زلال نور

شوش دانیال(علیه السلام)

زلال نور

 خانه مشخصات مدیر وبلاگ تماس  ورود
در روز هشتم محرم چه گذشت؟
ارسال شده در 17 شهریور 1398 توسط زلال نور در ویژه نامه ها(موضوعات پیشنهادی), محرم

​?چون تحمل عطش خصوصاً برای کودکان سخت و دیگر امکان پذیر نبود، مردی از یاران امام حسین(ع) به نام یزیدبن حصین همدانی که در زهد و عبادت معروف بود، به امام گفت: به من اجازه بده تا نزد عمربن سعد رفته و با او در مورد آب مذاکره کنم شاید از این تصمیم برگردد.

امام(ع) فرمود: اختیار با توست.

او به خیمه عمربن سعد وارد شد، بدون آنکه سلام کند.

عمربن سعد گفت: ای مرد همدانی چه عاملی تو را از سلام کردن به من بازداشت؟ مگر من مسلمان نیستم و خدا و رسول او را نمی‌شناسم؟

آن مرد همدانی گفت: اگر خود را مسلمان می‌پنداری، پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آنها گرفته‌ای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن می‌نوشند، از او مضایقه می‌کنی و اجازه نمی‌دهی تا آنان نیز از این آب بنوشند، حتی اگر جان بر سر عطش بگذارند؟ و گمان می‌کنی که خدا و رسول او را می‌شناسی؟

عمربن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی من می‌دانم که آزار کردن این خاندان حرام است اما عبیدالله مرا به این کار واداشته است و من در لحظات حساس قرار گرفته‌ام و نمی‌دانم باید چه کنم؟ آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاق آن می‌سوزم؟ و یا اینکه دستانم به خون حسین آلوده گردد در حالی که می‌دانم کیفر این کار آتش است، ولی حکومت ری به منزله نور چشم من است. ای مرد همدانی در خودم این گذشت و فداکاری را که بتوانم از حکومت ری چشم بپوشم نمی‌بینم.

یزیدبن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام رسانید و گفت: عمربن سعد حاضر شده است که شما را برای رسیدن به حکومت ری به قتل رساند.
ملاقات امام حسین(علیه السلام) و عمر بن سعد

امام حسین(ع) مردی از یاران خود به نام عمروبن قرظه انصاری را نزد عمربن سعد فرستاد و از او خواست که شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند، عمر سعد نیز پذیرفت. شب هنگام امام حسین (ع) با ۲۰ نفر از یارانش و عمر بن سعد با ۲۰ نفر از سپاهیانش در محل موعود حضور یافتند.

امام حسین(ع) به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود حضرت عباس‌بن علی(ع) و فرزندش حضرت علی اکبر(ع) را در نزد خود نگاه داشت و همین طور عمربن سعد نیز به جز فرزندش حفص و غلامش به بقیه همراهان دستور بازگشت داد.

ابتدا امام حسین(ع) آغاز سخن کرد و فرمود:

ای پسر سعد آیا با من مقاتله می‌کنی و از خدایی که بازگشت تو بسوی اوست، هراسی نداری؟ من فرزند کسی هستم که تو بهتر می‌دانی. آیا تو این گروه را رها نمی‌کنی تا با ما باشی؟ و این موجب نزدیکی تو به خداست.

عمربن سعد گفت: اگر از این گروه جدا شوم، می‌ترسم که خانه‌ام را خراب کنند.

امام حسین(ع) فرمود: من برای تو خانه‌ات را می‌سازم.

عمربن سعد گفت: من بیمناکم که املاکم را از من بگیرند.

امام فرمود: من بهتر از آن به تو خواهم داد، از اموالی که در حجاز دارم.

عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان خانواده‌ام از خشم ابن‌زیاد بیمناکم و می‌ترسم که آن‌ها را از دم شمشیر گذراند.

