#ورود_به_کربلا
#ورودیه
روی پرهای فرشته کعبهای عالی مقام
میرود در بینِ صحرا میرود بیتُالحرام
میرود دریا ، به دنبالش مدینه مثل رود
میرود باران ، به دنبالش مدینه تشنه کام
آفتابِ مکه در محمل نشست و بار بست
صبح و شامِ مکه بعد از آن فقط شد شام شام
رد شد از یثرب رسولالله فرمود: الوداع
رد شد از سمتِ نجف شاه نجف گفتا سلام
کیست او نورِ مفاتیحالجنانی مستجاب
کیست او طوفانی از نهجالبلاغه در کلام
کیست او وقتی که زهرا را ادامه میدهید
حجةالله است زهرا دخترش قائم مقام
فاطمه وقتی تجلی کرد زینب نام شد
فاطمه شبهای قدر و زینبش ماه صیام
کیست: اقیانوس آرام است اما با حسین
مرتضایی در حجاب و ذوالفقاری در نیام
کیست زینب ابتدایِ حاء و سین و یا و نون
کیست زینب انتهای شعرهای ناتمام
این علی یا فاطمه یا که حسن یا که حسین…
در شگفتم از زنی اینگونه دارد چند نام
آسمان در کُلِ عمرِ آسمانیاش ندید
از تمامیِ برادرها کنارش جز قیام
سایهاش را چشم همسایه ندیده نیم قرن
سایهاش هرچند باشد بر دو عالم مستدام
کَس ندیده کوه را وقتی که میآید چنین
کَس ندیده چادری اینگونه غرقِ استلام
کربلا در کربلا آمد اگر زینب رسید
کربلا شد کربلا با نام زینب والسلام
بین عرش و فرش حائل زانویِ عباس بود
ورنه عالم را نباشد طاقتِ آن نیم گام
در شگفتم از زمینی که تحمل میکند
تا که او آهسته بگذارد قدم با احترام
جعفر و عون و محمد قاسم و اکبر همه
گِرد او هستند گیرند از دو دستش هرکدام
گِرد گردش از برادرها شلوغ افسوس گفت :
آه از حُسنِ شروع وای از حُسنِ ختام
چار پرده روی محمل داشت اما عاقبت
دید طوفان شد زمین خونین هوا شد سرخ فام
پردههای محملش را با حرم آتش زدند
میدود دنبال دخترها خدایا در خیام
خوب شد این صحنه را چشم عزیزانش ندید
شاه بانویی زمین اُفتاد در بینِ عوام
هرچه خانم گفت عباسم ولی او پانشد
وای از احوالِ زینب وای از چشم حرام
عاقبت همسایهها دیدند او را بر زمین
عاقبت او دید شاگردانِ خود را رویِ بام
سختتر از هر جراحت دیدن لبخند بود
از مسلمانهای کوفه از یهودیهای شام
جای طفلان یتیم خسته بیبی ، خورد خورد
تازیانه جای آب و خیزران جای طعام
دید وقتی که کنیزش نان تعارف میکند
خواست از آنجا رود اما امان از ازدحام….
#حسن_لطفی
جایگزین مناسب برای چرک خشک کن های شیمیایی
✍️عفونت کُش های گیاهی
?آویشن: به صورت دم کردنی?
?پونه: به صورت دم کردنی یا بخور?
?نعناع: به صورت دم کردن?
?بابونه: به صورت دم کردن و یا بخور ?
?اسطوخدوس: به صورت دم کردن?
