یکی از خوراکی های مفید در فصل زمستان
بسم الله الرحمن الرحیم
️چرا ما در سجده زیارت عاشورا، خدا را به خاطر این مصیبت، شکر میکنیم؟
معنای دقیق ” اللهم لک الحمد حمد الشاکرین على مصابهم ” که در سجده زیارت عاشورا می خوانیم چیست؟
◾️پاسخ:
شکر بر نعمت از موضوعاتی است که در منابع روایی ما دارای جایگاه خاصی است.[1]
انسان مؤمن و موحد به جهت معرفت و شناخت صحیحی که نسبت به خدا و آفریدگارش دارد، هرچه از سوی پروردگارش به او برسد، شکرگزار است؛ زیرا چنین انسانی، همواره وظیفه الهی خود را انجام میدهد و در برابر حوادث -چه خوب باشد یا ناگوار- تسلیم است و آنها را در مسیر کمال و سیر الى الله به حساب میآورد.
امام حسین (ع) در عصر تاسوعا، در جمع اصحاب خود، حمد و ستایش الاهی را در حال خوبی و ناراحتی به جا میآورد: “احمده على السرّاء والضرّاء"؛[2] خدا را در حالی که در وضع مناسب و خوب یا در وضع ناراحتی هستم، حمد و ستایش میکنم.
یاران حضرت، حمد و ستایش الهی را به جا میآوردند، به جهت آن که توفیق یاری حضرت و شهادت همراه امامشان را پیدا کردند: “الحمد للّه الذی أکرمنا بنصرک وشرّفنا بالقتل معک"؛[3] حمد و سپاس خدایی را که نصرت و یاریت را به ما کرامت فرمود، و ما را به شهادت در کنارت مشرف نمود.
نهضت خونین کربلا اگرچه از یک زاویه، مصیبتی دردناک بود، اما از نگاه دیگر نعمتی بزرگ برای اسلام و مسلمانان بود؛ چراکه به برکت خون سید الشهدا (ع) و یارانش، اسلام از مسیر انحراف نجات یافت.
اسلامی که می رفت تا به دست بنی امیه و آل ابوسفیان به ویژه یزید، به انحراف کشیده شود و هر آنچه را که یزید و یزیدیان می خواستند به نام دین به خورد مردم و تحویل جامعه دهند.
شهادت امام حسین (ع) از این انحراف بزرگ جلوگیری کرد و این جای شکر دارد.
بنابر این، از نگاه ما مصیبت، نعمتی است که از سوی خدا به انسان رسیده، و قیام کربلا از این جهت برای مسلمانان به ویژه شیعیان نعمت و لطف بزرگ الهی است که در مسیر زندگی و دفاع از حق و مبارزه با دشمن، بهترین الگو است؛ از این نگاه جای شکر بر این نعمت وجود دارد.
منبع:
[1] کلینی، کافی، ج 2، ص 94، باب الشکر، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
[2] . مقرم، عبد الرزاق، مقتل الحسین(ع)، ص 212، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، بیروت، 1426.
حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی به بیان خاطرهای از زبان یک رزمنده ۸ سال دفاع مقدس پرداخت که متن آن در ادامه آمده است:در یکی از عملیاتها که شب انجام میشد قرار بود از جایی عبور کنیم که مینگذاری شده بود…؛ مجبور بودیم از اونجا رد بشیم چارهای جز این نداشتیم.گفتیم کی داوطلب میشه راه رو باز کنه تا بتونیم عبور کنیم؟ چندتا از رزمندهها داوطلب شدند تا راه رو باز کنند…وقتی میخواستند راه باز کنند میدونستند که زنده نمیمونند. چون با انفجار هر مین دست، پا، سر، بدن یک جا متلاشی میشود!داوطلبها پشت سر هم راه افتادن برای باز کردن راه… صدای مین میآمد. همین زمان متوجه شدم یکی داره بر میگرده!
گفتم شاید ترسیده! بالاخره جان انسان عزیز است و همین باعث شده بترسد و این رزمنده برگرده…؛ گفتم خودمو نشون ندم شاید ببینه خجالت بکشه!بعد چند دقیقه متوجه شدم یکی داره میره به سمت محل مینگذاری شده… رفتم طرفش و گفتم وایسا کجا میری؟ گفت دارم میرم میدان مینگذاری شده دیگه!گفتم تو جزو کسانی بودی که داوطلب شده بودند؛ چرا برگشتی و الان داری دوباره به طرف میدان مین میری؟!رزمنده گفت: آخه پوتینم نو بود؛ خواستم اونو در بیارم با جوراب برم و بیتالمال حیف و میل نشود. اون پوتین بمونه یکی دیگه ازش استفاده کنه… .
شهدا را یاد کنیم ولو با یک صلوات….
کنار يکي از زاغه مهمات ها سخت مشغول بوديم. تو جعبه هاي مخصوص،مهمات مي گذاشتيم. ودرشان را مي بستيم.گرم کار،يک دفعه چشمم افتاد به يک خانم محجبه،با چادري مشکي!داشت پابه پاي ما مهمات مي گذاشت توي جعبه ها.
با خودم گفتم:حتماً ازاين خانم هاييه که مي يان جبهه.اصلاً حواسم به اين نبود که هيچ زني را نمي گذارند وارد آن منطقه بشود.به بچه ها نگاه کردم. مشغول کارشان بودند وبي[توجه] مي رفتند ومي آمدند،انگارآن خانم را نمي ديدند. قضيه، عجيب برام سؤال شده بود.موضوع،عادي به نظرنمي رسيد.کنجکاو شدم بفهمم، جريان چيست!رفتم نزديک تر، تا رعايت ادب شده باشد.سينه اي صاف کردم وخيلي با احتياط گفتم:خانم!جايي که ما مردها هستيم،شما نبايد زحمت بکشيد.رويش طرف من نبود.به تمام قد ايستاد وفرمود:«مگرشما درراه برادرمن زحمت نمي کشيد؟»يک دفعه ياد امام حسين(ع) افتادم واشک توي چشمام حلقه زد.
خدا بهم لطف کرد، که سريع موضوع را گرفتم وفهميدم جريان چيست. بي اختيار شده بودم ونمي دانستم چه بگويم .خانم، همان طور که روشان آن طرف بود، فرمود:«هرکس که ياور ما باشد. البته ما هم ياري اش مي کنيم»
⛔ متن شایعه ⛔
” یکی از بچه های سرطانی بیمارستان محک به چند روز پیش به جومونگ ایمیل میزنه
اون بنده خوب خدا ظرف 12 ساعت از کره خودش رو به ایران میرسونه و 1 روز را با بچه های بیمارستان میگذرونه
خیلی جالبه انسانیت به مسلمونی نیست خیلی از ما اینجور کارها که تو دینمون واجب هم هست رو انجام نمیدیم.
اگر هم مسئولی همچین کاری را انجام بدهد اینقدر تبلیغات میکنند که انگار اسمان را به زمین دوخته است. “
آخرین نظرات