امام حسین(ع) هنگامی که مشاهده کرد عمربن سعد از تصمیم خود بازنمی‌گردد، از جای برخاست در حالی که می‌فرمود: تو را چه می‌شود؟ خداوند جان تو را به‌زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد، به خدا سوگند من می‌دانم از گندم عراق جز به مقداری اندک نخوری و رنگ گندم ری را نخواهی دید…

@heyat_masakin

 مساکین الزهرا(س)

روایت_کربلا روز_هشتم_محرم عاشورا نظر دهید »
شرح زیارت عاشورا لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّة
ارسال شده در 17 شهریور 1398 توسط زلال نور در ویژه نامه ها(موضوعات پیشنهادی), محرم

​#شرح_زیارت_عاشورا 

♦️آیت‌الله سیدمهدی میرباقری: زیارت عاشورا جزو قُلّه‌های معارف اسلامی است و انسان‌های بزرگ تربیت می‌کند

?زیارت عاشورا جزو قله‌های معارف ماست که برکات حادثه عاشورا را توضیح می‏‌دهد.

?در زیارت عاشورا سیر مومنین با عاشورا به اینجا می‌‏رسد که «لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّة». یعنی نسبت به عظمت حادثه عاشورا درک پیدا می‏‌کنند و طبیعتاً نسبت به جبهه مقابل - که آن ‏هم یک جبهه بزرگ تاریخی است - بصیرت پیدا می‏‌کنند و به موضع‌گیری می‏‌رسند: «سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُم» (که از لعن و برائت شروع شده تا به درگیری و صف و قتال می‌رسد).

?قدم‌های بعدی در زیارت عاشورا، آن ‏سلوک باطنی جامعه مومنین است.

?شما برای اینکه یک نهضت و قیام بزرگی را اداره بکنید باید آدم‌ها را متناسب با آن بسازید. اگر بناست یک اقدام بزرگی مثل پاک کردن عالم از جبهه کفار و تحقق عدل اتفاق بیفتد، باید آدم‌هایی تربیت بشوند که ظرفیت و استقامت و انگیزه انجام این کار را داشته باشند.

?توجه به عاشورا و عظمت فعل حضرت و گستردگی کار دشمن و موضع‌گیری در مقابل دشمن تا صف و قتال، و بعد هم آن ‏خصوصیاتی که در جبهه مومنین باید اتفاق بیفتد تا بتوانند در کنار امام زمان(ع) بایستند و درگیر بشوند (معیت و ثبات قدم و حیات طیبه…)، همه، ذیل واقعه عاشورا اتفاق می‏‌افتد و همه را در زیارت عاشورا می‌‏بینید.

@heyat_masakin

شرح_زیارت_عاشورا عاشورا نظر دهید »
تعجب عزرائیل
ارسال شده در 17 شهریور 1398 توسط زلال نور در سخنرانی, حکایت, داستانهای مفید, مطالب ناب

 تعجب عزرائیل !

سلیمان (ع) روزی نشسته بود و ندیمی با وی ، ملک الموت ( عزرائیل ) در آمد و تیز در روی آن ندیم می نگریست ، 

پس چون عزرائیل بیرون شد ، آن ندیم از سلیمان پرسید که این چه کسی بود که چنین تیز در من می نگریست ؟ 

سلیمان گفت : ” ملک الموت بود “ 

ندیم ترسید ، از سلیمان خواست که به باد فرمان دهد تا وی را به سرزمین هندوستان برد تا شاید از اجل گریخته باشد ،

سلیمان باد را فرمان داد تا ندیم را به هندوستان برد ،

پس در همان ساعت ملک الموت باز آمد ، سلیمان از وی پرسید که آن تیز نگریستن تو در آن ندیم ما ، برای چه بود ؟

عزرائیل گفت : ” عجبم آمد ، مرا فرموده بودند تا جان وی را همین ساعت در زمین هندوستان قبض کنم ، در حالی که مسافت بسیار دیدم ،

میان این مرد و آن سرزمین ، پس تعجب کردم ! “

” بخشی از کتاب حکایت پارسایان ، مولف رضا بابائی “

@heyat_masakin

مساکین الزهرا (س)

تعجب_عزرائیل حکایت داستان سخنرانی عزرائیل نظر دهید »
شهدای کربلا(حر بن ریاحی)
ارسال شده در 17 شهریور 1398 توسط زلال نور در ویژه نامه ها(موضوعات پیشنهادی), محرم

?حرّ بْن یَزید بْن ناجیه تَمیمی یَرْبوعی ریاحی، از فرماندهان نظامی کوفه که پیش از واقعه عاشورا مأموریت یافت با سپاه هزار نفری، مانع حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه و همچنین مانع بازگشت ایشان شود.

