندارد که کودکى در سن پنج سالگى با عوالم غیبى ارتباط داشته باشد و به وظیفه سنگین خزانه داراى و ضبط و تبلیغ احکام منصوب گردد و در انجام وظیفه خویش و اداى این امانت بزرگ کاملاً نیرومند و مقتدر باشد(2)
اتفاقا بعضی از ائمه نیز در سن قبل از بلوغ به مقام امامت رسیدند،مثلا حضرت امام جواد ـ علیه السلام ـ هم در هنگام وفات پدرش نه ساله و یا هفت ساله بوده و امام رضا ـ علیه السلام ـ او را به عنوان جانشین خود معرفى نمود(3) که سخنان و مناظرات امام جواد ـ علیه السلام ـ و حل مشکلات بزرگ علمى و فقهى توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان اسلامى اعم از شیعه و سنى را بر انگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمى امام وا داشته است و هر کدام او را به نحوى ستوده اند.
امام علی النقی نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفش گذشته بود که پدرش به شهادت رسید و امامت به وی منتقل شد.
بنابر این، مساله صغر سن و رسیدن به مقام امامت در سن کودکی اختصاص به امام عصر علیه السلام ندارد.
پی نوشت ها :
1. مجلسى، بحار الانوار، (اسلامیه) ج51، ص38.
2. ابراهیم امینى، دادگستر جهان (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، ص1373) ص122-121.
3. اثبات الوصیة، ص161.
یکی از اساسی ترین مسائل در بحث مهدویت «خلافت الهی » است; زیرا مساله خلافت الهی در زمین که خدای سبحان در قرآن کریم فرمود: «انی جاعل فی الارض خلیفة » (بقره: 30) همچون داستان سفینه نوح و یا کشتی موسی و خضر و مانند آن ها نیست که یک قضیه شخصی بوده و سپری شده باشد، بلکه خلافت الهی یک فیض متصل و فوز مستمر است که از اول با اندیشه دوام و انگیزه استمرار طرح شده; چنان که اصل خلافت از قلمرو نبوت و رسالت فراتر رفته و به امامت رسیده است.1 به این دلیل، یکی از نکته هایی که در عرفان اسلامی درباره حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه - مورد توجه قرار گرفته «خلافت الهی» اوست.
از این رو، برخی از بزرگان اهل معرفت از حضرت مهدی به عنوان خلیفه الهی یاد نموده و گفته اند: «بی تردید، برای خداوند خلیفه ای است که روزی ظهور خواهد کرد، و اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی بماند، باز هم خداوند آن روز را به اندازه ای طولانی خواهد نمود تا آن خلیفه الهی که از عترت رسول خدا و فرزند فاطمه و همنام پیامبر است، ظهور نماید .»2
یکی دیگر از عرفا در این باره می گوید: «هر گاه حق سبحانه بر بنده خود تجلی کند و او را از خویش فانی نماید، لطیفه الهیه در او پدید می آید که آن لطیفه گاهی ذاتی و گاهی صفاتی است; اگر ذاتی باشد، آن صورت انسانی است که از او به فرد کامل و غوث جامع یاد می شود و دایره هستی بر محور او می گردد و به واسطه او عالم حفظ می شود و او همان کسی است که از او به مهدی و خاتم تعبیر می شود و او خلیفه خدا در عالم است .»3
همان گونه که ملاحظه می شود، در سخنان عرفا، بر عنصر «خلافت الهی » حضرت مهدی علیه السلام تکیه گردیده و از او به عنوان خلیفه خداوند در زمین یاد شده است .
عارف قاسانی درباره خاتم ولایت بودن حضرت مهدی میگوید: «خاتم ولایت مهدی است که در آخر زمان می آید . همه انبیا و اولیا در معارف و حقایق تابع مهدی هستند. او در احکام تابع شرع محمدی است و باطن او با باطن حضرت محمد یکی است.»