?شلغم
?تره
?پیاز
?کاسنی
? سیب
?سیر
? گیاه ترکی معروف به پولکی
?دوسین(عسل و سیاهدانه)
?دود عنبرنسارا« جهت درمان عفونت های سینوسی و زنان»
?دود اسپند
?دود کندر
?سرکه طبیعی سیب
❤️موسسه طب ثقلین
@tebsaghalein
*ارباب صدای قدمت میآید…
(ویژه بانوان)
سلام
حواستون هست که صدای پای محرم داره میاد؟
حواستون هست که امسال چراغ روضه آقا رو باید ما زنها روشن کنیم؟
اگه سالهای قبل مردها میون دار بودن
اگه مردها دست به جیب میشدن
اگه مردها سینه میزدن و زنجیر
حواستون هست امسال چراغ روضه خونگی باید روشن بمونه
اگه سالهای قبل خیلی هم مهم نمی دونستیم که توی خونه پارچه مشکی بزنیم چون مدام تو هیئت بودیم و اونجا رو مشکی پوش کرده بودیم امسال باید خونه رو مشکی پوش کنیم.
باید به بچه هامون یاد بدیم که دلمون حسینیه است. هر شب یه ساعتی رو مشخص کنید و روضه خونگی با بچه هاتون بخونید. چایی بذارید???
بذارید سماور قل قل بجوشه سینش و استکان و نعلبکی دم بگیرند.
چایی رو بچرخونید تو خونه
امسال سال صفر هست. سالیکه هیچ سال قبلی مثل اون نیست و هیچ سال دیگه ای هم مثلش نمیاد.
امسال میون دار روضه ما زن ها هستیم.
هر شب یه قصه از کربلا بگید???
یه سال همسرم رفتن زیارت اربعین کربلا
من دلم خیلی میخواست میتونستم برم اما نمیشد چون پسرا کوچیک بودن.
خواب دیدم رفتم تو حیاط خونه از اون جا رفتم بیرون توی حرم امام حسین بودم.
سیر دل زیارت کردم خواستم برگردم راه رو بلد نبودم به هر خادمی می گفتم بلد نبود. یه خادم گفت خانم اصلا شما از کجا اومدید گفتم من از خونم. *من از خونم یه راهی پیدا کردم مستقیم به صحن امام حسین??? *
هاج و واج نگاهم کرد و گفت مگه ایرانی نیستی
گفتم اره
گفت کدوم شهری گفتم تهران
گفت یعنی نمی دونی از تهران تا کربلا چقد راهه؟
منم محکم میگفتم نه
خونه ما راه داره به حرم
.اینو گفتم که بدونید خونه همه ما همه راه داره به حرم?
غفلت نکنیم.
اگه یک خانواده ورشکسته معنوی شد باید از زن خونه پرسید.
همون طور که اگه ورشکسته مادی شد از مرد میپرسند.
پس مشکیاتونو آماده کنید.
قند و چایی وبساط حلوا و شله زرد
امسال میون دار ما زن هاییم.
ما که از خونه هامون بلدیم چطور بریم کربلا
حکایت بسیار زیبای(ماست و خیار)
میگویند روزی امیرڪبیر ڪه از حیف و میل شدن سفرههای دربار به تنگ آمده بود. به ناصرالدین شاه پیشنهاد ڪرد ڪه برای یک روز آنچه رعیت میخورند میل ڪند !! شاه پرسید مگر رعیت ما چه میخورند؟! امیرکبیر گفت: ماست و خیار !!
ناصرالدین شاه سرآشپز را صدا زد گفت:ڪه برای ناهار فردایمان ماست و خیار درست ڪنید ! سر آشپز دستور تهیه مواد زیر را به تدارکچی برای ماست خیار شاهی داد :
✦ ماست پر چرب اعلا
✦ خیار قلمی ورامین
✦ گردوی مغز سفید بانه
✦ پیاز اعلای همدان
✦ ڪشمش بدون هسته
✦ نان دو آتیشۀ خاشخاش
✦ سبزیهای بهاری اعلا و … .
ناصرالدین شاه بعد از اینڪه یک شڪم سیر ماست و خیار خورد به امیرڪبیر گفت:رعایای پدرسوخته چه غذاهایی میخورند ما بیخبریم. اگر ڪسی از این همه نعمت رضایت نداشت فلڪش ڪنید !!
حکایت اقتصاد مردم و دولت …
آخرین نظرات