⚫️از حر روایت کرده‌اند که هنگامی که از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شدم تا به سمت حسین بن علی(ع) حرکت کنم، سه بار ندایی را پشت سرم شنیدم که می‌گفت:

 «ای حرّ! تو را به بهشت بشارت باد». او می‌گوید که به پشت سر نگریستم و کسی را ندیدم؛ با خود گفتم: «به خدا قسم، این بشارت نیست؛ چگونه بشارت باشد در حالی که من راهی جنگ با حسین بن علی(ع) هستم.»(نفس المهموم، ص۲۳۱)

⚫️امام حسین(ع) در ذی حُسم با حرّ و سپاهش روبه رو شد. تصریح منابع بر آن است که حرّ نه برای جنگ بلکه صرفاً برای انتقال امام نزد ابن زیاد اعزام شده بود و از این‌رو با سپاهیانش رودرروی توقفگاه کاروان امام صف‌آرایی کرد.

✅حر بن یزید ریاحی و سپاهیانش به هنگام ظهر، از گرد راه فرارسیدند و در حالی که خود و همراهانش تشنه بودند، برابر امام حسین(ع) و یارانش قرار گرفتند. به رغم این صف آرایی خصمانه، واکنش امام(ع) با آنان صلح آمیز بود چنانکه به یاران خود دستور داد سپاهیان حر و اسبان‌شان را سیراب کنند و چون حرّ ابراز تمایل کرد که با یارانش در نماز به امام اقتدا کند، امام پذیرفت. حر مأموریت خود را به عرض امام(ع) رساند. امام(ع) به تأکید فرمود مردم کوفه از او دعوت کرده‌اند تا به کوفه بیاید. و متعاقباً، با یادآوری مکاتبات و درخواست‌های مکرر کوفیان مبنی بر عزیمت امام به کوفه و در درست گرفتن زمام امور، تصریح کرد که چنانچه کوفیان از خواست خود پشیمان شده‌اند، باز می‌گردد.

⚫️حرّ از وجود چنین مکاتباتی اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت او و همراهانش در زمره نویسندگان نامه‌ها نبوده‌اند و وی مأموریت دارد امام(ع) را به کوفه نزد ابن زیاد ببرد.

⚫️امام تبسمی کرد و در جواب گفت: «مرگ به تو از این کار نزدیک تر است.» امام به یاران و اهل بیت خود گفت: «بانوان را سوار کنید تا ببینم حر و یارانش چه می کند.» هنگامی که سوار شدند، سواران حر جلوی آنها را گرفتند. امام حسین(علیه السلام)ناراحت شد و در حالی که دست به شمشیر برده بود، گفت: ««ثَکَلَتْکَ أُمُّکَ مَا الَّذی تُرِیدُ أَن تَصنَعَ». حر ریاحی با اینکه فرمانده سپاه بود و از حرف امام به شدت ناراحت شده بود، در جواب امام گفت: «به خدا سوگند هر کس نام مادرم را می برد، جوابش را می دادم، امّا به خدا قسم نمی توانم درباره مادرت جزنیکی چیزی بگویم وناگزیرم تورا نزدعبیدالله ببرم.» امام در جواب حر گفت: «إِذاً وَ اللهِ لا اَتَّبِعُکَ» حر هم در جواب امام گفت: در این صورت به خدا قسم از تو جدا نمی شوم مگر خودم و یارانم بمیریم.

◾️حر وقتی فهمید کار جنگ با حسین بن علی‏ جدی است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسین‏ پیوست.

 ◼️توبه کنان کنار خیمه‌های حسین آمد و اظهار پشیمانی کرد، سپس اذن میدان طلبید. حر با اذن‏ امام حسین به میدان رفت و در خطابه‏ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین‏ توبیخ‏ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده‏ از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین ‏بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت مبارزه اي که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین(ع) و حق دانستن این راه‏ بود. 