حضرت مهدی علیه السلام و ولایت الهی
گرچه بحث ولایت در عرفان دامنه گسترده ای دارد، اما در این جا تنها به جلوه ای از آن مباحث اشاره می شود:
یکی از مهم ترین مسائل ولایت این است که «ولی » یکی از نام های خداوند است. در قرآن کریم فرمود: «فالله هو الولی» (شوری: 9) و بر اساس مبانی عرفان، اسماء الهی هیچ گاه بدون مظهر نیستند.4 پس مظهر اسم «ولی» همواره وجود خواهد داشت. بدین سبب است که ولایت یک حقیقت همیشه زنده و پایان ناپذیر است، به خلاف رسالت و نبوت که از اسماء الهی نیست و دورهاش با وجود خاتم الانبیا پایان پذیرفته است. عارف نامدار، محی الدین بن عربی در این باره میگوید: «بدون تردید، ولایت فلک است که احاطه و گستردگی خاصی دارد. به این دلیل، هیچ گاه قطع نمی شود. اما نبوت تشریعی و رسالت در پیامبر اسلام پایان یافته است.»5
امام زمان علیه السلام
برخی دیگر از بزرگان اهل عرفان درباره ولایت ائمه اطهار علیهمالسلام بخصوص حضرت مهدی علیهالسلام گفتهاند: «خدای تعالی دوازده کس را از امت محمد برگزیده و مقرب حضرت خود گردانیده و به ولایت خود مخصوص کرده و اینان را نایبان حضرت محمد گردانیده، ولی در امت محمد صلی الله علیه و آله همین دوازده امام کسی بیش نیستند و ولی آخرین، که ولی دوازدهم باشد، خاتم اولیاء است و مهدی صاحب زمان نام اوست.»6
همچنین عارف قاسانی درباره خاتم ولایت بودن حضرت مهدی میگوید: «خاتم ولایت مهدی است که در آخر زمان می آید . همه انبیا و اولیا در معارف و حقایق تابع مهدی هستند. او در احکام تابع شرع محمدی است و باطن او با باطن حضرت محمد یکی است.»7
در جای دیگر نیز گفته است: «خاتم ولایت کسی است که صلاح دنیا و آخرت با اوست و با رحلت او از دنیا نظام عالم از هم فرو می پاشد. او عبارت از مهدی موعود در آخر زمان است.»8
یکی دیگر از بزرگان اهل عرفان میگوید: «ظهور تمامی ولایت و کمالش به خاتم اولیا خواهد بود؛ چون کمال حقیقت دایره، در نقطه اخیره به ظهور می رسد. خاتم اولیا عبارت از امام محمد مهدی است که موعود حضرت رسالت است و دور عالم به او کامل و تمام میشود و حقایق اسرار الهی در زمان آن حضرت تمام ظاهر میشود.»9 عارف عربی نیز از حضرت مهدی به خاتم ولایت یاد نموده و به تفصیل درباره او بحث کرده است. 10
پس، معلوم می شود یکی از مسائلی که در عرفان اسلامی درباره حضرت مهدی مورد توجه قرار گرفته و به تفصیل از جنبه های گوناگون درباره آن بحث شده مساله «ولایت الهی » آن حضرت است . از این رو، از او به عنوان مظهر اسم «ولی» و خاتم ولایت یاد نموده اند .
گروه دین و اندیشه تبیان
1 - عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، 1380، ج 3، ص 28 .
2 - محی الدین بن عربی، فتوحات مکیه، بیروت، دار صادر، ج 3، باب 366، ص 327 .
3 - عبدالکریم جیلی، الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوایل، چ پانزدهم، مصر، مکتبة مصطفی البابی الحلبی، ص 72 .
4 - امام خمینی، تعلیقة علی الفصوص الحکم، مؤسسه پاسدار اسلام، 1410ق، ص 26 .
5 - محی الدین بن عربی، شرح قیصری بر فصوص الحکم، چاپ سنگی، قم، نشر بیدار، فص عزیزی، ص 308 .
6 - عزیزالدین نسفی، انسان کامل، رساله «نبوت و ولایت » ، چ چهارم، تهران، کتابخانه ظهوری، 1377، فصل 6، ص 320 .
7 - عبدالرزاق قاسانی، شرح فصوص الحکم، قم، بیدار، 1370، فص شیثی، ص 42 .
8 - همو، اصطلاحات صوفیه، چ دوم، قم، بیدار، 1370، باب خاء، ص 158 .
9 - محمد فیاض لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، سعدی، 1371، ص 315 .
10 - فتوحات مکیه، ج 3، باب 366 .
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیهما السلام) لِلْحَسَنِ ابْنِهِ (علیه السلام) يَا بُنَيَّ أَ لَا أُعَلِّمُكَ أَرْبَعَ خِصَالٍ تَسْتَغْنِي بِهَا عَنِ الطِّبِّ فَقَالَ بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ لَا تَجْلِسْ عَلَى الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ جَائِعٌ وَ لَا تَقُمْ عَنِ الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ تَشْتَهِيهِ وَ جَوِّدِ الْمَضْغَ وَ إِذَا نِمْتَ فَاعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَى الْخَلَاءِ فَإِذَا اسْتَعْمَلْتَ هَذَا اسْتَغْنَيْتَ عَنِ الطِّب
امير مؤمنان على بن ابى طالب (علیه السلام) بفرزندش حسن فرمود:
پسر جانم چند خصلت به تو ياد ندهم كه بواسطه آنها از طب بىنياز شوى؟
عرض كرد چرا يا امير المؤمنين ؛ فرمود:
1. تا گرسنه نباشى دست به خوراك دراز مكن،
2. تا هنوز رغبت به خوردن دارى دست از غذا بکش ،
3. هر چه مي خورى خوب بجو،
4. چون خواستى بخوابى قضاى حاجت كن،
چون اين چهار را بكار بستى از طب بىنياز مي شوى.
منبع :خصال-ترجمه كمرهاى- جلد 1- صفحه 215
داستانك:
طبيبي از كشوري ديگر به قم آمد و از خادم آيت الله بروجردي درخواست كرد از آيت الله بخواهيد تا ساعاتي را در كنار ايشان باشم ، زيرا من در حال تحقيقم كه چرا عمر مراجع تقليد اينقدر بالاست
خادم از آقا وقت گرفت و ايشان از هنگام نهار به بعد را اجازه دادند
هنوز غذاي آقا تمام نشده بود كه طبيب بلند شد و بيرون آمد
خادم گفت : مگر نمي خواستي تحقيق كني
طبيب گفت : چرا ، تحقيقم تمام شد .
خادم گفت : چطور؟
طبيب پاسخ داد: راز طول عمر ايشان اين است كه غذا را زياد مي خوند . من غذايم تمام شد و ايشان هنوز در حال جويدن لقمه ي دوم بودند
آخرین نظرات