بر اساس روایات، غیبت به معنای «پوشیده بودن از دیدگان» است، نه حاضر نبودن. در این دوران، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از چشمان مردمان غایب است و آنها او را نمیبینند؛ در حالی که آن بزرگوار در بین مردم حضور دارد و در کنار ایشان زندگی میکند. امام علی علیه السلام میفرماید: «سوگند به خدای علی، حجت خدا در میان مردم است و در راهها (کوچه و بازار) گام برمی دارد، به خانههای آنها سر میزند، در شرق و غرب زمین رفت و آمد میکند، گفتار مردم را میشنود و به ایشان سلام میکند، میبیند و دیده [و شناخته] نمیشود، تا وقت معیّن و وعده الهی».1 در اصطلاح مذهب ما، غیبت، پنهان بودن یک شخصیت بزرگ آسمانی است که به او مأموریت داده شده جامعه بشری را رهبری کند و جهانی را از مفاسد و پلیدیها دور سازد و عدل و داد اجتماعی را بر پا دارد.2
انکار غیبت
منکران وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از نظر روحی، فکری و اعتقادی مشکل دارند؛ زیرا انکار، برانگیخته از شک و تردید است. طرح مسائلی همچون ارائه دلیل بر وجود امام غایب، علت و سبب غیبت، فایده آن، دلیل طولانی بودن غیبت و زنده بودن امام عجل الله تعالی فرجه الشریف، مدت غیبت و زمان ظهور، محل اسکان امام عجل الله تعالی فرجه الشریف و ظاهر نشدن بعضی علامات و…، اشکالهایی است که انکار کنندگان با ارائه کردن آنها، سعی در منحرف ساختن اذهان و خدشه دار کردن وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و مسائل مهدویت دارند.
فلسفه و علل غیبت
مسئله غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، یکی از اسرار الهی است که تاکنون جز معصومان علیهم السلام کسی نتوانسته است به راز آن پی ببرد. تمام کارهای خداوند بر اساس حکمت و مصلحت انجام میگیرد و همه رویدادهای خرد و کلان جهان با تدبیر پروردگار عالم و به اراده او انجام میپذیرد.3 مسئله غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز یکی از مهمترین این رویدادهاست که بنا بر حکمتهایی صورت گرفته است. البته برخی از این حکمتها در احادیثی که از سوی معصومان علیهم السلام آمده، ذکر شده است؛ هر چند وجه حکمت و علت آن به طور کامل، جز پس از ظهور روشن نخواهد شد.4
1. جاری شدن سنتهای پیامبران در او
خداوند سنتهایی چون هجرت و غیبت را برای پیامبرانی چون ادریس علیه السلام، صالح علیه السلام، موسی علیه السلام و ابراهیم علیه السلام برقرار کرده و اراده خداوند بر این قرار گرفته است که این سنتها در مورد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز صورت پذیرد.5 پیامبران الهی گاه به امر خداوند و بنا بر علتها و مصلحتهایی مدتی، کوتاه یا طولانی از مردم قوم خود فاصله میگرفتند. امام صادق علیه السلام در این زمینه فرموده است: «مهدی ما غیبتی خواهد داشت که مدت آن طولانی است. خواست خدا چنین است که سنت غیبت دیگر پیامبران درباره او اجرا شود. آنچه بر سر امتهای پیشین آمده است، بر سر این امت هم خواهد آمد و این سنت تغییرناپذیر خواهد بود».6
امام علی علیه السلام میفرماید: «سوگند به خدای علی، حجت خدا در میان مردم است و در راهها (کوچه و بازار) گام برمی دارد، به خانههای آنها سر میزند، در شرق و غرب زمین رفت و آمد میکند، گفتار مردم را میشنود و به ایشان سلام میکند، میبیند و دیده [و شناخته] نمیشود، تا وقت معیّن و وعده الهی»
2. امتحان و آزمایش مردم
فلسفه امتحان الهی
امتحان کردن مردم، یکی از سنتهای خداوند است.7 او بندگان خود را به شیوههای گوناگون آزمایش میکند تا میزان صبر و استواریشان در مسیر حق روشن شود. این آزمایشها در حقیقت برای آن است که بندگان ساخته شده و به گوهر وجود خود پی ببرند. غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز آزمایش و امتحانی است، سخت و دشوار برای اینکه خالص از ناخالص و خوب از بد جدا شود. امام کاظم علیه السلام فرموده است: «صاحب امر باید غیبتی داشته باشد، تا اینکه بعضی از گروندگان از او روی گردان شوند و این، امتحانی است که خداوند آفریدههای خود را با آن میآزماید».8
3. یادآوری نعمت به مردم
بسیاری از مردم، قدرشناس نعمتهای خداوند نیستند؛ بلکه کفران نعمت میکنند. وقتی امت قدر پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علیه السلام را نداند و وظایف خود را در برابر او انجام ندهد، خداوند نیز آنها را تنبیه کرده و پیشوای ایشان را از آنها جدا میکند تا به خود آمده و ارزش و برکت وجود او را در روزگار غیبت دریابند.