⬛️او شجاعانه می‌جنگید و با این که اسبش زخمی شده بود و از گوش‌ها و پیشانی آن خون جاری شده بود، همواره رجز می‌خواند و سواره با دشمنان پیکار می‌کرد. تا این که چهل و چند نفر از دشمنان را به هلاکت رساند.

◼️لشکر پیاده نظام ابن سعد به یکباره بر او حمله‌ور شدند و او را به شهادت رساندند. گفته شده که دو نفر در شهادت او شرکت داشتند: یکی ایوب بن مسرح و دیگر مردی از سواران اهل کوفه. 

?حسین (ع) بر بالین حر رفت و به او گفت: تو همانگونه که مادرت نامت را «حر» گذاشته‌است، حر و آزاده‌ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! «انت الحر کما سمتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة‏» و دست بر چهره‌اش کشید.حسین‏ با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنی‌تمیم او را در فاصله یک مایلی از حسین‏ دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست.

#دومين_شب_از_دهه_عاشقی

 مساکین الزهرا(س)

اصحاب_الحسین حر_بن_ریاحی شهدای_کربلا نظر دهید »
شهدای کربلا(قارب_بن_عبدالله)
ارسال شده در 17 شهریور 1398 توسط زلال نور در ویژه نامه ها(موضوعات پیشنهادی), محرم, آیینه خدا

​?السَّلَامُ عَلی قارب مولی الحُسین

?  قارب بن عبدالله 

قارب بن عبدالله دئلی از یاران با وفای امام حسین علیه السلام بود، پدرش عبدالله بن اریقط دئلی لیثی هنگام هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه راه بلدی آن حضرت را برعهده داشت.

مادرش فکیهه، کنیز امام حسین علیه السلام بود که به حضرت رباب علیها السلام همسر آن حضرت خدمت می کرد.

امام حسین علیه السلام فکیهه را به همسری عبدالله بن اریقط در آوردند و قارب فرزند این ازدواج بود، از این رو وی را غلام امام حسین علیه السلام به شمار آوردند.

قارب از مدینه تا کربلا همراه حضرت بود و در روز واقعه، در نخستین حمله ساعتی به ظهر مانده به شهادت رسید.

مساکین الزهرا(س)

اصحاب_الحسین شهدای_کربلا عاشورا قارب_بن_عبدالله محرم کربلا نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 38
  • 39
  • 40
  • ...
  • 41
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 45
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 796

آخرین مطالب

  • شما در جنگ، نیروی علی هاشمی بودی؟
  • *غذاتون سرد نشه*
  • مستحب است؛ شد، شد؛ نشد، نشد
  • دانی چرایی حجاب را  ؟؟؟؟؟
  • سفری که پر ماجرا شد
  • سردار حجازی را بیشتر بشناسیم
  • جنگ احزاب در پیش است
  • آیا "سیزدهم فروردین" نحس است؟
  • یَنْهَى وَلاَ ینْتَهِیَ، وَیأْمُرُ بِمَا لاَ یَأْتِیَ
  • شب نیمه شعبان، اولین شب قدر و مقدمه شب‌های قدر ماه رمضان است.

