نماز و حضور قلب
قال رسول الله - صلي الله عليه وآله - :
ليس لك من صلاتك الا ما احضرت فيه قلبك ؛
نيست براي تو از نماز ، مگر قلب تو در حال نماز باشد .
(بحارالانوار ، ج 84 ، ص 259)
خشوع چيست ؟
سئل النبي - صلي الله عليه وآله - :
ما الخشوع ؟ قال : التواضع في الصلاة و ان يقبل العبد بقلبه كله علي ربه . . . . ؛
از پيامبر اكرم (ص ) سؤ ال شد : خشوع چيست ؟ فرمود : فروتني و خاكساري در نماز و اينكه بنده با تمام قلبش به سوي خدا برود . . . .
(بحارالانوار ، ج 84 ، ص 264)
تعليم سوره حمد
منها ما روي عن النبي - صلي الله عليه وآله - انه قال لجابر بن عبدالله الانصاري :
يا جابر! الا اعلمك افضل سورة انزلها الله في كتابه ؟ فقال له جابر : بلي بابي انت و امي يا رسول الله !علمنيها . قال : فعلمه (الحمد) ام الكتاب . ثم قال : يا جابر! الا اخبرك عنها ؟ قال : بلي ، بابي انت و امي يا رسول الله !اخبرني . قال : هي شفاء من كل داء الا السام ؛
از پيامبر (ص ) روايت شده كه به جابر بن عبدالله انصاري فرمود : اي جابر ، آيا برترين سوره اي را كه خدا در كتابش نازل فرموده به تو نياموزم ؟ جابر عرض كرد : آري پدر و مادرم فداي تو باد اي رسول خدا ، آن را به من بياموز . پس رسول الله سوره (حمد) (ام الكتاب ) را به او تعليم داد و فرمود : اي جابر آيا آگاهت نسازم از اين سوره ؟ عرض كرد : چرا ، پدر و مادرم فداي تو باد يا رسول الله ! از آن مرا باخبر ساز . فرمود : آن شفاي هر دردي است جز مرگ .
(تفسير عياشي ، ج 1 ، ص 20 ، حديث 9)
اثرات سجده حقيقي
عن مصباح الشريعة ، قال الصادق - عليه السلام - :
ما خسر و الله من اتي بحقيقة السجود و لو كان في العمر مرة واحدة . و ما افلح من خلا بربه في مثل ذلك الحال تشبيها بمخادع نفسه غافلا لاهيا عما اعده الله للساجدين من انس العاجل و راحة الاجل . و لا بعد عن الله ابدا من احسن تقربه في السجود . و لا قرب اليه ابدا من اساء ادبه و ضيع حرمته بتعلق قلبه بسواه في حال سجوده . فاسجد سجود متواضع لله تعالي ذليل ، علم انه خلق من تراب يطاه الخلق . و انه اتخذك من نطفة يستقذرها كل احد ؛ و كون و لم يكن . و قد جعل الله معني السجود سبب التقرب اليه بالقلب و السر و الروح فمن قرب منه بعد من غيره ؛ الاتري في الظاهر انه لا يستوي حال السجود الا بالتواري عن جميع الاشياء و الاحتجاب عن كل ما تراه العيون ؟ كذلك امر الباطن . فمن كان قلبه متعلقا في صلوته بشي ء دون الله تعالي ، فهو قريب من ذلك الشي ء بعيد عن حقيقة ما اراد الله منه في صلوته . قال الله - عز و جل - : (ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه ) . و قال رسول الله - صلي الله عليه وآله - قال الله تعالي : لا اطلع علي قلب عبد فاعلم فيه حب الاخلاص لطاعتي لوجهي و ابتغاء مرضاتي ، الا لوليت تقويمه و سياسته . و من اشتغل بغيري فهو من المستهزئين بنفسه ؛ و مكتوب اسمه في ديوان الخاسرين ؛
به خدا سوگند!آن كس كه هر چند يك بار در تمام عمر ، حقيقت سجده را به جاي آورد ، زيان نبرد ؛ و آن كس كه همانند كسي كه خود را مي فريبد ، با حالت غفلت و بازيچه گرفتن آن چه خدا براي سجده كنندگان فراهم نموده است ، يعني انس (با او) در حال (دنيا) ، و راحت و آسايش در آينده (آخرت ) ، با پروردگار خود خلوت كند ، رستگار نشد . و كسي كه در سجده به خدا نيكو تقرب جست ، از خدا دور نشد . و كسي كه به خدا سوء ادب كرد و با دلبستگي به غير او در سجده ، حرمت او را از بين برد ، به مقام قرب او نرسد ؛ پس سجده كن (همانند) سجده كسي كه در برابر خداوند تعالي متواضع و خوار است و مي داند كه از خاكي آفريده شده كه خلق بر آن پا مي نهند و خدا او را از نطفه اي كه همه آن را كثيف و نجس مي دانند آفريده ؛ و مي داند كه نبود ، و (به دست آفريدگار) به وجود آمد . و همانا خداوند معناي (حقيقت ) سجده را سبب نزديكي جستن به او با قلب و باطن و جان قرار داد ؛ پس كسي كه به او نزديك شود ، از غير او دور گردد . آيا نمي بيني كه در ظاهر سجده شكل نمي گيرد مگر با آن كه همه چيز از نظرت پنهان گردد و هر چه ديدگان مي بينند از تو محجوب شود ؟ همچنين است امر باطن ؛ پس هر كس در نماز ؛ دلبستگي به چيزي جز خدا داشته باشد ، به همان چيز نزديك ، و از حقيقت آن چه خداوند در نماز او از او خواسته ، دور است . خداوند عز و جل فرموده است : (خداوند براي احدي دو قلب در باطنش قرار نداده است ) . و رسول الله (ص ) فرمود : (خداوند تعالي فرموده است : بر قلب بنده اي واقف نشوم كه در آن حب طاعت مخلصانه براي من و جهت كسب رضاي من بدانم (بيابم ) ، مگر آن كه (خود) تنظيم و تدبير امور او را متصدي شوم . و هر كس به غير من دل مشغول دارد از آنهاست كه خويشتن را به مسخره گرفته اند ، و نامش در دفتر زيانكاران نوشته و ثبت است .
(مصباح الشريعه ، باب 16 . بحارالانوار ، ج 82 ، ص 136)
اسرار بلند شدن ركوع
قال الصادق - عليه السلام - :
فقال : ارفع راسك . فرفعت راسي ؛ فنظرت الي شي ء ذهب منه عقلي ؛ فاستقبلت الارض بوجهي و يدي فالهمت ان قلت : (سبحان ربي الاعلي و بحمده ) لعلو ما رايت . فقلتها سبعا ، فرجعت الي نفسي . كلما قلت واجدة منها ، تجلي عني الغشي ؛ فقعدت فصار السجود فيه (سبحان ربي الاعلي و بحمده ) . و صارت القعدة بين السجدتين استراحة من الغشي و علو ما رايت . فالهمني ربي - عز و جل - و طالبتني نفسي ان ارفع راسي ؛ فرفعت فنظرت الي ذلك العلو فغشي علي ، فخررت لوجهي و استقبلت الارض بوجهي و يدي و قلت : (سبحان ربي الاعلي و بحمده ) . فقلتها سبعا ؛ ثم رفعت راسي فقعدت قبل القيام لاثني النظر في العلو . فمن اجل ذلك صارت سجدتين و ركعة و من اجل ذلك صار القعود قبل القيام قعدة خفيفة ؛
پس فرمود : (سربردار) سر برداشتم ، چيزي ديدم كه از آن عقلم از سر رفت ، و به صورت و دو دست بر زمين قرار گرفتم ؛ پس الهام شده به سبب علو آن چه ديدم گفتم : (سبحان ربي الاعلي و بحمده ) (منزه است پروردگار برتر من و سپاس او راست ) . اين را هفت بار گفتم ؛ پس به خود آمدم . هر بار كه مي گفتم حالت غشوه از من باز مي شد ، آن گاه نشستم : از اين رو ذكر (سبحان ربي الاعلي و بحمده ) در سجده قرار داده شد . و نشستن بين دو سجده ، استراحتي شد از آن غشوه و عظمت و والايي آن چه ديدم . پس پروردگارم عز و جل به من الهام فرمود و خود نيز خواستم سربلند كنم ، سربرداشتم و به آن علو و عظمت نگريستم و بيهوش شدم و بر زمين افتادم و با صورت و دو دست رو به زمين كردم و گفتم : (سبحان ربي الاعلي و بحمده ) اين را هفت مرتبه گفتم ، آن گاه سر برداشتم و پيش از ايستادن نشستم تا بار ديگر به آن علو و عظمت نظر كنم ) از اين رو (در هر ركت نماز) دو سجده و يك ركوع مقرر شد و نيز نشستن قبل از قيام ، نشستني كوتاه مقرر گرديد .
(علل الشرايع ، ج 2 ، ص 312)
آخرین نظرات