امام باقر علیه السلام در این مورد میفرماید: «وقتی خداوند همراهی و هم نشینی ما را برای قومی خوش ندارد، ما را از میان آنها بر میگیرد».9 بهترین راه تأدیب افراد این است؛ زیرا بدین وسیله، بیدار میشوند و با تغییر راه و روش خود، نعمت از دست رفته را دوباره از خداوند میخواهند.
4. استقلال امام عجل الله تعالی فرجه الشریف
اگر کسی به دنبال ایجاد تحول و انقلاب باشد، به ناچار باید در ابتدای قیام با بعضی از مخالفان خود عهد و پیمان ببندد تا بتواند اهداف خود را دنبال کند. حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز اگر بدون آماده بودن شرایط قیام کند، یا باید پیرو دولتی باشد یا کشته خواهد شد. ولی آن حضرت مصلح بزرگی است که در راه برپایی انقلاب و حکومت عدل جهانی، با هیچ قدرت ستمگری سازش نخواهد کرد؛ زیرا به مبارزه آشکار با همه ظالمان مأمور است.
امام حسن مجتبی علیه السلام میفرماید: «… خداوند عزوجل ولادت او [حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف] را مخفی و شخص او را غایب میکند تا برای هیچ کس در گردنش بیعتی نباشد».10
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چرا حضرت علی علیه السلام با مخالفان اول خود جنگ نکرد؟ حضرت فرمود: «به دلیل این آیه در کتاب خدا که میفرماید: ” اگر مؤمنان و کافران (در مکه) از هم جدا میشدند، کافران را عذاب دردناکی میکردیم"»
5. حفظ جان امام عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام زمان (عج)
یکی از عواملی که سبب کناره گیری پیامبران از قوم خود میشد، حفظ جان خویش بود؛ همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله برای انجام رسالت خود، از مکه بیرون رفت و در غاری پنهان شد. در روایات بسیاری از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام آمده است که یکی از حکمتهای غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، بیم کشته شدن آن حضرت است.
امام صادق علیه السلام میفرماید: «امام منتظر، پیش از قیام خود مدتی از چشمها غایب خواهد شد» و علت را چنین برمی شمارد که: « او بر جان خویش بیمناک است».11 شهادت و کشته شدن در راه خدا، یکی از افتخارات معصومان بوده است، ولی شهادتی مطلوب است که در میدان انجام وظیفه الهی و به صلاح جامعه و دین باشد. اگر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به دست مردمان بد شهید شود، زمین از حجت خدا خالی میشود و حکومت عدل جهانی هم بدون رهبر میماند.
6. خالی شدن صلب کافران از مؤمنان
بنا به فرموده خداوند در قرآن کریم، در اصلاب مردم کافر و منافق، امانتهایی است که همان فرزندان صالح هستند و از نسل آنان پدید میآیند.12 از سوی دیگر، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با دشمنان خدا هیچ گونه سازشی نخواهد کرد؛ بلکه آنها را به قتل میرساند. از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چرا حضرت علی علیه السلام با مخالفان اول خود جنگ نکرد؟ حضرت فرمود: «به دلیل این آیه در کتاب خدا که میفرماید: ” اگر مؤمنان و کافران (در مکه) از هم جدا میشدند، کافران را عذاب دردناکی میکردیم"».
سؤال شد: منظور از جدا شدن چیست؟ حضرت فرمود: «امانتهایی از مؤمنان در صلب جمعی از کافران است. مهدی ظهور نخواهد کرد، هرگز تا اینکه امانتهای خدا بیرون آیند و چون بیرون آیند، آن گاه بر دشمنان خدا ظاهر شود و آنها را بکشد».13
زهرا رضائیان
بخش مهدویت تبیان
پی نوشت:
1. نعمانی، الغیبه، باب 10، ج 3، ص146.
2. خادمی شیرازی، محمد، غیبت امام عصر یا پنهانی خورشید عدالت، ص 24.
3. انبیا: 33؛ انعام: 2؛ اعراف: 32 و هود: 12.
4. بحارالانوار، ج52، ص91.
5. معجم احادیث امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ج3، ص192.
6. همان، ج5، ص488.
7. عنکبوت: 2 و 3.
8. بحارالانوار، ج52، ص92.
9. شیخ صدوق، علل الشرایع، ص244.
10. معجم احادیث امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ج3، ص165.
11. بحارالانوار، ج52، ص95.
12. فتح: 25.
13. بحارالانوار، ج 52، ص97.
روزگار امروز، عصر «تکلیف گریزی» نیست و منتظران دولت کریمه، باید آماده پذیرش مسئولیت های بزرگ باشند و استعدادهای خود را برای «حضور موثر» و «یاری کارآمد» بروز دهند. در عصر غیبت، باید تمرین عصر حضور کرد.
امام زمان (عج)
منتظران، رسالت بر دوشان «عصر غیبت»اند، و زمینه سازان «عصر حضور».
روزگار امروز، عصر «تکلیف گریزی» نیست و منتظران دولت کریمه، باید آماده پذیرش مسئولیت های بزرگ باشند و استعدادهای خود را برای «حضور موثر» و «یاری کارآمد» بروز دهند. در عصر غیبت، باید تمرین عصر حضور کرد.
اگر در روایات، از یاوران مهدی(عج) با اوصافی همچون - شیران روز و نیایش گران شب، نشان آثار سجود بر پیشانی، دلهایی پولادین و عزمی آهنین، محکم و استوار، مبارز و فداکار، ساده زیست و اهل ایثار، مجتهد و شب زنده دار و… یاد شده است، منتظران ابتدا وظیفه دارند این خصلت ها را در خویش بپرورانند، سپس در جامعه و امت منتظر، به فرهنگ سازی با این شاخص ها بپردازند.
منتظر، خودساختهای رها از تعلقات است. مؤمنی اهل عمل و امید، صبوری دریا دل، آماده ای پا در رکاب!
وقتی آیین الهی، ابدی و جاودانه است،وقتی پس از «رسول»، «امام» عهده دار مکتب است،وقتی در عصر غیبت امام معصوم، «فقها» حجت های آن حضرت بر مردم اند،پس هرگز در این دوره نمی توان تکلیف را «تعطیل» دانست!
بی تردید، تحمل رنجها و حضور مداوم در صحنه و فداکاری برای حق و مرزبانی هوشمندانه از مکتب و دین، تکلیفی همیشگی برای پیروان رسول خاتم و منتظران آخرین وصی است.
اگر امروز، حجت معصوم الهی حضور ندارد، هم تکلیف حجت های عام سنگینتر می شود، هم وظیفه پیروان ولایت.
تلاشی افزون تر لازم است، تا غیبت به ظهور مبدل گردد و موانع حاکمیت مطلق دین خدا با پرچمداری امام معصوم، برطرف شود.
وقتی با ظهور حضرت، بناست عدالت و «حکم الله» اجرا شود، پس مجریان هم باید تربیتی دینی و تعهدی مکتبی و اطاعتی ولایی داشته باشند
اگر اجرای حدود و احکام الهی یک فریضه است،اگر جهان شمول ساختن اسلام، تکلیف است، پس چرا سستی و بی تفاوتی؟
با چه استنادی ادای این تکلیف، موکول به آمدن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می شود؟
آنچه امروز به عنوان «ولایت فقیه»، عهده دار رهبری جامعه اسلامی است، سایه ای از همان «ولایت مهدوی» است.
آنان که با ولایت فقیه مخالف اند و آن را بر نمی تابند، در حقیقت ولایت امام زمان و حاکمیت دین را قبول ندارند و در عصر حضور هم، ساز مخالف خواهند زد و «اپوزیسیون» خواهند بود.
ولایت آمریکا را حاضرند بپذیرند، ولی ولایت فقیه جامع الشرایط را، نه!
سلطه صهیونیسم را پذیرایند، ولی حکومت دین را نه.
وقتی با ظهور حضرت، بناست عدالت و «حکم الله» اجرا شود، پس مجریان هم باید تربیتی دینی و تعهدی مکتبی و اطاعتی ولایی داشته باشند.
زدودن مفاسد، مقابله با هجوم بی دینی و ابتذال، مقاومت در برابر سیل های اسلام ستیزی و موج های «لائیسم» و غرب زدگی و خودباختگی فرهنگی، گامی در راستای این تکلیف مقدس است.
حال، باید دید چه کسی منتظر است؟
کیست که به تکلیف عصر انتظار، عمل می کند؟
افراد را باید با «میزان» سنجید. هر که با میزان، « ناموزون» بود، بازنگری کند!
تاثير هفت سال اذان گفتن
قال الباقر - عليه السلام - :
من اذن سبع سنين محتسبا جاء يوم القيامة و لا ذنب له ؛
هر كس هفت سال براي خدا اذان بگويد ، روز رستاخيز بدون گناه وارد محشر مي شود .
(ثواب الاعمال ، ص 83 . من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 288 . وسائل الشيعه ، ج 4 ، ص 613)
محشور با شهداء و پيامبران
قال رسول الله - صلي الله عليه وآله - :
يحشر المؤ ذنون من امتي مع النبيين و الصديقين و الشهداء ؛
اذان گويان ، از امت من با پيامبران و راستگويان و شهيدان محشور مي شوند .
(مستدرك الوسايل ، ج 4 ، ص 23)
اذان با صداي بلند
قال الصادق - عليه السلام - :
كان رسول الله - صلي الله عليه وآله - يقول لبلال اذا دخل الوقت يا بلال اعل فوق الجدار و ارفع صوتك بالاذان ؛
رسول خدا (ص ) هنگامي كه وقت نماز فرا مي رسيد به بلال مي فرمود : بالاي ديوار (مسجد) برو و اذان را با صداي بلندگو .
(وسائل الشيعه ، ج 4 ، ص 624)
آخرین نظرات