آخرین نظرات

  • حسنا  
    • یک لقمه عشق
    در مبانی حجاب در قرآن
  • حسنا  
    • یک لقمه عشق
    در دلواپسی مردان غربی برای زنان چادری
  • آفتاب مهربانی  
    • آفتاب مهربانی
    در شما در جنگ، نیروی علی هاشمی بودی؟
  • حسن کریمی صدیق  
    • http://hasankarimisedegh@gmail.com>
    در جنگی که فقط ۳ ساعت طول کشید!!!!!
  • محدثه در دیزی_سفالی_در_فر (آبگوشت سنتی ایرانی) 
  • رهگذر در داستان طلبه ای که 15سال نان خشک میخورد 
  • دیگچه  
    • https://digche.com>
    در *غذاتون سرد نشه*
  • آریاپی  
    • https://www.youtube.com/channel/UCCoJEao2WNpfdxSxkK9N2Bg>
    در فراخوان مسابقه ی کتابخوانی و دلنوشته ‌ی پیامبر رحمت(ص)
  • دفتر ترجمه رسمی  
    • https://parsistrans.com/>
    در فراخوان مسابقه ی کتابخوانی و دلنوشته ‌ی پیامبر رحمت(ص)
  • رامین  
    • http://yahoo.co.jp>
    در "لن ترانی"سه بیت، سه نگاه، سه برداشت
  • بویکا  
    • https://worldbook.blogix.ir/>
    در شما در جنگ، نیروی علی هاشمی بودی؟
  • آشنا  
    • شب های بی ستاره
    • حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها )
    در فراخوان مسابقه ی کتابخوانی و دلنوشته ‌ی پیامبر رحمت(ص)
  • زلال نور  
    • زلال نور
    • معاونت پژوهش مدرسه علمیه الزهرا‌سلام.الله علیها شوش
    در طرز تهیه لواشک غوره
  • شادی  
    • https://shadima.com/>
    در طرز تهیه لواشک غوره
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)  
    • مبتلایِ حسین (علیه السلام)
    در *غذاتون سرد نشه*
  • یاس کبود  
    • یاس کبود
    در مستحب است؛ شد، شد؛ نشد، نشد
  • شكوفه چين  
    • آسمان
    در *غذاتون سرد نشه*
  • مدرسه علمیه ریحانه الرسول شلمزار  
    • مدرسه علمیه ریحانه الرسول شلمزار
    در *غذاتون سرد نشه*
  • Shafiee در ذکر علی عباده
  • زلال نور  
    • زلال نور
    • معاونت پژوهش مدرسه علمیه الزهرا‌سلام.الله علیها شوش
    در فراخوان مسابقه ی کتابخوانی و دلنوشته ‌ی پیامبر رحمت(ص)

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".

زلال نور

زلال نور گستره ای است به پهنای زلالیت نور برای رسیدن به آرامش ناب الهی
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • احادیث
  • زندگینامه
  • ویژه نامه ها(موضوعات پیشنهادی)
    • محرم
    • فاطمیه
    • ماه رمضان
  • طب سنتی و اسلامی
  • بهجت خوبان
  • شایعه
  • احکام
  • شعر
  • امام موعود
  • با شهدا
  • خبرنامه
  • سخنرانی
    • حجت السلام انصاریان
    • خطبه آغازین
    • پی نوشت های سخنرانی
    • حجت السلام قرائتی
    • حجت السلام فرحزاد
    • حاج آقا پناهیان
  • مطلب روز
  • نماز
    • پی نوشت ها
    • آثار و اسرار نماز
    • ارزش نماز واجب
    • افعال و اذکار نماز
    • اهمیت نماز جماعت
    • حضور قلب و کمال نماز
    • اهمیت وقت نماز
    • نماز معصومین
    • نماز در خانواده
    • نماز شب
    • نماز جمعه
    • اهمیت نماز مستحبی
    • اهمیت وجایگاه مسجد
    • شهدا و نماز
  • همراه با زائران حسین.علیه السلام
  • حکایت
  • پاسخ به شبهات
  • تغذیه سالم
  • شیعه شناسی
  • ۱۴ معصوم
  • پرسش و پاسخ طبی
  • روضه
    • توسل
  • مناجات نامه ی آیت الله حسن زاده آملی
  • تفسیر
    • پی نوشت های تفسیر
  • کودکانه
  • معادشناسی
  • داستانهای مفید
  • ادعیه
  • مدافعان حرم
  • توحید مفضل
  • مناجات
  • بصیرت سیاسی
  • غدیریه
  • شبهات محرم
  • سبک زندگی عاشورایی
  • آیینه خدا
  • (مطالب روز-بیانات رهبری-احادیث
  • شمش الشموس
  • سی شب-سی آیه
  • مطالب ناب
  • بیانات رعبری
  • به قلم خودم
  • بیانات ناب رهبر
  • وحدت حوزه و دانشگاه
  • وحدت حوزه و دانشگاه
  • انقلاب در قاب خاطرات
  • سبک زندگی و روایت الگوی زن مسلمالن در فضای مجازی
  • آشپزی
  • سواد رسانه ای
  • کلام امیر بیان(نهج البلاغه)
  • حجاب و عفاف
  • خنده حلال
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان